(54) نزول اين آيه ، در شاءن بلال و در رد ملاك هاى غلط و افكار موهوم كافران بود و مرتبه و مقام بلال را دو چندان بالا برد.
بلال شكنجه شده ديروزى ، اينك در سايه اسلام ، عزيز و گرامى است .
برده آزار ديده عصر جاهليت ، در پناه دين ، امروز محترم است .
بلال ، در تمام مدت حيات پيامبر، اذان گوى آنحضرت بود و بانگ جانبخش او در دعوت مردم به نماز، تا آخرين روز زندگى رسول خدا ، طنين افكن بود.
اما... پس از رحلت پيامبر، بلال ديگر اذان نگفت . زيرا آنكس را كه بلال ، به پيشوائى و امامتش براى مسلمانان عقيده داشت ، با مسلمين نماز نمى خواند. كسان ديگرى بودند كه بلال نمى خواست مؤ ذن آنان باشد.
از اينجهت ، رخت سفر به شام بست و تا پايان عمر، در همانجا ماند و ملت اسلام را براى هميشه ، در انتظار شنيدن اذان بلال گذاشت .
در اين نوشته ، با ترسيمى از چهره الهام بخش و مصمم بلال آشنا مى شويم تا شايد از رهگذر اين شناخت و معرفت ، از اسوه اى ديگر تاءسى بجوئيم و از الگوئى ديگر كه تربيت شده دامان اسلام است ، الهام بگيريم .
انسان نمونه اى كه :
در راه دين و در ره ايمان و اعتقاد كوهى است استوار هرگز نكرده است براى كسى سجود جز بر خداى دادگر و آفريدگار آرى ... بلال ، اسوه ايمان و زندگى است نام و وفا و عشق و فداكارى بلال صبر بلال و همت و جانبازى بلال ، جاويد و زنده است .
از ما درود پاك بر آن قهرمان صبر
بلال ، فرزند رباح حبشى ، از اصل و تبار مردم حبشه در آفريقاى سياه بود كه سال ولادت او را، دهمين سال پس از عام الفيل (55) دانسته اند. پدر و مادر بلال برده بودند و بلال ، دوران نوجوانى و جوانى خود را همزمان با اوج فسادها و تباهى هاى قريش سپرى كرد.
قريش ، اهل ستم و فساد و گناه بودند، حتى گاهى مجالس عشرت و لهب و لعب خود را در كنار خانه خدا بر پا مى كردند.
بلال ، بخاطر فطرت پاكش ، از فسادهاى قريش ، رنجيده خاطر مى شد و خود عملا مى كوشيد تا به فساد كشيده نشود.
صداقت و پاكى بلال باعث شده بود، با اينكه برده اى سياه بود، مورد توجه قرار گيرد و به او احترام قائل شده و كارهاى بزرگ به او بسپارند. گر چه بلال ، در محروميت و تحقير، همچون ديگر بردگان بود ولى به خاطر خصلت هاى نيكش ، نسبت به بردگان ديگر از موقعيت بهترى برخوردار بود.
در عين حال ، نفرتى كه از مشركان و اربابان داشت ، سر جاى خود محفوظ بود و با گذشت سالها، نفرت و بيزارى او از فسادهاى اربابان عياش و سودجو و ظالم بيشتر مى شد و در پى چاره و فرصتى بود كه بتواند روح پاكش را تعالى بخشد و از بند آن بندگان شهوت و قدرت و صاحبان زر و زور نجات بخشد.
وقتى خورشيد اسلام در مكه درخشيد و حضرت محمد (ص ) به پيامبرى و نجات انسانها مبعوث شد، بلال ، در حدود سى سال داشت .
بعلت رفت و آمدهايش به شهر، خبر دعوت جديد محمد (ص ) را شنيد. روح تشنه اش به دنبال اخبارى تازه و آگاهى