بيهوده و گفتگوى آنان بالا گرفت ، پيغمبر(ص) فرمود: برخيزيد. عبدالله بن مسعود گفت : ابن عباس مى گفت : مصيبت بزرگ اين بـود كـه اختلافات و مهمل گويى آنان مانع از اين شد كه پيغمبر چنين فرمانى را براى ايشان بنويسد.(234) در اين قضيه دو مطلب حايز اهمّيت است .
1 ـ اهـانـت آشـكـار به رسول خدا(ص)؛ به همان كسى كه قرآن كريم فرمود: (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهـَوى اِنْ هـُوَ اِلاّ وَحـْىٌ يُّوحـى )(235) هـرگـز از روى هـوا و هـوس سخن نمى گويد بلكه آنچه مى گويد وحى الهى است .
2 ـ اجـتـمـاع اعـوان و انـصـار (عـمـر) در مجلس پيامبر(ص) با نزاع و كشمكش مانع كتابت متوقّف سـاخـتـن سـپـاه (اُسـامـة ) و جـلوگـيـرى از صـدور مـنـشـور جـاويـد رسـول الله (ص) بـه خـوبى قدرتمندى جبهه نفاق در روزهاى آخر حيات پيامبر اكرم (ص) را تاءييد مى نمايد.
(اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُم عَلى اَعْقابِكُمْ.)(236) قرآن كريم با رحلت پيامبر خاتم (ص)، جريان نفاق قدرت يافت و با استفاده از اوضاعِ آشفته سياسى و اجـتـمـاعـى تـوانـسـت خـلافـت را از جـايـگـاه حـقـيـقـى خـود خـارج سـازد و اهل بيت (ع) را مهجور نمايد. مهجور شدن اهل بيت پيغمبر(ص) منجر به مهجوريت قرآن كريم شد. و هـر چـه از رحـلت رسـول خـدا(ص) گذشت به اين دو يادگار پيامبر(ص) بيشتر ظلم شد، تا كـار به جايى رسيد كه در 61 هجرى فرزندان پيامبر(ص) را در كربلا مظلومانه به شهادت رساندند.
ما معتقديم حادثه خونين عاشورا يكى از پيامدهاى تلخ سقيفه بنى ساعده است . اگر حق على (ع) غـصب نمى گرديد هرگز بنى اميّه قدرت نمى يافتند و هيچ يك از جنايت ها و بدعت هايى كه تا سال 61 هجرى پديد آمد به وجود نمى آمد و امام حسين (ع) و يارانش به شهادت نمى رسيدند.
مهيار ديلمى مى گويد: (فَيَوْمُ السَّقيفَةِ يَابْنَ النَّبِىّ طَرَّقَ يَوْمُكَ فى كَرْبَلا)(237) يـعـنـى اى زاده مـصـطـفـى ايـن روز سـقيفه بود كه راه كربلا را هموار كرد. و در شعر بعدى مى گويد: از آنجا كه حقّ على و فاطمه زير پا نهاده شد تو را كشتند...
انـحـرافـات فرهنگى و اجتماعى از آنجا آغاز شد كه على (ع)، مفسّر و مبيّن قرآن كريم از امامت و رهبرى كنار گذاشته شد و كسانى زمامدارى جامعه نوبنياد اسلامى را به عهده گرفتند كه به هيچ وجه شايستگى آن امر را نداشتند.
امـام عـلى (ع) در انـتقاد خود از امّت اسلامى به اين حقيقت تصريح مى كند و مى فرمايد: (اى امّت سـرگـردان ، بـعـد از پيامبر خود، اگر آن كسى كه خدا مقدّم داشته است ، مقدّم امر خداوند در هيچ چـيـز، امّت دچار نزاع نمى گشت . آگاه باشيد علم كتاب خداوند نزد ماست ، پس بچشيد كيفر خود را كـه دربـاره آن تـقـصـيـر كـرديـد و در آنـچـه دسـت هـايـتـان پـيـشـاپـيـش آمـاده كـرده اسـت !)(238) همچنين مهيار ديلمى مى گويد: (روز سقيفه بار خيانت بر دوش كشيدند، بارى كه عظمت كوه ها در برابر آن ناچيز است . و روز دگر باز آمدند كه بار از دوش بنهند، امّا خطا قابل جبران نبود.)(239) بـه هـر حـال آنـچـه مـسـلّم اسـت اين است كه جريان سقيفه بنى ساعده مهمترين عاملِ بوجود آورنده حـادثـه خونين عاشورا است . و به عنوان ريشه انحرافات و بدعتها بايد مورد بحث و بررسى قرار گيرد.
(سـَيَاءْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا يَنالُ الْمُلْكَ فيهِ اِلاّ بِالْقَتْلِ وَالتَّجَبُّرِ.)(240) پيامبر اكرم (ص)
ايـنـكه چگونه مردم سفارش هاى فراوان پيغمبر(ص) درباره خلافت على بن ابى طالب (ع) را بـه فـرامـوشـى سـپـردنـد و بـا ابـوبـكـر بـيـعـت كـردنـد، مـطـلبـى اسـت كـه در طول تاريخ مورد توجّه