زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها)

مصطفی اولیایی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 29
نمايش فراداده

عـبـور از ((تـكـريـت )) هـم طـبـيـعـى بـه نـظـر مـى رسـد، وقـتـى از شـمـال غـربى سوريه فعلى ، عبور كرده باشند، مسلّما مسير حلب ، معرة النعمان ، حماة و حـمـص ، هـمـيـن مـسـيـر درسـت اسـت و از دو راهـى دمـشـق ـ بـعـلبـك ، اوّل بـه بـعـلبـك رفـتـه انـد و از آنجا به سوى دمشق رهسپار شده اند. اما مورخين ، گاهى شـهـرهـا را پـس و پـيـش نـوشـتـه انـد ولى مـسـيـر، هـمـيـن مـسـيـر اسـت ، چـنـانـچـه اسـرا، اوّل صـفـر وارد دمـشـق شـده بـاشـنـد (78) ؛ يـعـنـى بيست روز از واقعه خونبار كـربـلا گـذشـته بود و تا اربعين نيز همين مقدار از زمان باقى است ، از دوازدهم محرم تا يـك هـفـته اسرا در كوفه متوقف بودند تا پيكهايى كه خبر شهادت امام حسين عليه السّلام را در روز عـاشـورا بـه دمـشـق برده بودند، برگشتند و خبر آوردند كه يزيد دستور داده اسـرا را بـه دمـشـق بـبـرنـد و ايـن رفـت و بـرگـشـت ، جـمـعـا نـُه روز طـول كشيده كه بايد طبيعى باشد؛ زيرا پيكها در بين راه مسلما اسب عوض كرده به تاخت رفـتـه انـد؛ زيـرا از طريق ((اردن )) فاصله كوفه ـ دمشق حدود ششصد كيلومتر است (79) ، اگـر اسـرا روز نـوزدهـم يـا هـجـدهـم بـه سـوى دمـشـق حـركـت كـرده باشند و اوّل صفر هم رسيده باشند، تقريبا هرشبانه روز، صد كيلومتر راه طى كرده اند كه خيلى با عجله و خسته كننده بوده و اين هم خود مصيبتى ديگر از مصايب اسرا به حساب مى آيد.

و اگـر اسـرا جمعا ده روز هم در دمشق درنگ كرده باشند، با توجه به اينكه آزادانه از راه اردن به كربلا رفته اند، روزى پنجاه يا شصت كيلومتر هم كه رفته باشند، روز اربعين بايد در كربلا بوده باشند.

بـه نـظـر مـن ، آنـچـه در كـتـابـهـايـى مـثـل لهـوف سـيـد بـن طـاووس ، كـامـل بـهـائى ، آثارالباقيه بيرونى ، مصباح كفعمى و تقويم الحسينى و غيره ذكر شده است كه اسرا اربعين اوّل در كربلا بوده اند، چيز بعيدى نيست .

مـسـيـر حـركـت كـاروان اسـرا، قـسـمـتـى از ((كـنـاره فـرات ، تـكـريـت ، مـوصـل ، حـلب ، مـعـرة النـعـمـان ، حماة ، حمص و بعلبك )) به سوى دمشق بوده است . بى ترديد، منازل ديگرى هم مثل ((دير راهب و عسقلان )) كه در كتابها نامشان ذكر شده ، در همين مسير قرار داشته است .

بى مناسبت نيست در اين جا شعر آقاى ((علامه حائرى مازندرانى )) آورده شود:


  • يارب از كيد اجانب حفظ كن اسلام را كـيـسـت ايـن نـجـم فـروزانـى كـه از بـدو طـلوع كـيـسـت آن پـيك همايونى كه از كرب و بلا كيست اين خواهر كه چون نعش برادر ديد گفت : كـيـسـت آن دخـتـر كه مانند پدر گويد سخن كـيـسـت ايـن بانو كه از دشمن چو بيند ناسزا سر چو از محمل برون آورد و خواند آن خطبه را قهرمان كربلاام المصائب زينب است آنكه با تلخى صبرش كرده شيرين كام را (80)

  • دور كن از ديده ما پرده ابهام را كـرده حـيـران بـا تحمل در سما اجرام را؟! مى برد سوى مدينه از حسين پيغام را؟! بارالها خير فرما از كرم فرجام را؟! مى گذارد بر زمين مانند مادر گام را؟! مى كند مقهور منطق ، صاحب دشنام را؟! كوفه را لرزاند و برهم زد اساس شام را آنكه با تلخى صبرش كرده شيرين كام را (80) آنكه با تلخى صبرش كرده شيرين كام را (80)

راهى شدن كاروان به سوى مدينه

بـعد از برپايى مراسم اربعين حسين عليه السّلام در كربلا، كاروان پيام خون شهيدان ، راهـى ((مدينه )) شد. پس از طى طريق ، سرانجام كاروان به نزديك مدينه رسيد. حضرت سـجـاد عـليـه السـّلام دسـتـور داد كـاروانـيـان در بـيـرون شـهـر، رحـل اقـامـت انـدازنـد و چـادرهـا را بـرپـا كـنـنـد و تـمـامـى