مرحوم آيت الله ثقفى در تفسير روان جاويد گويد: قمى از حضرت باقر روايت نموده كه بنى اسرائيل بعد از حضرت موسى مرتكب معاصى شدند و در ميان آنها پيغمبرى به نام ارميا بود فرمان او را نبردند پس خداوند جالوت را كه قبطى بود بر آنها مسلط كرد كه آنها را اذيت كرد و مردانشان را كشت و ازديارشان خارج كرد و زنانشان را به خدمتگزارى وادار كرد و اموالشان را تصرف كرد پس آنها به پيغمبرشان متوسل شدند و گفتند:
از خدا بخواه كه پادشاهى براى ما برگزيند كه زير پرچم او با دشمنان بجنگيم در راه خدا و معمولا در بنى اسرائيل نبوت در يك خانواده بود و سلطنت درخانواده ديگر، خداوند نبوت را با سلطنت در يك خانواده جمع نفرموده بود در بنى اسرائيل ، نبوت در اولاد لاوى و سلطنت در اولاد حضرت يوسف بود و طالوت از اولاد اين يامين بود كه برادر مادرى حضرت يوسف است پس او نه از خانواده نبوت و نه ازخانواده سلطنت بود ولى اعلم و داناتر از همه و شجاع و قوى هيكل بود وليكن فقير بود و آنها او را به فقر و تهيدستى ملامت نمودند و بر او عيب گرفتند و فرمان او را نبردند و خود را سزاوارتر از او براى پادشاهى دانستند پس پيغمبرشان چنانچه در آيه بعدى هست ، گفت : همانا نشانه پادشاهى او آن است كه بيايد شما را تابوت كه در آن است آرامش از پروردگارتان .
در ذيل تفسير اين آيه از امام باقر روايت شده است كه فرمود: اين تابوت همان تابوتى بود كه حضرت موسى را مادرش در آن نهاد و به دريا افكند و بنى اسرائيل به آن تبرك جستند و چون وقت وفات حضرت موسى رسيد الواح تورات و زره خود و آنچه از آيات نبوت با خود داشت در آن گذارد و به وصى خود يوشع به وديعت سپرد و آن تابوت در ميان بنى اسرائيل بود تا آنكه مورد اهانت قرار گرفت خداوند آن را از ميانشان برداشت و چون خداوند طالوت را براى ايشان به پادشاهى برگزيد تابوت را برايشان مسترد فرمود چنانچه در آيه ذكر شده است .
و در كافى از حضرت صادق عليه السلام نقل نموده است كه مثل سلاح در ميان ما مثل تابوت است دربنى اسرائيل در ميان آنها هر خانواده اى كه تابوت نزد آنها بود پيغمبرى از آن ايشان بود و درميان ما هر خانواده اى كه سلاح در نزد آنها باشد همان كس امام است .
در بنى اسرائيل چون گاهى سلطنت از نبوت تفكيك مى شد هرگاه صندوق نزد پادشاه بود معلوم مى شد سلطنت او به حق و منصوب از طرف خدا و پيغمبر است و در اين امت چون امامت و امارت تواءم است هر جا سلاح است علم هم آنجا است چنانچه از كلام امام صادق (ع ) استفاده مى شود خواسته اند بفرمايند: اگر سلطنت ظاهريه در اين امت بحق بود بايد سلاح درنزد سلطان وقت باشد و چون نيست و در نزد ما است معلوم مى شود باطل است و ما بر حقيم و دلالت دارد بر اين امر ذيل آيه شريفه كه خداوند مى فرمايد:
به درستى كه دراين بودن تابوت علامت سلطنت حقه طالوت علامتى است براى حقيقت دين شما و امتياز امام از غير آن اگر داراى ايمان باشيد چنانچه علامت بود براى سلطنت حقه در بنى اسرائيل ...
((ان فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين ))
بنابراين شبهه اى كه عرفاء اهل سنت در غاصبيت خلفا نموده اند كه سلطنت منصب الهى نيست و از شاءن امام خارج است لذا براى اميرالمؤمنين عليه السلام قائل به امامت و وصايت و ولايت شده اند و براى خلفاء قائل به مقام سلطنت حقه ظاهريه شده اند به كلى بى وجه و داراى صورت عوام فريبى است .بلكه سلطنت همه شاءن امام است يا كسى كه منصوب از قبل امام باشد چگونه ممكن است عقلا امام و ولى و وصى موجود باشد و زمام مهام امور ملك و مملكت به دست اشخاص ناقابل باشد كه بر اعراض و نفوس مسلمانان مسلط شوند وردع و امضاى امام مدخليتى در بطلان و حقيت سلطنت آنها نداشته باشد.
پناه مى بريم به خداوند از شبهات شيطانيه كه چه اشخاصى را با چه وساوسى گمراه مى كند. (430)