مفسر فى ظلال القرآن در تفسير آيه:
وجعلنا نومكم سباتاً(189)
گفتارى نسبتاً مفصل درباره فوايد خواب دارد كه نه برگرفته از دانش علمى، بلكه مبتنى بر برداشت هاى ساده و معمولى است.(190)
در تفسير آيه:
افلا ينظرون الى الابل كيف خلقت(191)
نيز به فوايد متعدد شتر از همين ديدگاه اشاره مى كند.(192)
البته سيد قطب در تفسير آياتى از قرآن كريم، به يافته هاى علمى نيز استناد مى كند؛ مثلاً در تفسير آيه:
مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لايبغيان(193)
با نقل قول از يك كتاب علمى، اهميت و فايده آب شور را توضيح مى دهد.(194)
در تفسير دوازدهمين آيه سوره فاطر(195) نيز با ارائه مطالبى از يك كتاب، همين نكته را تبيين كرده و در انتها اضافه مى كند كه آن چه گفته شد، تنها بخشى از حكمت هاى آفرينش و گوناگونى هاى آن است كه براى ما آشكار گشته و بر قصد و تدبير دلالت دارد.(196)
در تفسير آيه 53 سوره فرقان(197) با نقل قول از كتاب الانسان لايقوم وحده تأليف ا. كرسى مورليسن اهميت فاصله و اندازه ماه را در پديد آوردن شرايط مساعد براى زندگى بر روى زمين مورد تأكيد قرار مى دهد.(198)
در ذيل آيات 22 سوره الرحمن(199) و 33 سوره فاطر(200) به تفصيل از مرواريد و مرجان سخن مى گويد.
در تفسير آيه:
الذى خلق فسوى والذى قدر فهدى(201)
از كتاب الانسان لايقوم وحدهحدود پنج صفحه مطالبى از عجايب دنياى حيوانات نقل كرده، مى افزايد:
بى ترديد در اين ميان، خالقى وجود دارد كه آنها و ديگر آفريدگان را به هدايت و كمال رهنمون شود.(202)
آيه 49 سوره قمر(203) نيز به تقدير درخلقت اشاره دارد. به همين مناسبت، نمونه هايى را از نظام و توازن در حيات موجودات، طرق مختلف تغذيه آنها و مطالب ديگرى از دنياى انسان و پرندگان و... ارائه مى دهد.(204)
همو در ذيل دومين آيه سوره فرقان(205) نيز، كه متضمن همين نكته است، پس از نقل مطالبى از كتاب مذكور، مى افزايد كه بدين سان براى علم بشر، روز به روز بخشى از تقدير شگفت آور خداوند در آفرينش و تدبير دقيقش در هستى، آشكار مى گردد و بشر اندكى از مدلول گفته خداوند را كه وخلق كل شىء فقدره تقديراً درمى يابد.(206)
او تنها به جانورشناسى و زيست شناسى نمى پردازد. در تفسير آيه 54 سوره فرقان(207) به علم وراثت(208) و در ذيل سيزدهمين آيه سوره مؤمنون(209) به جنين شناسى اشاره مى كند.(210)
علم ستاره شناسى از جمله علومى است كه سيد قطب به يافته هاى آن در ذيل آيات مختلف، اشاره مى كند.
در تفسير آيه 61 سوره غافر،(211) آيه 5 سوره جاثيه(212) و 15 سوره ملك(213) از حركت وضعى و انتقاليِ زمين و حركتى كه به همراه كل منظومه شمسى دارد، سخن مى گويد و به برخى از شرايط، كه امكان زندگى را در زمين فراهم آورده اند، اشاره مى كند. فاصله بين اجرام آسمانى و حجم آنها، موضوع ديگرى از اين علم است كه در ذيل آيه 40 سوره يس(214) و آيه 57 سوره غافر(215) آمده است.
