مربيان كودك بايد متوجه باشند كه كودكْ يك انسان به تمام معنا واقعى است, چيزى از انسانيت كم ندارد, چيزى كه هست انسانيت او در حال رشد و تكامل, در حال پيشرفت و پرورش است و مربى بايد از ذخاير و سرمايه معنوى و فطرى او به تدريج بهره بردارى كند.
يكى از اساسى ترين اصول تربيت, همان (احياى شخصيت كودك) است; يعنى بايد به طفل فهماند كه تو يك انسان واقعى هستى, و سپس به صورت يك انسان كامل با او سخن گفت و مطالب علمى و اجتماعى, روشهاى صحيح و اخلاقى را در افق فكر او توضيح داد; به سخنان او به طور دقيق گوش داد و مانند يك انسان كامل به گفت و شنود پرداخت, دست از تشريح و توضيح و افهام برنداشت, تا آن جا كه كودكْ حقيقت را بفهمد و باور كند.
ما در اين جا نمونه اى از گفتار پيشوايان خود كه حاكى از طرز تربيت اسلامى است نقل مى كنيم, تا گواهى براى گفتار خود آورده باشيم:
امام مجتبى & روزى فرزندان و برادرزادگان خود را دعوت كرد و رو به آنها كرد و گفت:
(إنَّكُمْ صِغارُ قَومٍ ويُوشَكُ أنْ تكُونُوا كِبارَ قَومٍ آخرِينَ, فَتَعَلَّمُوا العِلْمَ, فمَنْ لمْ يستَطِعْ مِنكُمْ أنْ يَحْفَظَهُ فلْيَكْتُبْ, ولْيَضَعْهُ فِي بَيْتِهِ شما كودكان امروز و بزرگان اجتماع آينده هستيد, برشماست كه تحصيل علم كنيد و هركس از شما كه نمى تواند مطالب را حفظ كند, درس خود را بنويسد و در موقع لزوم به آن مراجعه كند)
اكنون دقت كنيم, امام مجتبى & چگونه مى خواهد فرزندان خود را تربيت كند. او مى خواهد فرزندانش دانش بياموزند, ولى هرگز در اين راه به شدت و خشونت متوسل نمى گردد و با سيطره و فشار, آنها را وادار به درس خواندن نمى كند, چرا؟ زيرا اثر آن موقت و مايه پيدايش عقده هايى است كه بعدها جبران ناپذير است.
او در ايجاد شخصيت, با باز كردن فكر كودك, اميدوار ساختن او به آينده خود, و با تشريح منافع دانش اندوزى, وارد گفتگو شده و عملاً براى آيندگانْ روش صحيح تربيت را مى آموزد.