اصلاً قرار نداده است . دولت موظف است براى ضبط اين ماليات ، با شرايطى كه در قانون آمده ، ماءمورانى در هر جا داشته باشد.(305)
3 ـ انفال
انـفـال و ثـروت هـاى عـمومى از قبيل زمين هاى موات يا رها شده ، معادن ، درياها، درياچه ها، رودخـانـه هـا و سـايـر آب هـاى عـمـومـى ، كـوه هـا، درّه هـا، جـنـگـل هـا، نـيـزارهـا، بـيـشـه هـاى طـبـيـعـى ، مـراتعى كه حريم نيست ، ارث بدون وارث و امـوال مـجـهـول المـالك و امـوال عـمـومـى كـه از غـاصـبـيـن مـسـتـرد مـى شـود، هـمـه جزء بيت المـال مـسـلمـانـان و در اخـتـيـار حـكـومـت اسـلامـى اسـت ، تـا در مـصـالح عـامـّه بـه كـار گيرد.(306)
4 ـ خراج
مـاليـات هـايـى كه از طريق زمين هاى خراجى گرفته مى شود از ديگر درآمدهاى مهمى است كه براى اداره كشور به بيت المال وارد مى شود. اين زمين ها عبارت از كشورهايى است كه دولت اسـلامـى آن هـا را فـتـح كـرده و هـنـگـام فـتـح آبـاد بـوده انـد، تـمـام ايـن زمـيـن هـا مـال مـسـلمين است و دولت هر طور كه صلاح ديد طبق يك قرارداد معينى آنها را در اختيار مردم قـرار مـى دهـد و درآمـدهـاى حـاصـل از آن هـا را در مـصـالح كشور و مردم مصرف مى كند. اين گـونـه اراضـى در حـقـيقت از خالصه جات دولت به شمار مى رود؛ زيرا عين املاك ، تحت نـظـر دولت بـايـد بـاشـد و كـسـى حـق خـريـد و فـروش و نقل و انتقال آن را ندارد.(307)
5 ـ جزيه
(جـزيـه عـبـارت از مـاليات بر نفوس و اراضى است كه دولت اسلامى هر طور و هر قدر مـقـتـضى بداند، از (اهل ذمّه) مى گيرد. اين هم يكى از ماليات هاى اسلامى و درآمدهاى بيت المـال اسـت كـه در تـصـرف دولت اسـلامـى اسـت و در مـصـالح مـسـلمـانـان بـه كـار مـى گيرد.(308))
امـام خـمـيـنـى (ره) بـر ايـن بـاور بـود كـه زمـام امـور جـامـعـه بـايـد در دسـت فـقـيه عالم عادل باشد و او بايستى در دادن حقوق مسلمانان ، گرفتن ماليات ها و صرف صحيح آن و اجـراى قـانـون جـزا، عـادلانـه رفـتـاركـنـد و اعـوان و انـصـار و نزديكان خود را بر جامعه تـحـمـيـل نـنـمـايـد و بـيـت المـال را صـرف غـرض هـاى شـخـصـى و جـلال و جـبـروت خـويـش نـسـازد. ايـشـان در ايـن بـاره بـه دقت امير مؤ منان (ع) در امر بيت المال اشاره كرده ، مى فرمايد:
مـا... طـالب يـك هـمـچـنـيـن حـاكـمـى هـسـتـيـم كـه وقـتـى مـحـاسـبـه حـسـاب بـيـت المـال را نـشـسته است و مى كند. يك چراغ ... روشن بود و حضرت داشت حساب مى كرد بيت المـال را، يـك كـسـى آمـد آنـجـا با حضرت خواست بنشيند، صحبت ديگرى بكند، حضرت آن چـراغ را خـامـوش كـرد، فـرمـود كـه : تـا حـالا مـن حـسـابِ بـيـت المـال را مـى كـردم ، ايـن چـراغ بـيـت المـال اسـت ، از مـال بـيـت المـال بـراى خـودش صرف مى كردم ، حالا مى خواهى با من صحبت كنى و صحبت ديگرى است و ربطى به بيت المال ندارد.(309) امـام راحـل (ره) خـود در ايـام زعـامـت و رهـبـرى امت اسلام با الگوپذيرى از سيره على (ع) نـهـايـت اهـتـمـام خـود را در پـاسـدارى از امـوال عـمـومـى و بـيـت المال مسلمانان مبذول مى داشت . حجة الاسلام آشتيانى مى گويد:
[پـس از شـنـيـدن خـبـر شـهـادت حـاج آقـا مـصـطـفـى ] مـاجـرايـى پـيـش آمـد كـه نـقـل آن بـيـانـگـر روح تـعـبـّد حـضـرت امـام نـسـبـت بـه مـسـائل شـرعـى و احـكـام خـدا مـى بـاشـد...
خـانـواده امـام قـصـد داشـتـنـد از طـريـق تـلفـن منزل با تهران تماس بگيرند، ليكن امام حتى در اين موقعيت كه فرزند خود را از دست داده بودند صريحاً به خانواده گفتند:
تـلفـن بـيـت از امـوال بيت المال است و خواست شما براى استفاده از آن امرى شخصى است ، بنابراين تماس با آن جايز نمى باشد.(310) امام امت (ره) به تمام كارگزاران و دست اندركاران امور توصيه مى كرد كه وضع حكومت حـضـرت عـلى (ع) را