قرآن در آياتى، قرار دادن كوه ها را در زمين با اين عبارت أن تميد بهم(216) تعليل مى كند. آيه 31 سوره انبياء(217) و آيه 10 سوره لقمان(218) از اين موارد هستند. فى ظلال القرآن در مورد اول در تبيين چگونگيِ آن سخن را كوتاه كرده، تفصيل و تعيين آن را به بحث هاى علمى وامى گذارد.(219)
و در مورد دوم توضيحاتى را به نقل از علماى زمين شناسى آورده، مى افزايد:
چه اين نظريه درست باشد و چه نادرست، كتاب خدا بيان مى كند كه وجود اين كوه ها توازن زمين را حفظ مى كند تا كشيده نشود و به جنبش و لرزش دچار نگردد. در اين صورت، چه بسا نظريه زمين شناسان درباره حفظ توازن زمين به واسطه كوه ها درست باشد.(220)
1. جوهرى طنطاوى، الجواهر، ج1، ص7؛ ج2، ص82؛ ج1، ص183. 2. همان، ج1، ص3؛ ج3، ص19؛ ج2، ص207. 3. همان، ج2، ص90؛ ج2، ص207؛ ج11، ص72. 4. به آن چه در آسمان ها و زمين است بنگريد. سوره يونس، آيه 101. 5. همان گونه كه مأمور شده اى، پايدارى كن. سوره هود، آيه 112. 6. الجواهر، ج1، ص8. 7. همان، ج2، ص82. 8. همان، ج25، ص56. 9. همان، ج11، ص71. 10. همان، ج25، ص56 و 57؛ ج2، ص210؛ ج17، ص16 و 17. 11. همان، ج2، ص89 و 90. 12. همان، ج25، ص57؛ ج2، ص86 و 87. 13. همان، ج1، ص8 و 16؛ ج26، ص101. 14. همان، ج1، ص16؛ ج25، ص56. 15. طنطاوى براى احضار روح كلمه علم را به كار مى برد. ما نيز به تبع او، همين لفظ را به كار مى بريم. بحث از اين كه آيا واقعاً احضار روح شايسته عنوان علم است، موضوعى است كه بررسى و پرداختن به آن در
محدوده اين تحقيق نيست. 16. الجواهر، ج1، ص84. 17. همان، ج17، ص16 و 17. 18. همان، ج1، ص157؛ ج4، ص54؛ ج2، ص210. 19. همان، ج2، ص207. 20. همان، ج1، ص7. 21. همان، ج1، ص3؛ ج25، ص55. بايد توجه داشت كه اين داوريِ طنطاوى ناصواب است. مفسران، آيات احكام
را بيش از 500 آيه دانسته اند، گو اين كه اين تعداد نيز مورد ترديد بوده، بسيارى بر اين باورند كه اگر
دقيق نگريسته شود از اين نيز بيش تر است. 22. همان، ج25، ص56. 23. همان، ج25، ص56؛ ج3، ص19 و 20؛ ج25، ص245. 24. همان، ج1، ص35 و 36. 25. همان، ج17، ص17؛ ج25، ص56 و 57. 26. همان، ج11، ص73. 27. همان، ج1، ص35. 28. همان، ص8. 29. همان، ج2، ص203. 30. همان، ج25، ص54. 31. همان، ج2، ص204. 32. همان، ص86؛ ج17، ص23. 33. همان، ج1، ص7؛ ج11، ص73. 34. همان، ج1، ص3. 35. همان، ج2، ص210. 36. همان، ج25، ص57 55؛ ج2، ص203؛ ج2، ص86. 37. همان، ج8، ص191. 38. همان، ج25، ص54 و 55. 39. همان، ج25، ص245؛ ج3، ص19 و 20. 40. محمد ابراهيم شريف، اتجاهات التجديد فى تفسير القرآن فى مصر، ص709. 41. الجواهر، ج1، ص89؛ ج3، ص8. 