پـنـجـم) ، بـابـا طـاهـر عـريـان (متوفّى 410 ه . ق) ، حكيم ناصرخسرو قـبـاديـانـى (394 ـ 481)، حـكـيـم سـنائى غزنوى (سده پنجم و ششم) ، عبدالواسع جبلّى (مـتـوفـّى 555 ه . ق) ، بـدرالدّيـن قوامى رازى (سده ششم) ، سوزنى سمرقندى (متوفّى 562 ه . ق) ، رشيدالدّين وطواط (متوفّى 573 ه . ق) ، اثيرالدّين اخسيكتى (متوفّى 577 ه . ق) ، اوحـدالدّين محمّد انورى (متوفّى 583 ه . ق) ، حكيم نظامى گنجوى (متوفّى 614 ه . ق) ، حـكيم خاقانى شروانى (متوفّى 595 ه . ق) ، عطّار نيشابورى (متوفّى 627 ه . ق) ، كـمـال الدّيـن اسـمـاعـيـل اصـفـهـانـى (مـقـتـول بـه سـال 635 ه . ق) ، جمال الدّين عبدالرّزاق اصفهانى (سده هفتم) ، شيخ فخرالدّين عراقى (688 ـ 610)، شيخ سعدى شيرازى (متوفّى 691 يا 694 ه . ق) ، سيف فرغانى (سده هفتم و هشتم) ، امير خسرو دهـلوى (651 ـ 725)، جـلال الدّيـن مـحـمـّد مـولوى (مـتوفّى 672 ه . ق) ، ركن الدّين اوحدى مـراغـه اى (سـده هـشـتـم) ، كـمـال الدّيـن مـحـمـود خـواجـوى كـرمانى (689 ـ 753)،ابن يمين فـريـومـدى (685 ـ 769)، جـمـال الدّيـن سلمان ساوجى (متوفّى 778 ه . ق) ، شمس الدين مـحـمـّد حـافـظ شـيـرازى (مـتـوفـّى 791 ه . ق) ، نـعـمة اللّه ولى (730 ـ 834)، ابن حسام خوسفى (متوفّى 875 ه . ق)و نورالدّين عبدالرّحمن جامى (817 ـ 898)(80).
متاءسّفانه تا اوايل سده چهارم حتّى اجازه عزادارى عمومى در سوگ سالار شهيدان و ساير شـهـداى كـربـلا بـه شيعيان داده نمى شد و به خاطر حاكميّت فرمانروايان سنّى مذهب در جـاى جـاى ايـران و سـخـتـگـيـرى هـاى مـتـعصّبانه آنان و در تقيّه به سر بردن شيعيان و شـعـراى شـيـعـى مذهب از بيم جان ، از پيشينه شعر عاشورا در سه سده آغازين هجرى نمى تـوان مـطـلبـى ارايـه كـرد. ولى بـا روى كـار آمـدن سـلسـله آل بـويـه خـصـوصـاً ايـّام حكمرانى معزّالدّوله احمد بن بويه (320 ـ 356)بر عراق و خـوزسـتـان و فارس و كرمان (81). به خاطر ارادت ديرپاى اين دودمان ايرانى نـژاد بـه آل اللّه ، سـيـاسـت كارگزاران حكومتى در ايران به نفع شيعه رقم خورد و با رواج تـدريـجـى مـذهـب تـشـيـّع ، ادب عـاشـورا نـيـز از نـيـمـه دوّم سـده چـهارم به تدريج فصل ممتازى از تاريخ ادبيّات ايران را به خود اختصاص داد.
بـراسـاس مدارك متقن تاريخى ، معزّالدّوله احمد بن بويه ديلمى (320 ـ 356) فرمان داد تا براى اوّلين بار در روز عاشوراى سال 352 ه . ق مراسم عزادارى حسينى به صورت آشـكـار و عزادارى عمومى و فراگير در ايالات تحت سيطره او انجام پذيرد، و اين جريان بـه مـدّت شـصـت سـال ادامـه يـافـت . مـعـزّالدّوله ديـلمـى در روز عـاشـوراى سال 352 ه . ق مردم را مجبور به بستن بازار كرد و خواليگران ( آشپزان و خوانسالاران) را، از طـبـخ بـازداشـت و زنـان را بر آن داشت تا از خانه ها بيرون آيند و موى پريشان سـازنـد و لطـمـه بـر سـر و صـورت زنـنـد و بـر قـتـل حـسين بن على (ع) شيون كنند، و اين اوّلين بار بود كه در ملا عام در بغداد بر حسين بن على (ع) نوحه كردند و اين حال شصت سال دوام داشت (82).
(و از زمـان سـلجـوقـيـان (700 ـ 429) سـوكـوارى بـراى خـانـدان رسـول اكـرم (ص) عـمـومـى شـد و طـىّ چـنـديـن سـده ، مـرحـله بـه مـرحـله شكل نمايشى تعزيه يا شبيه خوانى به خود گرفت .)(83)
ايـرانـيـان نـيـز بـا تـاءسـّى بـر اهالى بغداد، تدريجاً به برگزارى با شكوه مراسم عزادارى ، خصوصاً در ايّام محرّم اهتمام ورزيدند و به مرور زمان امر مناقب خوانى و مرثيه سرايى براى آل اللّه (ع) در گوشه گوشه ايران رواج يافت و گروهى از شيعيان كه مـطـالعـاتـى در زمـيـنـه شـعـر آيـيـنـى و تـاريـخ و حـديـث داشـتـنـد، بـه نـشـر مـعـارف آل اللّه و واگو كردن مناقب و مراثى آنان همّت گماردند و از اين روى به مناقبيان معروف شدند.
از سـده پـنـجـم و شـشـم بـه تـدريـج ، كـار مـناقبيان بالا گرفت و توانستند در برابر فـضـايـليـان قـد عـلَم كـنـنـد. فـضـايـليـان ، گـروهـى از اهـل سـنـّت بـودنـد كـه شـغـل آنـان علاوه بر نقّالى و روايت كردن داستان هاى باستانى و شـاهـنـامـه خـوانـى ، بـرشـمـردن فـضـايـل شيخين و شرح