10. (وَاَلْقي§ فِى الارضِ رَواسِيَ اَنْ تَميدَ بِكُمْ وَبَثَّ فيها مِن كُلِّ دابَّةٍ وَاَنْزَلْنِا مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَنْبَتْنِا فيها مِنْ كُلِّ زَوجٍ كَريمٍ در زمين كوههايى بسان لنگرها پديد آورد تا شما را از اضطراب حفظ كند و در آن از همه جنبندگان منتشر ساخت, و از آسمانْ آبى نازل كرديم و از هر نوع گياه زيبايى رويانيديم)
11. (هِذا خَلْقُ اللّهِ فَاَرُونى مِاذ§ا خَلَقَ الَّذينَ مِنْ دُونِِِ بَلِ الظّالِمُونَ فى ضَلا§لٍ مُبينٍ اين است آفرينش خداوند, به من نشان دهيد معبودهاى ديگر چه آفريده اند؟ ولى ستمگران در گمراهى آشكارند)
در برابر كسى بايد به سر حد بندگى, خضوع و اظهار تذلل نمود كه يكى از شرايط را دارا باشد:
1. معبود از نظر علم و قدرت و ديگر كمالات وجودى به حدى برسد كه وجدانهاى بيدار براى ستايش او برانگيخته شود, و در مقابل جمال نامحدود و كمال نامتناهى او, بى اختيار سرتعظيم فرود آورد; و خضوع و كوچكى در مقابل جمال و زيبايى و كمال موجودى, آن هم به صورت نامحدود, امرى قهرى و غير اختيارى است.
2. گذشته بر كمال وجمالى كه دارد, لطف و كرم وجود او شامل انسان ها گردد و نعمتهاى او در اختيار بشر قرار گيرد.
اظهار كوچكى در برابر وليّ نعمت و احساس خضوع در برابر افراد كريم, فطرى و قهرى است.
هرگاه ملاك عبادت و خضوع تا سرحد بندگى, به يكى از اين دو موضوع است جز خدا, كسى شايسته عبوديت و بندگى افراد نيست, زيرا خداوند جهان, موجود نامحدودى است كه براى كمال و جمال و صفات او حد و مرزى نيست. او موجودى است كه وجود او از خود او مى جوشد و صفات وهمه كمالات وى مربوط به خود اوست و از جايى اخذ و كسب نكرده است.
اگر موجوداتى در جهان, كمال و جمالى دارند, همگى به حكم قانون (عليت و معلوليت) از او گرفته و خود فاقد وجود و هر نوع كمالى مى باشند. اگر بنا باشد در برابر (ولى النعمى) سجده كنيم و او را تا سرحد بندگى بپرستيم, جز خدا ولى نعمتى وجود ندارد كه در برابر او خضوع و بندگى كنيم, زيرا سرچشمه تمام نعمتهاى ريز و درشت اوست و هركسى هر چه دارد از خوان كرم او گرفته و به ديگرى تعارف مى كند.
خداوند در نخستين آيه مورد بحث, چهار موضوع را يادآور مى شود كه هر يك حاكى از قدرت بى پايان و كمال نامحدود اوست و در عين حالْ يادآور نعمتهاى بى كران او مى باشد; از اين جهت در آيه بعدى نتيجه مى گيرد كه جز او كسى شايسته عبادت و پرستش نيست. اينك موضوعات چهارگانه:
1. كوهها را آفريد تا ما را از حركات ناموزون زمين حفظ كند, چنان كه مى فرمايد:
(وَاَلْقي§ فِى الاَرْضِ رَوا§سِيَ اَنْ تَميدَ بِكُمْ در زمين كوههايى بسان لنگر پديد آورد, تا شما را از اضطراب حفظ كند)
2. در زمين موجودات جاندارى آفريده و در نقاط مختلف آن پخش كرد, چنان كه مى فرمايد:
(وَبَثَّ فيهِا مِنْ كُلِّ دابَّةٍ در روى زمين از جنبندگان منتشر ساخت)
3. از آسمان آب نازل كرديم, چنان كه مى فرمايد:
(وَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً; از آسمان آب نازل كرديم)
4. در روى زمين از هر گياه زيبايى رويانيد, چنان كه مى فرمايد:
(فَاَنْبَتْنِا فيهِا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ در آن جا از هر گياه زيبايى رويانيديم)
اينك درباره هر يك از موضوعات چهارگانه, به طور فشرده سخن مى گوييم.