سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن

غلامرضا نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 78/ 30
نمايش فراداده

قصد دستبرد به قافله اى حمله كرده و قافله را تعقيب مى نمود كه ناگاه صداى خواننده قرآن به گوشش خورد كه اين آيه را مى خواند:

الم يان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله ... (74).

آيا نرسيده وقت آنكه كسانى كه ايمان آورده اند، دلشان براى ياد خدا خاشع شود ؟

اين آيه شريفه فورا دلش را بيدار كرد و گفت : بلى ، وقتش رسيده . از همان راه بازگشت و توبه كامله نمود و اداء حقوق كرد و هر كس بر او حقى داشت ، او را از خود راضى ساخت و بالاخره از نيكان روزگار شد.

فاطمه عليها السلام به قرآن عمل كرد شب زفاف دختر جوان و والاى پيغمبر فرا رسيده بود، بنا بود كه بانوى بزرگ اسلام را به خانه همسرش امام على عليه السلام ببرند، رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيراهنى تازه و نوين براى شب زفاف و عروسى فاطمه فراهم كرده بود زيرا فاطمه عليها السلام در خانه پدر بيش از زفاف پيراهنى وصله دار به تن داشت .

اتفاقا در شب زفاف سائلى بر درب خانه فاطمه سس اظهار نتگدستى و گرفتارى نمود و گفت :

از بيت نبوت پيراهنى كهنه مى خواهم . حضرت فاطمه عليها السلام در آغاز تصميم گرفت كه همان پيراهن وصله دار خود را به او بدهد، ناگهان به ياد اين فرموده خداوند افتاد: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون . از اين روى پيراهن نو و زيباى خود را به آن مستمند داد و باز همان پيراهن كهنه و پيشين را به تن كرد و پوشيد، اما هنگام زفاف كه فرا رسيد جبرئيل فرود آمد و به پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود:

خداوند به تو سلام مى رساند و به من امر فرموده كه به فاطمه عليها السلام سلام كنم و هديه اى از جامه هاى سندس سبز به وسيله من براى فاطمه عليها السلام فرستاده است . پيامبر صلى الله عليه و آله سلام خداوند را به فاطمه عليها السلام ابلاغ نمود و آنگاه جامه اى را كه جبرئيل آورده بود بر تن او كرد. (75) حافظين قرآن در عهد رسول الله كيانند ؟

در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عده فراوانى بودند كه كمى قرآن مجيد را حفظ كرده و بخاطر سپرده بودند و از ايشان به حفاظ القران ، قراء القرآن و يا جماع القرآن ياد مى شود.

ابن نديم در كتاب الفهرست (ص 41، مصر، 1348 ه .ق ) تحت عنوان الجماع القرآن على عهد النبى صلى الله عليه و آله على عليه السلام ، سعد بن نعمان ، ابوالدرداء، معاذ بن اوس و تنى چند از ديگر صحابه را از حافظان قرآن در زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله معرفى مى كند. (76)

خداوند پيامبر را دلدارى مى دهد

سيوطى سوره شريفه كوثر را در شمار سوره هايى كه يكجا نازل شده است آورده و از مسلم و او از انس روايت كرده كه روزى پيغمبر صلى الله عليه و آله خواب خفيف و مختصرى نمود و پس از بيدار شدن فرمود:

اين سوره همين الان بر من نازل شد و تا آخر آن را قرائت فرمود. نيز در كتاب اسباب النزول از ابن المنذر و او از ابن جريح نقل مى كند: روايت است وقتى كه ابراهيم فرزند پيغمبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت ، قريش گفتند: پيغمبر پس از اين ، ابتر و بى دنباله مى ماند پس سوره انا اعطينا نازل شد تا براى آن حضرت تسلى باشد و على بن ابراهيم در تفسير خود مى نويسد: وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد مسجد شد و عمروبن العاص و حكم بن ابى العاص در مسجد بودند، عمر اظهار داشت يا ابالابتر (در جاهليت كسى را كه اولاد نداشت ابتر مى خواندند) و سپس گفت : من پيغمبر را مبغوض مى دارم پس سوره شريفه كوثر نازل شد كه : اى پيغمبر ما به تو كوثر عطا كرديم . (كوثر: خير كثير و از جمله كثرت اولاد است ) و كسى كه ترا دشمن مى دارد او ابتر است در نتيجه كسى كه بى نصيب از خير است ، او ابتر است نه تو.

بنابر آنچه كه در اسباب النزول آمده (گفته شده كه سند آن هم صحيح است ) كه ابن عباس مى گويد: كعب بن اشرف وارد مكه شد، پس قريش به او گفتند:

تو سيد و بزرگ قريشى ولى اين كسى كه بالاى منبر است مى گويد كه از ما بهتر است و با اينكه ما اهل حج و سقايت و دربان خانه خدا هستيم . كعب گفت : نه شما بهتر از نيكانيد. پس آبه ان شانئك هوالابتر نازل شد پس ‍ بايد گفت : هرگاه كسى به اين حديث اعتماد كند بايد بگويد: مراد اين است كه اين آيه نازل شده است ولو در ضمن سوره ، تا با احاديث ديگر كه دلالت بر نزول يكجايى سوره داشتند منافات پيدا نكند.(77)