خـطرناكترين اثر عجب فراموشى ياد حق و الطاف و كمكهاى اوست . با توجه به اينكه به ياد حـق بودن براى مجاهدان فى سبيل اللّه ارزش بسيار زيادى دارد و بيگانگى از ياد او مساوى با شكست حتمى ايشان است روشن مى شود كه در مسير پيروزى و غلبه بر دشمن ، صفات ناپسندى از قـبـيـل عـجـب چـه اثـرات مـنـفى و نتايج ناگوارى به بار مى آورند و چگونه مقدمات شكست را فراهم مى سازند.
نـيـروهـاى سـپـاه اسـلام بـايـد بـه ايـن نكته سخت توجه داشته باشند كه اگر در حمله اى به پـيـروزى چشمگيرى دست مى يابند يا در ضدحمله اى دشمن را از پا در مى آورند، اين پيروزيها آنان را به قدرت بازوان و سلاح خود متوجه و مغرور نكند و پيروزيها را از خود ندانند، بلكه هر چه بيشتر به قدرت بى نهايت حق متوجه شده ، و بدانند كه اگر از توان بازو، فكر خلاّق ، ابـتـكـار و نـوآورى و ... بـهـره مـنـدنـد هـمـه از آن خداست و با اداى شكر نعمت پيروزى ، زمينه پيروزيهاى ديگر را فراهم كنند.
رسـول گـرامـى اسـلام (ص ) پـس از پيروزى در جنگ بدر نشسته بود كه ناگهان سر بريده ابـوجـهـل ـ دشـمـن درجـه يـك اسـلام ـ در پـيـش روى آن حـضـرت بـر زمـيـن گـذاشـتـه شد. در اين حـال پـيـامـبـر(ص ) بـا ديدن سر بريده بزرگترين دشمن خويش ، از ياد خدا غفلت نكرد و به تـاكـتـيـك جـنـگى خود مغرور نشد، بلكه سر به سجده گذاشت ، و بپاس نعمت پيروزى ، خدا را شـكـر كـرد و فـرمـود: سـپـاس خـداى را كـه بـنـده خـويـش را پـيـروز و ديـن خـود را عـزّت بـخـشـيـد.^(489) در فـتـح مـكـه نيز آن حضرت با مشاهده فتح الهى بر قربوس زين سجده مى كرد و مى فرمود:
(اَلْعِيْشُ، عِيْشُ الاْ خِرَةَ)^(490) زندگى و عيش (واقعى ) زندگى روز آخرت است .
آن حـضرت بدين وسيله به همه پويندگان راه خود درسى آموخت كه به خاطر پيروزى ، عجب و غرور آنان را از ياد حق و نصرتهاى او غافل نكند.
شايد به خاطر پيشگيرى از اين گونه مسائل بود كه پس از كسب موفقيتهاى بزرگ سپاه اسلام در نـبـردهـاى صـدر اسلام ، بى درنگ ، خدا آن پيروزى را به خود نسبت مى دهد؛ چنان كه در جنگ بدر خطاب به پيامبر(ص ) مى فرمايد:
(وَ ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمى )^(491) تو (تير) نينداختى بلكه خدا بود كه تير انداخت .
امام خمينى قدس سره الشريف پس از فتح خرمشهر در جنگ تحميلى عراق عليه ايران ، در پيامى خطاب به رزمندگان اسلام فرمود: (هان اى فرزندان قرآن كريم و نيروهاى ارتشى ، سپاهى ، بـسـيـجـى ، ژانـدارمـرى ، شـهربانى ، كميته ها و عشاير و نيروهاى داوطلب و ملّت عزيز! هشيار باشيد كه پيروزيها هر چند عظيم و حيرت انگيز است ، شما را از ياد خداوند كه (نصر و فتح ) در دسـت اوسـت ، غافل نكند، و غرور فتح شما را به خود جلب نكند، كه اين آفتى بزرگ و دامى خـطـرنـاك اسـت كـه بـا وسـوسـه شـيطان به سراغ آدم مى آيد و براى اولاد آدم تباهى مى آورد ...+.)+((492)) +++ ب ـ ركود و سستى :
يـكـى ديگر از پيامدهاى منفى عجب اين است كه اگر جامعه يا گروهى به اين مرض آلوده گردد، از ادامـه پـيـشـرفـت و تـلاش بيشتر باز مى ماند، چرا كه آنان خود را در حد كافى پيشرفته و آينده خود را تاءمين شده مى بينند؛ بويژه اگر در جبهه جنگ اين حالت بر نيروها حكمفرما باشد، ديگر انديشه يورش بر دشمن ، پيشروى بيشتر، و فراگيرى آموزشهاى جديد و ... از مغزشان بـيـرون خـواهـد رفـت ؛ زيـرا بـه خـاطـر عـجـب بـه دسـتـاوردهـاى گـذشـتـه دل خـوش كـرده و بـه وضـع مـوجـود تـن خـواهـنـد داد و بـه مـسائلى چون تحكيم خطوط دفاعى ، تـحـصـيـل و تاءمين سلاح و تكنيك و غيره اهميتى نداده و از رشد در زمينه هاى گوناگون رزمى و دفـاعـى بـاز خـواهـنـد ايستاد. اين ركود و ايستايى براى نيروهاى رزمنده كه پيوسته در معرض حـمـلات احـتـمـالى دشـمـن قـرار دارنـد، و هـمـواره بـايـد در حال تلاش و كوشش باشند، بس خطرناك و شكننده است .
امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (ع ) فـرمـود: خـودپـسـنـدى (شـخـص را) از بـه دسـت آوردن فـزونى باز مى