لذا او را به ايمان مى خوانده اند؛ اما ايمانى ريشه گرفته در ترس، اعجاب و احساسات، نه برخاسته از انديشه و تدبّر. اين برداشت از انسان و تحولات فكريِ او برداشتى است كه نه بر علم مبتنى است ونه بر دين، و نه هيچ دليل و شاهدى بر آن وجود دارد جز آنكه تفسيرى از جهان گذشتگان، به روايت داستان هاى قرآن است. حال آن كه مى توان اين تفاوت ها را به گونه اى ديگر پاسخ داد و ضرورتى نيزبراى اين مبنا وجود ندارد.
رابعاً، براى داستان هاى قرآن مى توان حكمت ها و پيام هاى مختلفى تصور كرد. نتيجه گيرى هاى طنطاوى از اين داستان ها تنها يكى از اين احتمالات است. چنين نيست كه آنها را پاسخ هايى منحصر به فرد تلقى كنيم و چاره اى جز پذيرش آنها نداشته باشيم. چه بسا مفسران ديگر، توضيحاتى هم منطقى تر، هم مهم تر وهم قابل انطباق و قانع كننده تر ارائه كرده باشند.
علاوه بر اين، در اغلب موارد، آيات قرآن هيچ گونه دلالتى بر تفسيرى كه او ارائه مى دهد، ندارند. چگونه مى توان از داستان عزير بر علم تشريح، از داستان حضرت ابراهيم و پرندگان بر علم تجزيه و تركيب، از داستان حضرت عيسى برانواع روش هاى توليد مثل، از تحقيق درباره هدهد بر تحقيق درباره پرندگان و ديگر پديده هاى طبيعى، از شكافته شدن سنگ با ضربه عصا بر شكافتن سنگ ها و جوشيدن چشمه ها در طبيعت، از واقعه گاو بنى اسرائيل و ماجراى انتقال تخت ملكه سبا برعلم ارواح و از سخن گفتن مورچگان برخواندن فكر، دلالتى يافت؟
البته در مواردى نيز نظريات او درست است. اگر حضرت سليمان به زبان پرندگان آشنا است، پس بايد اصلاً زبانى در بين اين دسته از موجودات وجود داشته باشد كه آن حضرت بدان آگاه ب اشد. و اين مطلبى است كه يافته هاى جديد علمى بدان اذعان دارند. لذا مى توان آن را معجزه اى علمى براى قرآن دانست.
1. همان، ج24، ص275. 2. همان، ج2، ص108 106. 3. همان، ج2، ص108 106. 4. همان، ص111 108؛ نيز ر.ك: ج1، ص57. 5. همان، ج2، ص111 108. 6. همان، ج2، ص111 108. 7. همان، ج1، ص55 و 56. 8. همان، ص57. 9. همان، ج25، ص89 و 90. 10. همان، ج24، ص275؛ نيز ر.ك: ج21، ص128 و 129. 11. همان، ج2، ص111 108. 12. ر.ك: همان، ج24، ص276. 13. همان، ج24، ص282 و 283. 14. همان، ج1، ص56 54. 15. همان، ص279 278. 16. همان، ص56 و 57. 17. همان، ج2، ص111 108. 18. همان، ج21، ص128 و 129. 19. همان، ج4، ص148. 20. همان، ج17، ص2 و 3؛ ج2، ص111؛ ج24، ص282. 21. همان، ج24، ص276 و 277. 22. همان، ج25، ص88. 23. همان، ج17، ص2. 24. جن را ازآميخته اى از شعله بى دود آتش آفريد. سوره الرحمن، آيه 15. 25. الجواهر، ج24، ص17. 26. گفتند: اى قوم! ما هماناكتابى را كه پس از موسى فرستاده شده بود شنيديم. سوره احقاف، آيه 30. 27. الجواهر، ج21، ص126. 28. همان،ص125. 29. همان، ص129. 30. همان، ص125. 31. همان، ج24، ص277 و 278. 32. جن را از آميخته اى از شعله بى دود آتش آفريد. سوره الرحمن، آيه 15. 33. الجواهر، ج24، ص17. 34. همان، ص276. 