عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم

شادی نفیسی

نسخه متنی -صفحه : 249/ 142
نمايش فراداده

لذا او را به ايمان مى خوانده اند؛ اما ايمانى ريشه گرفته در ترس، اعجاب و احساسات، نه برخاسته از انديشه و تدبّر. اين برداشت از انسان و تحولات فكريِ او برداشتى است كه نه بر علم مبتنى است ونه بر دين، و نه هيچ دليل و شاهدى بر آن وجود دارد جز آنكه تفسيرى از جهان گذشتگان، به روايت داستان هاى قرآن است. حال آن كه مى توان اين تفاوت ها را به گونه اى ديگر پاسخ داد و ضرورتى نيزبراى اين مبنا وجود ندارد.

رابعاً، براى داستان هاى قرآن مى توان حكمت ها و پيام هاى مختلفى تصور كرد. نتيجه گيرى هاى طنطاوى از اين داستان ها تنها يكى از اين احتمالات است. چنين نيست كه آنها را پاسخ هايى منحصر به فرد تلقى كنيم و چاره اى جز پذيرش آنها نداشته باشيم. چه بسا مفسران ديگر، توضيحاتى هم منطقى تر، هم مهم تر وهم قابل انطباق و قانع كننده تر ارائه كرده باشند.

علاوه بر اين، در اغلب موارد، آيات قرآن هيچ گونه دلالتى بر تفسيرى كه او ارائه مى دهد، ندارند. چگونه مى توان از داستان عزير بر علم تشريح، از داستان حضرت ابراهيم و پرندگان بر علم تجزيه و تركيب، از داستان حضرت عيسى برانواع روش هاى توليد مثل، از تحقيق درباره هدهد بر تحقيق درباره پرندگان و ديگر پديده هاى طبيعى، از شكافته شدن سنگ با ضربه عصا بر شكافتن سنگ ها و جوشيدن چشمه ها در طبيعت، از واقعه گاو بنى اسرائيل و ماجراى انتقال تخت ملكه سبا برعلم ارواح و از سخن گفتن مورچگان برخواندن فكر، دلالتى يافت؟

البته در مواردى نيز نظريات او درست است. اگر حضرت سليمان به زبان پرندگان آشنا است، پس بايد اصلاً زبانى در بين اين دسته از موجودات وجود داشته باشد كه آن حضرت بدان آگاه ب اشد. و اين مطلبى است كه يافته هاى جديد علمى بدان اذعان دارند. لذا مى توان آن را معجزه اى علمى براى قرآن دانست.

1. همان، ج‏24، ص‏275.

2. همان، ج‏2، ص‏108 106.

3. همان، ج‏2، ص‏108 106.

4. همان، ص‏111 108؛ نيز ر.ك: ج‏1، ص‏57.

5. همان، ج‏2، ص‏111 108.

6. همان، ج‏2، ص‏111 108.

7. همان، ج‏1، ص‏55 و 56.

8. همان، ص‏57.

9. همان، ج‏25، ص‏89 و 90.

10. همان، ج‏24، ص‏275؛ نيز ر.ك: ج‏21، ص‏128 و 129.

11. همان، ج‏2، ص‏111 108.

12. ر.ك: همان، ج‏24، ص‏276.

13. همان، ج‏24، ص‏282 و 283.

14. همان، ج‏1، ص‏56 54.

15. همان، ص‏279 278.

16. همان، ص‏56 و 57.

17. همان، ج‏2، ص‏111 108.

18. همان، ج‏21، ص‏128 و 129.

19. همان، ج‏4، ص‏148.

20. همان، ج‏17، ص‏2 و 3؛ ج‏2، ص‏111؛ ج‏24، ص‏282.

21. همان، ج‏24، ص‏276 و 277.

22. همان، ج‏25، ص‏88.

23. همان، ج‏17، ص‏2.

24. جن را ازآميخته اى از شعله بى دود آتش آفريد. سوره الرحمن، آيه 15.

25. الجواهر، ج‏24، ص‏17.

26. گفتند: اى قوم! ما هماناكتابى را كه پس از موسى فرستاده شده بود شنيديم. سوره احقاف، آيه 30.

27. الجواهر، ج‏21، ص‏126.

28. همان،ص‏125.

29. همان، ص‏129.

30. همان، ص‏125.

31. همان، ج‏24، ص‏277 و 278.

32. جن را از آميخته اى از شعله بى دود آتش آفريد. سوره الرحمن، آيه 15.

33. الجواهر، ج‏24، ص‏17.

34. همان، ص‏276.

35. همان، ج‏3، ص‏212.

36. همان، ج‏10، ص‏16.

37. همان، ج‏2، ص‏212.

38. همان، ج‏1، ص‏82.

