مردان علم در میدان عمل

نعمت الله حسینی

جلد 8 -صفحه : 423/ 2
نمايش فراداده

مردان علم در ميدان عمل

جلد هشتم مؤ لف : سيد نعمت الله حسينى

بخش اول : فضيلت و شاءن علم و عالم

خداى عز و جل نخستين معلم انسان

انسان از آن نظر كه عاقل و داراى خرد و هوش و ادراك است معلم و مربى است ، و از آن نظر و ديد كه موجودى است صاحب هوا و هوس و اميال گوناگون بسوى شهوات است ، كودك است .

معلم خود نيازمند معلمان متعدد است كه علوم و معارف را از آنها فراگيرد و سپس به شاگردان ديگر بياموزد، نخستين معلم انسان كه متصدى خلقت و رشد و تكامل جسمى وى نيز هست خداوند است .

ذات اقدس حق عالم است .نه بدانگونه كه ما عالم به چيزى هستيم چه علم ما صورتى انتقالى است از اشياء در آئينه فكر و عرضى است نيازمند محل ، غير ثابت ، اما علم خدا ازلى است غير ماءخوذ و دائم و ابدى و خارج از حيطه زمان و مكان محيط بر همه موجودات و...

كمترين اشعه اى از انوار علم حضرتش بر جهانيان تافته و نور ضعيفى از فروغ ذات لايزالش بر ذات عالم منعكس شده تمام دانايان جهان از آن نور دانش بهره يافته و همه نوابغ روزگار از اشعه آن نصيبى فرا گرفته اند.

خداوند مى فرمايد:

((و او ان ما فى الارض من شجرة اقلام و البحريمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمات الله )).

سعه علم خداوند آن چنان است كه اگر درختها قلم و اقيانوسها دوات گردند و نويسندگان ماهر بنويسند و بر جوهر خودنويسشان چندين درياى ديگر اضافه گردد سخنان حضرت حق و كلماتش پايان نپذيرد، پس علم هر عالمى از او است و با اين همه .

((و ما اوتيتم من العلم الا قليلا)).

اين مثل را نيكو گفته اند كه : فرق بسيار است ميان كسى كه به شما يك جفت جوراب دهد و كسى كه يك دستگاه جوراب بافى و يا يك كارخانه توليد كننده دستگاه جوراب بافى مى دهد.

خداوند معلمى است كه به انسان كارگاه توليد دانش عنايت فرموده و انسان را خودكفا و خودجوش و كارگاهى از دانش ، آفريده است ... معنى اينكه خداوند معلم نخستين انسان است كه بوسيله كارگاه نبوغش انبوهى از معارف و سيلى از علوم را تحويل جوامع بشرى مى دهد.آرى ترديدى نيست كه اين موجود ناشناخته در هر دسته اى كوشش كند و پاى همت و قدم فتوت پيش تازد به انبوهى از دانش و صحرائى از علم و فضائى از حقائق نائل خواهد شد كه خود خواهد فهميد، اين شما و اين دانشمندان و و متخصصان علوم مختلف جهان .. بى ترديد اين مرحله از دانش را نخستين معلم آموخته ... بويژه انسانى كه رشته شناخت نفس خويش را تعقيب كند و لباس تقوا بر تن روح كند بدين قصد كه در ميدان سالكان راه وارد شود و در مدرسه صالحان درس كمال بخواند و از كرانه هاى صعب العبور بگذرد:

((فلا قتحم العقبة و ما ادراك مالعقبة فك رقبة )).

لذا فرموده است : ((العلم نور يقذفه الله فى قلب من يشاء)).(1)