ميگرفت. افزون بر اين، آنها به كارهاي علمي نيز ميپرداختندوكتابهايي از آنها برجاي مانده است.
اهميت آنها در دوره سلجوقي رو به فزوني گذاشت. در اين زمان، فعاليت دولتفاطمي مصر براي گسترش مرام اسماعيلي بسيار زياد شده بود. آنها چهرههايفرهنگي برجستهاي را به مصر ميبردند وپس از تربيتشان، آنان را به نقاط مختلفگسيل ميكردند.
چهرههاي فرهنگي اسماعيليه، دست به تأليف كتابها ورسالههاي مختلف زدهوافزون بر آن، با مناظره وبحث با ديگران، بر شمار هواداران خود ميافزودند. دراينجا براي نمونه اشارهاي به ناصرخسرو، شاعر نامدار فارسي زبان كه يكي ازدلباختگان تفكر اسماعيلي بود ميپردازيم وپس از آن، بحث از فعاليت سياسياسماعيليان را پي ميگيريم.
ناصر خسرو قبادياني، به سال 394 در قباديان از توابع بلخ، پا به دنيا نهاد. وي در آنديار آموزشهاي رايج را در مسائل ديني وفلسفي فرا گرفت. مدتي به كارهايديواني اشتغال داشت وچندان گرد دين نميگشت. اين بگذشت تا آن كه در چهلسالگي خوابي ديد ودگرگون شد. پس از آن به مرو وسپس به نيشابور آمد واز آنجاسفري طولاني را به سوي مكه آغاز كرد. پس از آن از راه تهامه ويمن وبصرهواصفهان وسرخس به بلخ بازگشت.
اين سفر از سال 437 تا 444 به درازا كشيدوگزارش آن همان سفرنامه ناصر خسرو است كه بارها چاپ شده است.
ناصر خسرو عالمي برجسته وعقلگرايي دانشمند بود. وجود صفت شاعريبراي وي، نبايد به اين معنا باشد كه او تنها شاعر است، بلكه متفكر و فيلسوفي بود كهانديشههاي خود را در قالب نثر ونظم ميريخت. او يكي از پرافتخارترين حكيمانوشاعرانِ ادبِ پارسي است.
سفرنامه وي نشان ميدهد كه او سخت به آراوانديشههاي رايج روزگار آگاه بوده وبا عالمان زيادي در اين سفر به مباحثهنشستهاست.
ناصرخسرو در اين سفر، به مصر رفت ودر آنجا به آيين اسماعيلي گرويد ـ يا اگراز پيش بر اين آيين بود، در آنجا آموزشهاي لازم را ديد واعتقادش استوارتر شد.المؤيد فيالدين شيرازي، رئيس داعيان اسماعيلي در مصر، او را به گرمي پذيرفت.پس از آن ناصرخسرو دستِ بيعت با امام فاطميان داد. خودش در اين باره ميگويد:
ناصر خسرو از سلطان فاطمي لقب حجّت گرفت وبه ايران بازگشت. در ايران، باوجود سختگيريهايي كه بر اسماعيليان ميرفت، جان وي از سوي سلجوقيان درخطر بود. به همين دليل، به محلي دور افتاده به نام يَمْگان در كوههاي بَدَخشان پناهبرد و به سال 481 درگذشت. همانجا بود كه نوشتههاي بسياري تأليف كردوانديشههايش را ميان مردم آن نواحي رواج داد. ميدانيم كه تاكنون نيز مردم آنسامان، بر مذهب اسماعيلي باقي ماندهاند. ناصر خسرو درباره اين سالها چنين ميسرايد:
ناصر خسرو با تركان دشت قبچاق ميانهاي ندارد ومعتقد است كه با ورود آنها بهايران، خاك ادب پرور خراسان معدن ناكسان شده است: