جغرافیای سیاسی - نظامی

احمدرضا تقای

نسخه متنی -صفحه : 24/ 23
نمايش فراداده

oozevelt )، رئيس جمهور موقت آمريكا، طى نامه اى خطاب به (( وينستون چرچيل )) (chu chill winston) نخست وزير وقت انگليس ، اعلام داشت : (( آمريكا به دليل موقعيت جغرافيايى خاص خود بسيار بهتر از انگليس مى تواند به تقويت كشورهاى استراليا و زلاندنو بپردازد...

انگليس براى تقويت برمه و هند از آمادگى بيشترى برخوردار است و من پيشنهاد مى كنم كه جنابعالى مسووليت آن حوزه را برعهده بگيريد. )) دو هفته ى بعد، با پيشنهاد روزولت و موافقت فرماندهان ستاد مشترك ارتش انگليس مقرر شد كه متفقين در راستاى مقابله با دشمنان كشورهاى محور، دنيا را به سه حوزه ى مسووليت مختلف تقسيم كنند:

اقيانوس آرام (به مسووليت آمريكا)؛ خاورميانه و خاور دور (به مسووليت انگليس ) و اروپا و اقيانوس اطلس با مسووليت مشترك دو كشور. متعاقب اين تصميم ، سرلشكر (( دوايت دى . آيزنهاور )) ، فرمانده ى معاونت عمليات ارتش آمريكا در پنتاگون ، در مديريت جنگ اين سازمان به تهيه ى طرحى پرداخت كه در آن سه حوزه ى فوق به شرح ذيل تعريف مى شد:

1 - حوزه ى اقيانوس آرام :

شامل آمريكاى شمالى و جنوبى ، چين ، استراليا، زلاندنو، الجزاير، هند شرقى به جز سوماترا و ژاپن .

2 - حوزه ى خاورميانه و خاور دور:

شامل درياى مديترانه ، درياى سرخ ، خليج فارس ، اقيانوس هند و تمامى سرزمين هاى مجاور آن مناطق از جبل الطارق گرفته تا سنگاپور.

3 - حوزه ى اروپا و اقيانوس اطلس :

شامل مناطق بين ساحل شرقى آمريكا و روسيه .

در 18 مارس 1942 چرچيل به روزولت گفت وى با محول كردن مسووليت كنترل حوزه ى اقيانوس آرام به آمريكا و حوزه ى هند به انگليس كه مسايل را ساده مى كند موافق است و آن را داراى (( مزاياى فراوانى )) مى داند و معتقد است كه اصولا چاره ى ديگرى هم وجود ندارد، اما به شرطى كه اجراى عمليات در هر نقطه ى دنيا تحت امر شورايى از فرماندهان ستاد كل باشد كه مستقيما زير نظر وى و روزولت فعاليت كنند.

وى بدين ترتيب چنين نتيجه گيرى نمود: (( پيشنهادهاى آمريكا بنا به تعبير و تفسير اينجانب در صورت عملى شدن دو هدف را دنبال مى كند: يكى هماهنگى اقدامات اجرايى و عملياتى با يكديگر و ديگر زمينه سازى براى تبادل نظر معقول ميان آنان كه سرنوشتشان در اين ميان طرح است . )) طولى نكشيد كه اقدامات مربوط در اين زمينه به مرحله ى اجرا درآمد.

محدوده هاى فرماندهى عملياتى آمريكا

تجربيات آمريكا طى جنگ نشان داد كه فرماندهان كل مراكز فرماندهى عملياتى متحد تنها در صورتى مى توانند حداكثر بهره ى ممكن را به گونه اى موثر و كارآمد از توان نظامى خود ببرند كه يك نظام منطقى در اختيار داشته باشند و از آن طريق بتوانند به اجراى عمليات مشترك ، رفع مناقشات موجود بر سر دامنه ى اختيارات ، پرهيز از دوباره كارى هاى ناخواسته ، و پركردن هرگونه شكاف و فاصله ى مهم پردازند. با شروع جنگ سرد لزوم توجه به همين ملزومات دوباره احساس شد، زيرا متحدان آمريكا در شش ‍ قاره ى جهان نگران و مضطرب ، چشم به اين كشور دوخته بودند تا زمام امور را در دست گيرد. از زمان تشكيل ارتش آمريكا در سال 1775، اين براى نخستين مرتبه بود كه مسووليتى جهانى بردوش اين نهاد گذاشته شده بود.

تقسيمات اصلى حوزه هاى مسووليت آمريكا: در 14 دسامبر 1946، رئيس جمهورى وقت آمريكا، (( هرى . اس . ترومن )) (t uman.s ha y) نخستين طرح از مجموعه ى مفصل طرح هاى فرماندهى متحد، موسوم به (( طرح تفسيمات فرماندهى )) (plan command outline) را از تصويب گذراند. طرح مزبور هفت حوزه ى فرماندهى متحد را براساس مناطق جغرافيايى تقسيم بندى مى كرد كه حوزه هاى مسووليت و ماموريت هاى اصلى مربوط به هر كدام به قرار ذيل بود:

1 - حوزه فرماندهى خاور دور (fecom):

اجراى عمليات اشغال در خاك ژاپن ، كره ، جزاير ريوكو، فيليپين ، ماريانا، و بونين ؛ فرماندهى نيروهاى مسلح آمريكا در چين به وقت مقتضى ؛ حفظ آمادگى براى حالت فوق العاده . تاريخ تاسيس : اول ژانويه ى 1947.