حج در بعد اجتماعى (بهترين ميعادگاه معارفه ملت هاى اسلامى استكه مسلمانان با برادران و خواهران دينى و اسلامى خود از سراسرجهان آشنا مى شوند و در آن خانه اى كه متعلق به تمام جوامعاسلامى و پيروان ابراهيم حنيف است ، گردهم مى آيند و با كنارگذاشتن تشخّص ها و رنگ ها و ملّيت ها و نژادها به سرزمين و خانه اوّلين خود رجعت مى كنند و با مراعات اخلاق كريمه اسلامى و اجتناب از مجادلات و تجملات ، صفاى اخوت اسلامى و دورنماى تشكّل امت محمّدى (ص ) را در سراسر جهان به نمايش مى گذارند).(236) به همين جهت مى توان گفت از نظرحضرت امام (قدس ره ) يكى از فلسفه هاى مهم اجتماعى اين كنگره بزرگ و ساليانه ، (به هم پيوستن مسلمانان جهان و تحكيم وحدت بين پيروان پيامبر اسلام و پيروان قرآن كريم درمقابل طاغوت هاى جهان است ).(237)
حج ، محل چاره جويى و حل مشكلات مسلمانان است . حجاج در اين اجتماع عظيم بايد درباره مصالح اسلام و مشكلات مسلمانان تبادل نظر كنند و در حل مشكلات و راه رسيدن به آرمان هاى مقدس اسلام ، تصميمات لازم را بگيرند، به عنوان مثال (امروز قبله اول مسلمين ، به دست اسرائيل اين غده سرطانى خاور ميانه افتاده است . امروز برادران فلسطينى و لبنانى عزيز ما را با تمام قدرت مى كوبد و به خاك و خون مى كشد...
كشورهاى آفريقايى مسلمان ما زير يوغ آمريكا و ساير اجانب و سرسپردگان آنان ، دست و پا مى زنند.امروز آفريقاى مسلمان صداى فرياد مظلومانه خود را هر چه بيشتربلند مى كند. فلسفه حج بايد جوابگوى اين فريادهاى مظلومانه باشد).(238)
در انديشه امام خمينى (قدس ره ) بُعد سياسى حج ، مهجورتر ازديگر ابعاد آن است ، دست خيانتكاران در اين جهت بيشتر در كار بوده، هست و خواهد بود. مسلمانان در اين عصر بيش از هر زمان ديگر،موظف به اظهار اين مظلوميت و مهجوريت هستند؛ زيرا بازيگران بينالمللى با اغفال مسلمانان و عقب نگه داشتن آنان از يك سو و عمّال سودجوى آنان از سوى ديگر و غفلت زدگان نادان از طرفى وآخوندهاى دربارى يا كج فهم از سوى ديگر و متنسّكان جاهل از يك طرف ، دانسته يا ندانسته پشت در پشت هم ايستاده و درمحو اين بُعد سرنوشت ساز و نجات دهنده مظلومان در فعاليت هستند.(239)
در باور حضرت امام (قدس ره )، حج از آن روزى كه تولد پيداكرده است ، اهميت بعد سياسى اش كم تر از بعد عبادى اش نبوده است . اين كنگره سراپا سياست كه به دعوت ابراهيم (ع ) ومحمد(ص ) بر پا مى شود و از هر گوشه دنيا و از هر (فجّ عميق)(240) در آن اجتماع مى كنند، براى (منافع ناس ) استو (قيام به قسط) است و در ادامه بت شكنى هاى ابراهيم (ع ) ومحمد(ص ) است و نيز در ادامه طاغوت شكنى ها و فرعون زدودن هاى موسى (ع ) است .(241)
ايشان در جنبه سياسى حج به مساءله فرياد سياسى عبادى برائت از مشركان اهميت فراوان مى داد و مى فرمود: (حج بى روح وبى تحرك و قيام ، حج بى برائت ، حج بى وحدت و حجى كه ازآن هدم كفر و شرك برنيايد حج نيست .)(242) ايشان همچنين عقيده داشت كه برائت از مشركان امرى است كهرسول الله (ص ) به آن امر فرموده است (243) واختصاص به زمان خاص ندارد، بلكه دستور هميشگى و جاويد استو لازم است مسلمانان ، برائت خود را به صورت تظاهرات ،راهپيمايى هاى با صلابت و پرشكوه ، از مشركان و ملحدان واستكبار جهانى و در راءس آن ها آمريكاى جنايتكار اعلان كنند و اين اعلان برائت نه تنها به ايام و مراسم حج منحصر نشود، بلكه بايد مسلمانان فضاى سراسر عالم را از محبّت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند و به وسوسه خنّاسان و شبهات ترديد آفرينان ، متحجّران و منحرفان گوش فرا ندهند و لحظه اى از اين آهنگ مقدس توحيدى و جهان شمولى اسلام غفلت نكنند.(244)
(مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاويد است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى نمايد،حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج به طور صحيح وشايسته و مو به مو عمل شود)(245)، به همين دليل فراگيرى مسائل و احكام مربوط به حج امرى ضرورى خواهدبود، چرا كه مساءله حج و زيارت بيت اللّه الحرام با ديگرمسائل و زيارت ها تفاوت دارد، ندانستن مساءله در حج چه بسا مشكل ايجاد كند و به واسطه سهل