مردان علم در میدان عمل

نعمت الله حسینی

جلد 7 -صفحه : 362/ 13
نمايش فراداده

داستان مردى كه آخوند ملا حسين قلى همدانى او را توبه داد

مرحوم سيد احمد فهرى گويد: شنيدم از عارف كامل حاج شيخ جواد انصارى همدانى كه مى فرمود: مرحوم آية الله آخوند ملا حسين قلى همدانى قدس الله نفسه به يكى از شيوخ و بزرگان عرب توبه داده بود و در مقدمه توبه موظف بود كه هر چه حق الناس بر ذمه دارد ادا كند آن مرد نيز به فرموده استادش عمل كرد و پس از اداى همه حقوق مردمى به خاطرش رسيد كه روزى در حال غضب با شمشيرش دست يكى از ملازمان و نوكران خود را از بدنش جدا نموده است ، از دوستانش تقاضا كرد كه آن شخص را نزد او بياورند، وقتى حاضر شد جريان كار خود را به او گزارش داد و اظهار ندامت و عذر خواهى كرد و دستور داد مبلغ زيادى پول حاضر كردند و گفت :

اكنون بابت ديه دستت هر چه مى خواهى بردار.

آن مرد راضى به گرفتن ديه نشد و قبول نكرد. شخص تائب دستور داد شمشيرى حاضر كردند و به نوكرش گفت : من آماده قصاصم ، اين تو و اين شمشير و اين هم دست من هر چه خواهى بكن .

نوكر اندكى فكر كرد و سپس گفت : نو ستمى بر من كرده اى و بدون جهت مرا از نعمت دست محروم كرده اى اكنون گيرم كه من دست ترا به قصاص بريدم چه نتيجه اى به حال من خواهد داشت ؟ من كه ديگر صاحب دست نخواهم شد پس چه بهتر كه محاكمه من و تو همچنان براى روز قيامت بماند و داد خواهى در پيشگاه عدل الهى انجام گيرد.

شخص تائب كه اين سخن را شنيد اميدش از هر طرف قطع شد و آتش به جانش افتاد و آن چنان بيچاره شد كه با تمام غرورى كه داشت و مخصوص شيوخ عرب است شروع كرد به هاى هاى گريه كردن . چون ناله اش به گريه بلند شد رحمت الهيش دريافت و خداى مقلب القلوب دل صاحب حق را نرم كرد و به حال او رقت كرده گفت : بدون ديه و قصاص عفو كردم .(16)