39. همان، ج‏4، ص‏212.

40. تا بر آنها سنگى از گل نشان زده، بفرستيم. سوره الذاريات، آيه 23 و 24.

41. الجواهر، ج‏23، ص‏115.

42. الجواهر، ج‏23، ص‏115.

43. همان، ج‏21، ص‏124.

44. همان، ج‏25، ص‏269.

45. همان، ج‏1، ص‏239.

46. همان، ج‏9، ص‏125.

47. همان، ج‏1، ص‏83.

48. همان، ص‏244 240.

49. همان، ج‏13، ص‏135.

50. همان، ج‏13، ص‏166 و 167.

51. همان، ج‏9، ص‏202 و 203.

52. همان، ج‏6، ص‏152.

53. او كالذى مرّ على قرية .... سوره بقره، آيه 259.

54. الجواهر، ج‏1، ص‏239.

55. همان، ج‏24، ص‏282.

56. همان، ج‏9، ص‏125.

57. همان، ج‏6، ص‏152.

58. همان، ج‏4، ص‏208.

59. همان، ص‏208.

60. همان، ج‏6، ص‏152.

61. همان، ج‏13، ص‏166 و 167.

62. همان، ج‏4، ص‏208.

63. همان، ج‏9، ص‏198 و 199.

64. همان، ج‏4، ص‏147.

65. همان، ج‏1، ص‏240.

66. همان، ج‏9، ص‏211.

67. همان، ج‏4، ص‏208 و 212؛ ج‏9، ص‏198 ،128 و 199.

68. همان، ج‏9، ص‏211.

69. و وقتى عمل بسيار زشتى انجام دادند، گفتند: پدران خود را بر آن يافتيم و خداوند ما را به آن امر فرمود. سوره اعراف، آيه 128.

70. الجواهر، ج‏4، ص‏147.

71. همان، ص‏212.

72. همان، ص‏206 و 207.

73. همان، ص‏216.

74. همان، ج‏6، ص‏157.

75. همان، ص‏150 و 151.

76. همان، ص‏154 و 155؛ ونيز ر.ك: ج‏1، ص‏102.

77. همان، ج‏2، ص‏114.

78. همان، ج‏10، ص‏13 و 14.

79. همان، ج‏2، ص‏115 و 116؛ نيز ر.ك: ج‏10، ص‏13 و 14؛ ج‏3، ص‏216.

80. همان، ج‏9، ص‏199.

81. همان، ج‏2، ص‏115 و 116.

82. همان، ج‏10، ص‏13؛ نيز ر.ك: ج‏9، ص‏216 211.

83. همان، ج‏2، ص‏111 و 112.

84. همان، ج‏4، ص‏207.

85. همان، ج‏1، ص‏244 240.

86. همان، ج‏9، ص‏130.

87. همان، ج‏4، ص‏208.

88. همان، ج‏9، ص‏128.

89. همان، ج‏1،ص‏82.

90. همان، ج‏10، ص‏16.

91. همان، ج‏10، ص‏16.

92. همان، ص‏18.

93. همان، ص‏18.

94. او كالذى مرّ على قرية ....

95. الجواهر، ج‏1، ص‏240.

96. همان، ج‏1، ص‏246 و 247.

97. همان، ج‏1، ص‏244 240.

98. و بگو: حمد خداى را است. به زودى آيات خويش را به شما مى نماياند تا آنها را بشناسيد. سوره نمل، آيه 93.

99. الجواهر، ج‏13، ص‏135.

100. الجواهر، ج‏13، ص‏135.

101. گفت: پروردگارا! مرا الهام كن يا به من توفيق بده كه نعمتت را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتى، شكر كنم. سوره نمل، آيه 19.

102. الجواهر، ج‏13، ص‏136.

103. همان، ج‏13، ص‏137 و 159.

104. همان، ج‏13، ص‏170 و 171.

105. همان، ص‏137.

106. همان، ص‏172.

107. همان، ج‏9، ص‏129.

108. همان، ص‏128.

109. همان، ج‏25، ص‏269.

110. همان، ج‏13، ص‏168 و 169؛ نيز ر.ك: ج‏13، ص‏135 و 172؛ ج‏3، ص‏216 213؛ ج‏2، ص‏144؛ ج‏1، ص‏88 و 89.

111. همان، ج‏1، ص‏83.

112. همان، ص‏84.

113. و هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا! به من بنمايان كه چگونه مردگان را زنده مى كنى. سوره بقره، آيه 260.

114. الجواهر، ج‏1، ص‏84.

115. همان، ج‏13، ص‏157 و 158.

116. همان، ج‏1، ص‏103 و 104.

117. همان، ج‏1، ص‏103 و 104.

118. همان، ج‏10، ص‏15.