ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع)

حسین عبدالمحمدی

نسخه متنی -صفحه : 139/ 95
نمايش فراداده

داشته اند، اين سخن امام حسين (ع) نشان دهنده اوج تباهى و فساد حكّام اموى مى باشد.

به هر حال در عصر يزيد تباهى و فسادِ دستگاه سياسى به جايى رسيد كه در ظرف سه سالِ حاكميت يزيد بزرگ ترين جنايات تاريخ تحقّق يافت . معنويت رنگ باخت و گرايش به دنيا و هواپرستى رايج گشت .

وضع پريشان امت پيامبر(ص)

مردم در طول بيست سال زمامدارى معاويه طعم تلخ تبعيض ها و ستم ها را چشيده بودند و بسيارى از آنـها در فقر و فلاكت مادّى و معنوى به سر مى بردند لذا وقتى كه مردم كوفه مطّلع شدند امـام حـسـيـن (ع) بـر ضـد دسـتـگـاه امـوى قـيـام نـمـوده اسـت سـيـل نـامـه هـا بـه سـوى مكّه روانه شد و از امام حسين (ع) خواستند تا اوضاع پريشان آنان را سامان دهد. امّا دلبستگى مردم به دنيا و اختناقى كه حزب اموى ايجاد كرده بود مانع فداكارى و ايستادگى آنان در مقابل ستمگران شد. چنانكه امام حسين (ع) در مورد آن مردم فرمود: (اَلنـّاسُ عـَبـيـدُ الدُّنـيـا وَالدِّيـنُ لَعـِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِم يَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعايِشُهُمْ فَاِذا مُحِصُّوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ)(588) اسـت كـه زنـدگـى شـان در رفـاه اسـت و آنـگاه كه در بوته امتحان قرار گرفتند دينداران كم خواهند بود.

و در بيان ديگرى خطاب به اشراف كوفه نوشت : (اگر بيعت شكنى و نقض بيعت كنيد، به جانم سوگند كه ، اين نخستين بار نيست كه چنين ننگى را مـرتـكـب مـى شـويـد، زيـرا شـمـا بـا پـدر و بـرادرم و پـسـر عـمـويـم مـسـلم بـن عـقـيـل نـيـز چـنـيـن بـى وفـايـى كـرديـد. فـريـب خـورده كـسـى اسـت كه به وعده هاى پوچ شما دل بـبـنـدد. شـمـا بـا ايـن سـسـتـى و تـرس ، خـود را بـدبـخـت كـرديـد، و بـهـره خود را ضايع نموديد.(589) چـنـانـكـه از سـخـنـان و بـيـانـات امـام حسين (ع) فهميده مى شود، مردم در عين حالى كه گرفتار تـبـعـيـض هـا و بـى عـدالتـى هـاى حـزب امـوى بودند جراءت قيام نداشتند. و ظلم و ستم آنان را تحمّل مى كردند.

بـه هـمـيـن جـهـت فـرزدق بـه امـام (ع) گـفـت : (قـُلُوبُ النـّاسِ مـَعـَكَ وَ سـُيُوفُهُمْ مَعَ بَنى اُميّة )(590) مردم دل هايشان با تو است و شمشيرهايشان با بنى اميّه و عليه تو!) شـهـيـد مـطـهـّرى مـى نـويـسـد: (فرزدق نظر عامّه را گفت ، عامّه اى كه محكوم روش كبرا و رؤ سا بـودنـد و از خـود اراده اى نداشتند ولى (مجمع بن عبيد)، بين اشراف بى ايمان و عامّه ضعيف مقلد فرق گذاشت .(مجمع بن عبيد) گفت :اشراف به خاطر رشوه هايى كه گرفته اند همه عليه تو هـسـتـنـد امـّا سـاير مردم دل هايشان مايل به شماست و شمشيرهايشان فردا عليه شما كشيده خواهد شد.)(591) اسـاسـاً يـكـى از علل جاودانه شدن قيام سالار شهيدان درخشش آن در اين محيط رعب و وحشتى بود كـه بـنـى امـيّه ايجادكرده بودند. قيام امام (ع) اميدى بود در ميان ياءس ها و نااميدى هاى مطلق ؛ حـركـتـى بـود در مـيـان سـكـون هـا و نـدايـى بود در سكوت مرگبار. تلاشى بود براى نجات بـشـريـت از چنگال عفريت جهل و ضلالت و هيولاى ظلم و استبداد و استثمار؛ (وَ بَذَلَ مُهْجَتَه فيكَ لِيـَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَالْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَة )(592). [امام حسين (ع)] خون قلبش را در راه خدا نثار كرد تا بندگان خدا را از جهل و سرگردانى در وادى حيرت نجات دهد.

رجعت همه جانبه ارزش هاى جاهلى

چنان كه از فرمايشات امام حسين (ع) در موارد مختلف استنباط مى شود و كتاب هاى تاريخ نيز آن را تـاءيـيد مى كند، جامعه عصر يزيد از جهات مختلف به عقب برگشته بود. امام (ع) هرگز از گـنـاهان و كارهاى نارواى كوچكى كه ميان عامّه مردم شايع بود سخن نگفت بلكه از تغيير رويه هـاى سياسى ، فرهنگى و اقتصادى و بازگشت آنها از حالت اسلامى به حالت جاهلى شِكوه مى كـرد. حـتـى اگـر گـروه بـى شـمـارى از مـردم بـه قـانـون اسـلام عـمـل نـمـى كردند باز نمى توانست چنان شرايط و اوضاع ناگوارى به وجود بياورد كه ولىّ خـدا و حـجـت حـق را بـه سـتـوه آورده و آرزومـنـد شـهـادت سـازد. آنـچـه تـاءثـّر فـرزنـد رسـول خـدا را بـرمـى انـگيخت ، ترك سنّت پيامبر(ص) و قرآن كريم در تمام شؤ ون فردى و اجتماعى