42. آيا نمى بينيد كه خداوند آبى را از آسمان فرو فرستاد و آن گاه آن را در چشمه هايى در زمين روان كرد. سوره زمر، آيه 21. 43. الجواهر، ج18، ص156 و 157. 44. در آن از هرچيزى، به اندازه و سنجيده رويانديم. سوره فجر، آيه 19. 45. الجواهر، ج8، ص30 16. 46. آيا نمى نگريد به كوه ها كه چگونه برپا شده اند. سوره غاشيه، آيه 19. 47. الجواهر، ج25، ص152 147. 48. و زمين را گسترانديم و لنگرهايى كوه ها در آن افكنديم ودر آن از زوجى شادى آفرين رويانيديم. سوره
ق، آيه 7. 49. الجواهر، ج23، ص19 13. 50. همان، ج1، ص142 140. 51. و خورشيد تا قرارگاهش سير مى كند. سوره يس، آيه 38. 52. الجواهر، ج17، ص170 167. 53. و از ابرهاى فشرده، آبى روان فرو فرستاديم تا به وسيله آن، دانه اى وگياهى و باغاتى انبوه درآوريم. سوره نبأ، آيه 14. 54. الجواهر، ج25، ص30 16. 55. همان، ج4، ص78 71. 56. همان، ج14، ص149 144. 57. همان، ج1، ص13 8. 58. و پرندگان بال گشوده أ. سوره نور، آيه 41. 59. الجواهر، ج8، ص145 143؛ ج1، ص146؛ ج2، ص86 82؛ ج6، ص43 35؛ ج7، ص159 87؛ ج8، ص136؛ ج10، ص199؛
ج15، ص254 199؛ ج17، ص136 23؛ ج25، ص140 118. 60. آيا در وجود خودشان نمى انديشند أ. سوره روم، آيه 8. 61. الجواهر، ج15، ص25 20. 62. كسانى كه خدا را ياد مى كنند أ و در مورد آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند. سوره آل عمران، آيه 191. 63. الجواهر، ج2، ص210 207. 64. هر كه را خواهى، بيشمار روزى مى دهى. سوره آل عمران، آيه 27. 65. الجواهر، ج2، ص86 81. 66. و اسبان و استرها و خرها را آفريد تا بر آنهاسوار شويد و زينتى تجملى باشند و آن چه را نمى دانيد،
مى آفريند. سوره نحل، آيه 8. 67. الجواهر، ج8، ص99 96. 68. همان، ج1، ص3. 69. همان، ج2، ص204. 70. خداوند است كه براى شما چهارپايان را قرار داد تا بر آنها سوار شويدو از آنها بخوريد و در آنها
براى شما منافعى وجود دارد. سوره مؤمن، آيه 79. 71. الجواهر، ج19، ص30. 72. همان، ج1، ص49؛ نيز ر.ك: ج10، ص198 و 199. 73. و در آن، از هر چيزى به اندازه و سنجيده رويانيديم. سوره حجر، آيه 19. 74. الجواهر، ج8، ص16. 75. همان، ج2، ص82. 76. همان، ج1، ص139. 77. آن گاه به آسمان روكرد و آن را هفت آسمان راست نمود. 78. الجواهر، ج1، ص47. 79. همان، ج1، ص51. 80. هفت آسمان محكم. سوره نبأ، آيه 12. 81. خداوند است كه هفت آسمان، و همانند آنها زمين را آفريد. سوره طلاق، آيه 12. 82. و آن چه را نمى دانيد، آفريد. 83. الجواهر، ج4، ص62. 84. همان، ج1، ص50. 85. همان، ج1، ص50 و 51. 86. همان. 87. همان، ج3، ص6. 88. و هر آينه انسان را از چكيده اى از گل آفريديم. سوره مؤمنون، آيه 12. 89. الجواهر، ج11، ص97. 90. همان، ج2، ص49 و 50. 