دنيا از زاويهاي دنياي ايدئولوژي است. ايدئولوژي بر پايه جهانبينيقرار دارد؛ و جهانبيني بر پايه جهانشناسي و جهانشناسي بر پايهشناختشناسي. از اين رو، امير مؤمنان علي(ع)ميفرمايند:
معرفتشناسي آييني است كه از آن پيروي ميشود.
اين مطلب، انسان را به اهميت معرفتشناسي و شناختشناسي آگاهميسازد؛ زيرا انسان در هر حركت علمي و عملي به معرفت و شناخت نيازدارد. امام علي(ع) به كميل ميفرمايد:
هيچ حركتي نيست، مگر اين كه در آن معرفت و شناخت نيازمندي.
عدم تميز بين شناخت و ناشناخت، موجب تفاوت جهانشناسيها،جهانبينيها و ايدئولوژيها ميگردد و آنچه ما را در تميز شناخت ازناشناخت ياري ميدهد معرفتشناسي است.
از زاويه ديگر، دنيا، دنياي عالمان شايسته و ناشايستهاي است كهاساسيترين نقش را در سعادت و شقاوت مردم ايفا ميكنند؛ چنان كهامامعلي(ع) ميفرمايد:
لغزش دانشور، جهانيان را فاسد ميكند.
اين موضوع اهميت عالمشناسي و عارفشناسي را مينماياند.
نوشتار حاضر بر آن است كه به درگاه علم و معرفت، اميرمؤمنانعلي(ع)،مراجعه كند و از زلال معرفت علوي بهره گيرد. نخست مباحث مهممعرفتشناسي از ديدگاه حضرتش(ع) بررسي ميشود و سپس عالِمشناسي.اميد آن كه با شناختي دقيق از «علم و عالم»، در جهت استواري حركت علميو عملي خود و جامعه كوشا باشيم و در پرتو علم و عمل، به زندگي پاك و اوجكمال انساني و لقاي محبوب حقيقي نائل آييم؛ چنان كه امام علي(ع) ميفرمايد:
براساس علم و معرفت عمل كنيد تا سعادتمند شويد.