زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها)

مصطفی اولیایی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 16
نمايش فراداده


  • چـنـانـم مـى گـزد زنـبـور حـسـرت يزيد آزاد و زينب در اسارت جفاى نى لب و دندان خورشيد گرفتار شغالى ، بچه شيرى چه درد افزا بود در كام افعى تمام تار و پودم مى بلرزد لهيب و شعله اين درد كارى كـه بـود آن زن كـه زنـيـب بـود نـامـش ؟ سـپـهـدارى ، رشـيـدى ، اسـتـوارى زنى در پايدارى ، مرد ميدان زنى مرد آفرين اندر شهامت هنرمندى ، اديبى ، كوه عزمى پرستار و زن شب زنده دارى پرستار دل شبهاى تاريك كلامش آتشين ، كوبنده ، قاطع به هنگام سخن بر قلب دشمن زبانش بر قلوب آل سفيان زنى داراى حلم و صبر و ايمان زهرگونه صفات خوب و عالى درين زن بود، آرى ، آرى آرى

  • كـه غافل گشته ام از بودن خويش همى وارونه بينم بختها را چه زهرآلود نوشى ناگوارا به دام ديو و دد فرزند قرآن كه هردم مى مكد از شيره جان چو ياد آرم ز درد و رنج زينب بسوزد پيكرم در آتش تب زنـى چـون كـوه و كـوهـى همچو پولاد مـقـاوم در قبال ظلم و بيداد زنى نه ، در صبورى ، شيرمردى على وارى محمدگونه فردى سخن سازى ، خطيبى ، كاردانى زعيم و رهنماى كاروانى زنى در اوج اعلاى رشادت على گونه خطيبى در فصاحت كلامش برتر از هر تيغ و خنجر چو در بدر و احد شمشير حيدر و هر چيزى كه باشد افتخارى درين زن بود، آرى ، آرى آرى درين زن بود، آرى ، آرى آرى