91. همان، ج3، ص6. 92. همان. 93. همان، ج18، ص10؛ نيز ر.ك: ج24، ص213؛ ج8، ص12. 94. مگر آن كه به سرعت بربايد ربودنى. سوره صافات، آيه 10. 95. الجواهر، ج18، ص10. 96. همان، ج8، ص14. 97. همان، ج18، ص10. 98. همان، ج3، ص5. 99. همان، ج4، ص62. 100. همان، ج6، ص6. 101. زنده را از مرده برون مى آورى. سوره آل عمران، آيه 27. 102. الجواهر، ج2، ص76. 103. همان، ج23، ص175. 104. همان، ج6، ص5. شايد اين سخنان او درباره اهميت شك، برخاسته از باور او به بحث شك دكارت است. 105. همان، ج2، ص43. 106. همان، ج1، ص50 و 51. 107. همان، ج4، ص54؛ ج17، ص17؛ ج23، ص175. 108. همان، ج1، ص88. 109. همان، ج3، ص19. 110. چنين است كه گفتيم، و هر كه نظير آن عقوبت كه ديده است، عقوبت كند، آن گاه بر او ستم كنند، خدايش
نصرت دهد كه خداوند بخشنده و آمرزنده است. چنين است؛ زيرا خدا شب را در روز و روز را در شب وارد مى كند. و همانا خداوند شنواى بينا است. سوره حج، آيه 61. 111. الجواهر، ج11، ص59. 112. همان، ج17، ص21. 113. همان، ج2، ص51؛ ج2، ص50 41. 114. همان، ج1، ص112 110. 115. همان، ج17، ص34 و 35. 116. همان، ج8، ص145. 117. همان، ج2، ص54 و 55. 118. همان، ج1، ص55؛ نيز ر.ك: ج1، ص143؛ ج2، ص56؛ ج3، ص7 ،6 و 72؛ ج8، ص25. 119. خداوند نور آسمان ها و زمين است. سوره نور، آيه 35. 120. الجواهر، ج8، ص92. 121. آن گاه همانا بيان آن بر ما است. سوره قيامت، آيه 19. 122. الجواهر، ج7، ص83. 123. همانا آنان كه آن چه را از بينات و هدايت فرو فرستاديم، پس از آن كه در كتاب براى مردم بيانش
كرديم، كتمان مى كنند، آنان را خداوند لعن مى كند و لعن كنندگان نيز لعن مى كنند. سوره بقره، آيه 159. 124. الجواهر، ج1، ص137. 125. همان، ج4، ص61 و 62. 126. همان، ج8، ص142. 127. همان، ج2، ص56. 128. سوره آل عمران، آيه 18. الجواهر، ج25، ص53 و 54. 129. سوره توبه، آيه 122. همان، ج5، ص171. 130. نمونه هاى ديگر: همان، ج2، ص210؛ ج1، ص16 ،8 ،3 و 157؛ ج2، ص210؛ ج10، ص200؛ ج17، ص23؛ ج18،
ص156؛ ج24، ص213؛ ج25، ص55. 131. آيا درقرآن تدبر نمى كنند، در حالى كه اگر از نزد غيرخداوند بود، در آن اختلاف بسيارى مى يافتند. سوره نساء، آيه 82. 132. فى ظلال القرآن، ج2، ص721. 133. همان، ج2، ص1079. 134. همان، ج2، ص806 - 808. 135. همان، ج2، ص722 و 723؛ نيز ر.ك: ج2، ص808. 136. همان، ج5، ص2600. 137. همان، ج2، ص722 و 723. 138. همان، ج2، ص722 و 723؛ نيز ر.ك: ج2، ص1097. 139. همان، ج1، ص156. 140. همان، ج2، ص1098. 141. همان، ج1، ص544 و 545. 142. همان، ج1، ص544 و 545. 143. سوره فاطر، آيه28؛ ر.ك: ج5، ص2943. 144. فى ظلال القرآن، ج1، ص181. 