اگـر مـسـلمـانـان نـيـز خـود را بـه مـعـصـيـت بيالايند و به گناه رو آورند و از عبادت و بندگى سـرپـيـچـى كـنـنـد، بـه عـنوان مثال نماز را ترك كنند، از جبهه بگريزند، يا در جبهه دست به اسـراف زنـنـد، از فـرمـانـدهى فرمان نبرند، اسرار نظامى را فاش سازند يا زبان به غيبت و تـهـمـت بـگـشـايـنـد و از صـراط مـسـتـقـيـم مـنـحـرف شـونـد رحـمـت خـداونـد نازل نمى گردد و مددهاى الهى از آن جبهه قطع مى شود.
نـمـونـه روشـن ايـن سـنـت الهى در تاريخ گذشتگان و برخى از جنگهاى صدر اسلام مشاهده مى شود، كه به مواردى از آن اشاره مى كنيم :
تـا زمـانـى كـه انـحـرافـى از مـؤ مـنـان آشـكـار نـشـده بـود، مـشـمـول عـنـايـت الهـى بـودنـد.
امـا هـمـيـن كـه بـنـى اسـرائيـل از چنگال فرعونيان نجات يافته به آن سوى دريا رفتند و دست به گناه آلوده ، به مخالفت با پـيـامبر خود برخاستند، بطورى كه موسى (ع ) آنان را به جهاد با كفّار دعوت كرد، ولى آنان از فـرمـان او سـر بـاز زدنـد و گـفـتـنـد: در آن سـرزمـين افراد قدرتمند و ستمگرى هستند كه ما تـوانـايـى جنگ با آنان را نداريم . تو با خدايت بر و با آنان نبرد كن ، همين كه آن سرزمين را فتح كردى و ستمگران را از آنجا بيرون راندى ، ما مى آييم و در آنجا سكونت مى كنيم .
(فَاذْهَبْ اَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا اِنّا هيهُنا قاعِدُونَ)^(463) خـداونـد نـيـز بـه خـاطـر ايـن انـحـراف فـكـرى و عـمـلى از صـراط مـسـتـقـيـم ، چـهـل سـال آنـان را در سـرزمـيـن (تـيـه ) سـرگـردان نـمـود تـا نـتـيـجـه گـنـاه خـود را ببينند.^(464)
در ايـن نـبـرد تـا آنـجـا كـه رزمـنـدگـان اسـلام از اوامـر الهـى و رسـول خـدا(ص ) اطـاعـت كـردند، در صراط مستقيم حركت نمودند و خالصانه در برابر مشركان ايـسـتادند خداوند نيز آنان را از مددهاى غيبى بهره مند ساخت و بر لشكر كفر پيروزشان كرد و دشمنان را كه از نظر استعداد به بيش از چهار برابر آنان مى رسيد به هزيمت كشاند، اما همين كـه عده اى از دستورات فرماندهى تخلّف ورزيدند و تنگه استراتژيك احد را رها ساخته ، به جـمـع آورى غنايم پرداختند، مدد غيبى و رحمت الهى از آنان گرفته شد و در نتيجه با خسارات و تلفات سنگينى روبه رو شدند و هفتاد تن شهيد و تعداد كثيرى مجروح به جاى گذاشتند.
(وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعْدَهُ اِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِاِذْنِهِ)^(465) خداوند وعده را كه به شما داده بود راست گردانيد آن دم كه به فرمان خدا كافران را به خاك هلاكت افكنديد.
(حَتّى اِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِى الاَْمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما اَريكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الاْ خِرَةَ ... )^(466) ولى هـمـيـن كه در نبرد سستى ورزيده و اختلاف كرديد و به نافرمانى پيامبر(ص ) برخاستيد بـرخـى بـراى دنـيا مى كوشيدند و برخى براى آخرت تلاش مى كرديد (در اين زمان طعم تلخ شـكـسـت نـصـيـب شـمـا شد و آن پيروزى بزرگ را كه در آغاز عمليات با يك يورش دلاورانه در پرتو عنايات الهى به دست آورده بوديد، يكباره بر اثر عصيان به شكست و خسارتى بزرگ تبديل شد).
وقـتـى گـناه ظاهر شد، رحمت الهى رفت و فرشتگان مددرسان پر كشيدند و جبهه يكباره تاريك شـد، خـفـّاشـان كـفـر سـر بـيـرون آوردند و ضربه هاى خود را بر پيكر مسلمانان وارد ساختند. گـرچـه عـده مـعدودى نافرمانى كرده و به دنيا رو آوردند، اما چون در جمع به چنين كار خلافى دست زدند، نتيجه گناهشان دامنگير همه رزمندگان شد و حتى پيامبر(ص ) هم از آن استثناء نشد و زخمى گشت .
در ايـن نـبـرد گـروهـى از مـسـلمـانـان بـه نـيـرو و ابـزار و مـهـمات خويش مغرور شدند و از خدا غـافـل گـشـتـنـد و بـر اثـر ايـن غـرور، ضـربـه سـخـتـى را از دشـمـن مـتـحـمـل شـدنـد كـه باعث فرار و هزيمت آنان شد. اما همين كه متوجه خلاف و گناه خود شدند و از كـرده خـود پـشـيمان گشتند، به