در اجتماعى كه من و شما در آن زندگى مى كنيم, حساب من و شما از حساب جامعه جدا نيست. اگر ضرر و ضربه اى ولو بر اثر نادانى يك اقليت به جامعه وارد آيد, همه آن جامعه متضرر مى شوند, حتى آنها كه نقش تماشاگرى داشته و عامل فساد و ضرر نبودند, زيرا اجتماع بسان يك پيكر و افراد به طور كلى اعضاى آن پيكرند, به هر نقطه اى از اعضاى بدن صدمه اى وارد آيد, همه اعضا در آتش مى سوزند.
ضربه هاى اقتصادى, اخلاقى و فرهنگى بر اثر جهالت يك اقليت وارد مى شود, دود آن به چشم همه رفته, گنهكار و غير گنهكار در برابر آن يكسانند.
سقوط اخلاقى در قسمتى از اجتماع, بسان بيمارى سرايت كننده است كه دامنگير همه مى شود. ضررهاى مالى و اقتصادى و فلج شدن كشاورزى در يك منطقه, هر فرد را به سهم خود بدبخت و تيره روز مى سازد و هرگز نمى توان حساب فرد را از حساب اجتماع جدا ساخت; بنابراين سكوت در برابر مفاسد, غلط و گناه است. اين حقيقت را قرآن در ضمن يك آيه كوتاه بيان كرده است:
(وَاتَّقُوا فِتْنَةً لاتُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْكُمْ خاصَّةً)(1) يعنى اى مردم از بلاهايى بترسيد كه هنگامى كه وارد مى شود, تنها دامنگير گنهكاران نمى شود, بلكه گنهكار و بى گناه در آتش آن مى سوزند.
بنابراين مبارزه با فساد, راهنمايى و دعوت به كارهاى نيك و جلوگيرى از انحراف, هرگز با آزادى فردى منافات ندارد, زيرا آزادى در صورتى محترم است كه سلب آزادى از ديگرى نكند, منافع ديگرى را در خطر نيفكند. در حقيقت, فرد مبارز از حقوق خود و دوستان خود كه در سايه افراط و انحراف چند فرد مفسد در خطر مى افتد, دفاع مى كند.
پيامبر اكرم ْ پاسخ اين پرسش را در ضمن يك مثل روشن فرموده است, او در پاسخ سؤال كننده اى چنين گفت: اجتماع ما بسان يك كشتى است, سرنشينان كشتى تا آن جا آزادند كه موجبات هلاك ديگران را فراهم نكنند, هرگاه مسافرى از اين آزادى سوء استفاده بنمايد و بخواهد با ميخ يا تيشه, بدنه كشتى را سوراخ كند, كليه مسافران روى غريزه دفاعى كه دارند, به شدت هر چه تمامتر با او مبارزه مى نمايند و عمل او را يك نحوه سوء استفاده از آزادى تلقى مى كنند.
جامعه نيز بسان كشتى است, افراد جامعه سرنشينان اين كشتى هستند, آنها در ضرر و نفع يكسانند و نمى توان حساب ضرر يك فرد را از اجتماع جدا نمود.