145. همان، ج2، ص721؛ نيز ر.ك: ج1، ص181؛ ج2، ص808 806؛ ج4، ص2376. 146. همان، ج4، ص1858. 147. همان، ص2376. 148. همان، ص1858. 149. همان، ج1، ص181. 150. همان، ج1، ص181. 151. همان، ج1، ص182. 152. همان، ج1، ص182. 153. همان؛ نيز ر.ك: ج4، ص1858 ،1857 و 2375. 154. همان، ج1، ص182. 155. همان، ج1، ص182. 156. همان، ص183. 157. همان، ج4، ص1857 و 1858. 158. همان، ج1، ص183 و 184. 159. همان، ج1، ص183. 160. همان، ج1، ص183. 161. او است كه زمين را بگسترد و در آن لنگرها كوه ها و جوى هايى قرار داد و درآن از هر نوع ميوه، دو صنف
دوتايى پديد آورد. سوره رعد، آيه 3. 162. فى ظلال القرآن، ج4، ص2045 و 2046. 163. همان، ج6، ص3359. 164. همان، ج6، ص3366. 165. همانادر آفرينش آسمان ها و زمين و از پس يكديگر آمدن شب و روز، به تأكيد نشانه هايى براى خردمندان
است. سوره آل عمران،آيه 190. 166. فى ظلال القرآن، ج1، ص543. 167. همان، ج5، ص2759. 168. خورشيد را جرمى درخشان و ماه را نورى قرار داد. سوره يونس، آيه 5. 169. فى ظلال القرآن، ج3، ص1765. 170. چراغى بسيار درخشان. سوره نبأ، آيه 13. 171. فى ظلال القرآن، ج6، ص3806. 172. در آن آسمان چراغى و ماهى روشن كننده قرار داد. سوره فرقان، آيه 61. 173. فى ظلال القرآن، ج5، ص2576. 174. آسمان ها را بدون ستونى كه ببينيدش برافراشت. سوره رعد، آيه 2. 175. فى ظلال القرآن، ج4، ص2044. 176. همان، ج5، ص2948. 177. به دليل( آن كه خداوند )قادر است و شب را در روز وارد مى كند و روز را در شب داخل مى كند. سوره حج،
آيه 61. 178. فى ظلال القرآن، ج4، ص2439. 179. همان، ج5، ص2796. 180. همان، ج6، ص3481. 181. همان، ج1، ص384 و 385. 182. همان، ج3، ص1765. 183. همان، ج5، ص2935. 184. همان، ص2983. 185. همان، ج6، ص3452. 186. همان، ص3703. 187. و هيچ جنبنده اى در زمين وپرنده اى أ نيست مگر آن كه همانند شما امت هايى هستند. سوره انعام، آيه 38. 188. فى ظلال القرآن، ج2، ص1080. 189. و خواب شما را استراحتى و وقفه اى در تحرك شما قرار داديم. سوره نبأ، آيه 9. 190. فى ظلال القرآن، ج6، ص3805. 191. پس آيا به شتر نمى نگريد كه چگونه آفريده شده است؟ سوره غاشيه، آيه 17. 192. فى ظلال القرآن، ج6، ص3898 و 3899؛ نيز ر.ك: ج4، ص2186 و 2477؛ ج5، ص3094 و 3222؛ ج6، ص3715 و 3804. 193. دو دريا را درهم آميخت تا به هم برسند به طورى كه( در )بين آن دو حائلى وجود دارد كه به يكديگر
تجاوز نكنند و تغييرى در يكديگر به وجود نياورند. سوره الرحمن، آيه 19. 194. فى ظلال القرآن، ج6، ص3452 و 3453. 195. و ما يستوى البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه وهذا ملح اجاج أ؛ و اين دو دريا يك سان نيستند. يكى
