ششم : ندبه كردن .
هفتم: جزع و بى قرارى كردن .
هشتم: لطمه بر صورت يا بر سينه يا بر سر زدن .
نهم: غش كردن .
دهم: جامه دريدن .
يازدهم: تغيير لباس و تغيير هيئت دادن .
دوازدهم: تقليل در خوردن و آشاميدن و تقليل در خواب و ترك لذائذ و نيز تقليل در كلام و عزلت از مردم نمودن .
سيزدهم: مجلس عزاى ايشان را بر پا نمودن.
چهاردهم: حضور در مجلس عزا و جلوس در آن .
پانزدهم: مال صرف عزاى ايشان نمودن .
شانزدهم: انشاء شعر در مصيبت ايشان .
هفدهم: در مجلس عزا خدمت نمودن .
هيجدهم :تأليف و تصنيف كتاب در ذكر مصائب ايشان .
امر سوّم : در بيان بعضى از فضائل اين دو وسيله عظمى ــ يعنى زيارت و تعزيه آنحضرت (عليه السلام) ــ غير از فضيلت نصرت و يارى بودن آن ، و آن فضائل بسيار است ، و لكن در اينجا در ضمن دو مطلب تيمّناً و تبرّكاً به بعضى از آنها اشاره مى شود :
در بعضى از فضائل مهمّ زيارت آنحضرت (عليه السلام) ، و در آن سه فصل است :
فصل اوّل : در فضائل مطلق زيارات .
فصل دوّم : در فضائل زيارت عاشورا .
فصل سوّم : در بيان افضليت اين زيارت از سائر زيارات ، و در افضل بودن اوّل از دوّمى .
فصل اول : در بيان فضائل عامّه زيارات ، و در اين مقام به ذكر هشتاد فضيلت از آنچه منصوص است ــ خصوصاً در اخبار كثيره ــ اكتفا مى شود ، و اين هشتاد فضيلت بر چهار نوع است:
فضل و اجرى كه به زائر از زمانى كه از قبر بيرون مى آيد تا حين دخول در بهشت عطا مى شود ، و آن چهارده امر است :
اوّل : آنكه در وقت بيرون آمدن از قبر ، اوّل كسيكه با او مصافحه مى كند حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) مى باشد .
دوّم : نورى كه ما بين مشرق و مغرب را روشن نمايد به او عطا مى شود ، و علامتى در صورت او گذارده شود از نور عرش بر اين وجه:
« هذا زائر قبر ابن بنت خاتم الأنبياء سيّد الشهداء (عليه السلام) » ( [25] ) كه به اين علامت شناخته شود .
سوّم: نامه عملش را به دست راست او دهند .
چهارم: از هول عظيم روز قيامت ايمن باشد .
پنجم: از گناهانى كه در دار دنيا نموده است نمى پرسند ، گر چه گناهانش به تعداد ريگ بيابان عالج; و كوههاى تهامه; و كف درياها بوده باشد .