35. همان، ج3، ص212. 36. همان، ج10، ص16. 37. همان، ج2، ص212. 38. همان، ج1، ص82. 39. همان، ج4، ص212. 40. تا بر آنها سنگى از گل نشان زده، بفرستيم. سوره الذاريات، آيه 23 و 24. 41. الجواهر، ج23، ص115. 42. الجواهر، ج23، ص115. 43. همان، ج21، ص124. 44. همان، ج25، ص269. 45. همان، ج1، ص239. 46. همان، ج9، ص125. 47. همان، ج1، ص83. 48. همان، ص244 240. 49. همان، ج13، ص135. 50. همان، ج13، ص166 و 167. 51. همان، ج9، ص202 و 203. 52. همان، ج6، ص152. 53. او كالذى مرّ على قرية .... سوره بقره، آيه 259. 54. الجواهر، ج1، ص239. 55. همان، ج24، ص282. 56. همان، ج9، ص125. 57. همان، ج6، ص152. 58. همان، ج4، ص208. 59. همان، ص208. 60. همان، ج6، ص152. 61. همان، ج13، ص166 و 167. 62. همان، ج4، ص208. 63. همان، ج9، ص198 و 199. 64. همان، ج4، ص147. 65. همان، ج1، ص240. 66. همان، ج9، ص211. 67. همان، ج4، ص208 و 212؛ ج9، ص198 ،128 و 199. 68. همان، ج9، ص211. 69. و وقتى عمل بسيار زشتى انجام دادند، گفتند: پدران خود را بر آن يافتيم و خداوند ما را به آن امر
فرمود. سوره اعراف، آيه 128. 70. الجواهر، ج4، ص147. 71. همان، ص212. 72. همان، ص206 و 207. 73. همان، ص216. 74. همان، ج6، ص157. 75. همان، ص150 و 151. 76. همان، ص154 و 155؛ ونيز ر.ك: ج1، ص102. 77. همان، ج2، ص114. 78. همان، ج10، ص13 و 14. 79. همان، ج2، ص115 و 116؛ نيز ر.ك: ج10، ص13 و 14؛ ج3، ص216. 80. همان، ج9، ص199. 81. همان، ج2، ص115 و 116. 82. همان، ج10، ص13؛ نيز ر.ك: ج9، ص216 211. 83. همان، ج2، ص111 و 112. 84. همان، ج4، ص207. 85. همان، ج1، ص244 240. 86. همان، ج9، ص130. 87. همان، ج4، ص208. 88. همان، ج9، ص128. 89. همان، ج1،ص82. 90. همان، ج10، ص16. 91. همان، ج10، ص16. 92. همان، ص18. 93. همان، ص18. 94. او كالذى مرّ على قرية .... 95. الجواهر، ج1، ص240. 96. همان، ج1، ص246 و 247. 97. همان، ج1، ص244 240. 98. و بگو: حمد خداى را است. به زودى آيات خويش را به شما مى نماياند تا آنها را بشناسيد. سوره نمل، آيه
93. 99. الجواهر، ج13، ص135. 100. الجواهر، ج13، ص135. 101. گفت: پروردگارا! مرا الهام كن يا به من توفيق بده كه نعمتت را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى
داشتى، شكر كنم. سوره نمل، آيه 19. 102. الجواهر، ج13، ص136. 103. همان، ج13، ص137 و 159. 104. همان، ج13، ص170 و 171. 105. همان، ص137. 106. همان، ص172. 107. همان، ج9، ص129. 108. همان، ص128. 109. همان، ج25، ص269. 110. همان، ج13، ص168 و 169؛ نيز ر.ك: ج13، ص135 و 172؛ ج3، ص216 213؛ ج2، ص144؛ ج1، ص88 و 89. 111. همان، ج1، ص83. 112. همان، ص84. 113. و هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا! به من بنمايان كه چگونه مردگان را زنده مى كنى. سوره بقره،
آيه 260. 114. الجواهر، ج1، ص84. 115. همان، ج13، ص157 و 158. 116. همان، ج1، ص103 و 104. 117. همان، ج1، ص103 و 104. 118. همان، ج10، ص15.