شيرين و گوارا و ديگرى شور و تلخ استأ. 196. فى ظلال القرآن، ج5، ص2934. 197. وهوالذى مرج البحرين هذا عذب فرات أ. 198. فى ظلال القرآن، ج5، ص2572. 199. يخرج منهما اللؤلؤ والمرجان؛ از آنها مرواريد و مرجان برون آيد. ر.ك: فى ظلال القرآن، ج6، ص3453 و
3454. 200. جنات عدن يدخلونها يحلّون فيها ومن اساور من ذهب ولؤلؤاً أ؛ بهشت هاى جاودانى كه در آن وارد شوند
و در آن جا با دستبندهايى ازطلا و مراوريد آراسته گردند أ. فى ظلال القرآن، ج5، ص2934. 201. پروردگارى كه همه چيز را آفريد، پس هرچيز را در جايگاه مناسب خود راست نمود و پروردگارى كه
سنجيد، پس آفريدگان را بسوى هدفى هدايت نمود. سوره اعلى، آيه 2. 202. فى ظلال القرآن، ج6، ص3888 3884. 203. انّا كل شىء خلقناه بقدر؛ هماناما هر چيزى را به اندازه اى معين آفريديم. 204. فى ظلال القرآن، ج6، ص3440 3436. 205. أ وخلق كل شىء فقدّره تقديراً؛ و هر چيزى را آفريد پس هر آفريده اى را سنجيد، سنجيدنى دقيق. 206. فى ظلال القرآن، ج5، ص2549 و 2550؛ نيز ر.ك: فى ظلال القرآن، ج6، ص3850 3848. 207. و هوالذى خلق من الماء بشراً فجعله نسباً وصهراً أ؛ و او است كه از آب، بشرى آفريد. پس او را تبارى
و پيوندى قرار داد أ. 208. فى ظلال القرآن، ج5، ص2573. 209. ثم جعلناه نطفة فى قرار مكين؛ آن گاه او را نطفه اى در قرارگاهى جايدار قرار داد. 210. فى ظلال القرآن، ج4، ص2458 و 2459؛ براى آشنايى با موارد ديگر، ر.ك: ج4، ص2180 و 2181؛ ج5، ص3092 و 3093. 211. اللّه الذى جعل لكم الليل لتسكنوا فيه والنهار مبصراً؛ خداوند است كه براى شما شب را قرار داد تا
در آن آرامش يابيد و روز را قرار داد تا بصيرت دهنده باشد. فى ظلال القرآن، ج5، ص3092. 212. واختلاف الليل والنهار أ آيات لقوم يعقلون؛ و از پس يكديگر آمدن شب و روز أ نشانه هايى است براى
گروهى كه تعقل مى كنند. فى ظلال القرآن، ج5، ص3223. 213. هوالذى جعل لكم الارض ذلولاً؛ او كسى است كه زمين را براى شما رام و تسليم قرار داد. فى ظلال
القرآن، ج6، ص3637 و 3638. 214. لا الشمس ينبغى لها ان تدرك القمر ولا الليل سابق النهار أ؛ نه خورشيد را مى سزد كه به ماه برسد و
نه شب پيشى گيرنده روز باشد. فى ظلال القرآن، ج5، ص2969. 215. فى ظلال القرآن، ج5، ص3090؛ نيز ر.ك: ج5، ص2968 لخلق السموات والارض اكبر من خلق الناس أ؛ به
تأكيد، آفرينش آسمان ها و زمين از آفرينش مردم بزرگ تر است أ. 216. كه مبادازمين، آنها ساكنان خود را بلرزاند. 217. وجعلنا فى الارض رواسى ان تميد بهم أ. 218. أ والقى فى الارض رواسى ان تميد بكم أ. 219. فى ظلال القرآن، ج4، ص2376. 220. همان، ج5، ص2786؛ نيز ر.ك: ج6، ص3832 و 3833.