آنـان بـا قـيـافـه خـيـر خـواهـى و دلسـوزى ظـاهـر مـى شـونـد، باطل را لباس حق پوشانيده و سمّ خطرناك و كشنده را با لعابى از شيرينى به خورد نيروها مـى دهـنـد. بـا تـبـليـغات زهرآگين محيط را آلوده ساخته و سربازان را به سوى نافرمانى مى كشانند.
اثر سوء تبليغات و تحريكات (اشعث بن قيس ) منافق ^(565) در جنگ صفين با قيافه حق به جانب و دلسوز، كمتر از شيطنتهاى عمرو عاص نبود ، بلكه پايه و اساس براى كارهاى معاويه و عمروعاص شد. اينك براى روشن شدن مطلب به قسمتى از تاريخ اين جنگ توجه كنيد.
در (ليـلة الهرير) ^(566) كه آثار شكست در سپاه معاويه ظاهر شده بود ، امير مؤ منان عـليـه السـلام خـطـبـه اى خواند و فرمود : كار ما و دشمنان به جايى رسيده كه مى بينيد . آنها نفس آخر را مى كشند و در برابر شما صبر مى كنند . من فردا با آنها مى جنگم و كار را به آخر مى رسانم .
در هـمين شب سخنى از اشعث بن قيس سر زد كه معاويه با اطلاع از آن سخن به فكر چاره جويى افتاد.
اشـعـث پـس از حـمـد و ثـناى الهى به طايفه (كنده ) گفت : ديديد... امروز بر شما چه وارد آمد و عـرب نـابود شد. من تا اين مدّت از عمرم چنين جنگى نديده بودم . حاضرين به غايبين برسانند كـه اگـر فـردا چنين پيشامدى بشود، تمامى عرب نابود و زنان و فرزندان بى سرپرست مى شـونـد. بـه خـدا سـوگـنـد ! ايـن سـخـن مـن از تـرس جـنـگ نـيـسـت ، بـلكـه بـر زنـان و اطفال مى ترسم كه حافظ اين ضعفا كيست ؟ خدايا تو مى دانى كه به فكر اين بيچاره ها هستم . هر چه خدا بخواهد همان مى شود.^(567) هـنـگـامـى كـه مـالك اشـتـر بـه دهـليـز پـيـروزى رسـيـده بـود و قرآنها بالاى نيزه ها و فرياد اهـل شام بلند بود و در حالى كه اشتر و عدى بن حاتم و عمر بن حمق و ديگر شجاعان از امير مؤ مـنـان مـى خـواسـتـنـد كـه جـنـگ را تـا پـيـروزى ادامـه دهـد، اشـعـث گفت : اى امير مؤ منان ! ما امروز مـثـل ديـروز بـا تـو هـسـتـيـم ولى امـروز مـا مـثـل ديـروز نـيـسـت . كـسـى مـثـل مـن دوسـت اهـل عـراق و دشـمـن اهـل شـام نـيـسـت . تـو خـواسـتـه اهـل شـام را قـبـول كـن و كـتـاب خـدا را حـكـم قـرار بـده ؛ تـو، بـه قبول آن سزاوارترى . مردم خواستار زندگى هستند و از جنگ سير شده اند.
بـر اثـر ايـن سـخـنان اشعث بود كه جمعى در حدود بيست هزار نفر از لشكريان امام كه غرق در اسـلحـه بودند و پيشانى آنها از سجده سياه شده بود، با چند نفر از قراء جزء خوارج شدند و حضرت را به اسم خواندند و (اى اميرمؤ منان نگفتند!!) گفتند: اى على ! چون تو را به كتاب خدا خـوانـدنـد، قـبـول كـن و گـرنـه چـون عـثـمـان تـو را مـى كـشـيـم ؛ بـه خـدا قـسـم ! چـنـين خواهيم كرد.^(568)
مـوضـوع بـهـداشـت و حفظ سلامتى تن در تمام شرايط، بخصوص در زمان جنگ هم مورد پذيرش عـقـل اسـت و هـم اسـلام بـر آن تـاءكـيـد فـراوان دارد. نـقـش رعـايت بهداشت در حفظ توان رزمى و پـيـروزى پيكارگران بر كسى پوشيده نيست زيرا اين مساءله چه در جنگهاى صدر اسلام و چه در جنگهاى جهانى اوّل و دوم و ديگر نبردهايى كه رخ داده به اثبات رسيده است .
از آن زمان كه دين مقدس اسلام در جامعه بشرى انتشار يافت ، مسلمانان بر اثر اجراى دستورات الهـى و رعـايـت بـهـداشـت و عـوامـل سـلامـتـى و فـراهـم سـاخـتـن ديـگـر عـلل مـؤ ثـر در نبرد، توانستند با كمترين نيرو و امكانات رزمى ، بزرگترين پيروزيها را در جهان آن روز، از آن خود سازند.
هـمـان گـونـه كـه به خاطر داريد، علل پيروزى در نبرد به دو قسم عمده : (نيروى انسانى ) و (وسائل فيزيكى از قبيل سلاح ) تقسيم مى شود. زمانى ، نيروى انسانى قادر است بهترين طرح ، تـاكـتـيـك ، مـانـور و كـارآيـى را داشته باشد و بگونه اى صحيح و مؤ ثر از سلاح و ابزار جـنـگـى خود استفاده كند كه از سلامت جسمى ، قدرت بدنى و سلامت روحى برخوردار باشد. اين جمله مشهور است كه (روح سالم در بدن سالم است ) و هنگامى يك رزمنده از روحى سالم و بدنى قـوىّ و نـيـرومند برخوردار است ، كه به رعايت بهداشت فردى ، روانى و محيطى توجه داشته بـاشـد. با حفظ رعايت بهداشت و نظافت هم بازدهى كار بالا مى رود و هم از هزينه هايى كه در به دست آوردن سلامتى و مداواى بيماران صرف گردد، كاسته مى شود.
تـوجـه كـامـل اسـلام به بهداشت با نگرشى كوتاه به آيات و روايات بخوبى نمايان است . قرآن كريم مى