(1377/09/01 )
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خدا را شكرگزاريم كه يك بار ديگر فضاى كشور و فضاى دلهاى ما به عطر آيات مباركات قرآن، معطّر شد؛ اگرچه هيچ روز و شبى نيست كه فرزندان مؤمن اين آب و خاك، خود را و فضا را با قرآن معطّر نكنند.
عزيزان من! اين تلاوت كه ما اين قدر بر آن اصرار داريم، قدم اوّلِ لازم است. قرآن، خودش را به زبانهاى مختلف تعريف مىكند؛ از جمله اينكه مىفرمايد: «ان هذا القرآن يهدى للّتى هى اقوم»(121)؛ يعنى قرآن، انسان را به بهترين راه، بهترين كار، بهترين نظام، بهترين شيوه، بهترين اخلاق و بهترين روشهاى عمل فرد و جامعه هدايت مىكند. امروز همهى بشر محتاج قرآنند؛ اما ما مسلمانان اگر به قرآن عمل نكنيم، خسارتمان، بيشتر از ديگران است؛ چون ما اين نسخه و اين دستورالعمل را داريم، تجربهى تاريخى آن را هم داريم. بشريت در صدرِ اوّل به بركت عمل به قرآن، در علم، در اخلاق، در عمل و در پيشرفتهاى گوناگون مادّى و معنوى، اوج پيدا كرد. قرآن، هميشه زنده است. قرآن، نيازهاى انسان را مورد توجّه قرار مىدهد. قرآن در هر عصرى مىتواند بهترين نسخهى سعادت انسانها باشد.
امروز جوامع بشرى در اقصى نقاط عالم، به خاطر دورى از معنويت، دورى از حقيقت انسانيت، دورى از اخلاق و دورى از خدا، وضعى پيدا كردهاند كه اين همه پيشرفت مادّى هم نمىتواند آنها را خوشبخت كند. چرا؟ مگر امروز بشر از هميشه ثروتمندتر و عالِمتر نيست؟ مگر امروز بشر، بيش از هميشه با ابزارهاى آسان كنندهى زندگى مواجه نيست؟ پس چرا زندگى اين قدر تلخ است؟! چرا اين همه اختلاف در عالم هست؟ چرا اين همه جنگ هست؟ چرا اين همه نامردمى هست؟ چرا جوانان در ثروتمندترين كشورهاى عالم، احساس خوشبختى نمىكنند؟ آيا بشر براى خوشبختى چه چيزى لازم دارد كه در اختيارش نيست؟ جواب، يك كلمه است: بشر، پيام انبيا را كم دارد؛ بشر، نسخهى آرامش بخش و آسايشبخش انبيا را در دست ندارد، يا به آن عمل نمىكند. بدبختيها اين جاست. اين قرآن، كاملترين نسخهها را در اختيار دارد.
ما مردم ايران، به بخشى از اين كتاب مقدّس عمل كرديم. چه كسى مىتواند بگويد ما مردم ايران به همهى اسلام عمل كردهايم؟ مگر مىشود چنين ادّعايى كرد؟! ما گوشهاى از اسلام را تمسّك كرديم، چسبيديم و عمل نموديم؛ نتيجه اين شد كه خودمان را از ذلّتِ متابعت استكبار، خلاص كرديم.
عزيزان من! امروز در دنيا در قضاياى مهمّ جهانى، حرف، حرفِ قلدران آمريكا و امثال آنهاست! نگاه كنيد ببينيد ديگر! در باب خاورميانه، در باب افغانستان، اروپا، آمريكاى لاتين و آفريقا، در باب اقتصاد و درباب نفت، حرف، حرفِ آنهاست. بسيارى از دولتها و ملتها از روى ناچارى، از اين فرمانِ قلدرانه تبعيّت مىكنند. ما ملت ايران در تمام قضاياى خودمان، آنچه به قضاياى داخلى مربوط است، آنچه به دولت مربوط است، آنچه به اقتصاد، به سياست خارجى و به خاورميانه مربوط است، و آنچه به گرفتن دوست و دشمن مربوط است - در تمام اين قضايا - نظر و رأى مستكبرينِ فضولِ مداخله كننده را دانستيم و به آنها گفتيم «نه»!
عزيزان من! اين به بركت همين يك قدم است كه شما حركت كرديد. همين يك قدم كه با قرآن راه افتاديد، شما را عزيز كرده است، شما را زنده كرده است، به شما نشاط داده است و مسؤولين شما را از خودتان قرار داده است. رئيس جمهور در دنيا زياد است - نگاه كنيد ببينيد - وزرا در دنيا زيادند؛ مثل مسؤولين و دولتمردان اين كشور، مثل رئيس جمهور و وزراى اين كشور، كجا پيدا مىكنيد؟! همه با مردم، براى مردم، در خدمت مردم، متواضع و بندهى خدا هستند. اينها به بركت قرآن و اسلام است.
عزيزان من! يك قدم كه در راه خدا برمىداريد، خدا كمك مىكند، خدا هدايت مىكند، خدا درها را باز مىكند: «و من يتق اللَّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب و من يتوكّل على اللَّه فهو حسبه(122)». در دعاى سيدالسّاجدين عليهالسّلام مىخوانيم: «و ان الرّاحل اليك قريب المسافة»؛ به طرف خدا كه برويد، راه نزديك است. «و انك لا تحتجب عن خلقك(123)».
قدم اوّل براى عمل كامل به قرآن، آشنايى با متن قرآن است. در دورهى رژيم طاغوت، مردم ما با قرآن آشنا نبودند. كسانى كه مىتوانستند قرآن را از رو بخوانند - آن هم به صورت غلط - محدود بودند. جوانان و كسانى كه در مدارس دورهى پهلوى رشد پيدا كرده بودند، هيچ با قرآن آشنايى نداشتند. اگر يك وقت پدر و مادر مؤمنى داشتند، آنها را در گوشهاى دورهى قرآنى مىگذاشتند و خودشان ياد مىگرفتند. مدارس ما در آن روز، حامل مسؤوليت تربيت قرآنى نبود؛ قرآن در فضاى جامعه، غريب بود. در اين شهر تهران بزرگ، دورههاى قرآنكه چند نفر دور هم مىنشستند و استادى به آنها درس مىداد - تجويد، يا قرائت - معدود بودند. در شهرهاى ديگر هم همينطور بود. وقتى قرآن وارد جامعه مىشود، حضور قرآن، حلاوت خود را به كامها مىچشاند. امروز قرآن در كشور ما سيطره دارد. قدمِ اوّل، ياد گرفتن متن قرآن است و اين بايد روزبهروز زياد شود. اگر بخواهيم همه قرآن را بياموزند، عدّهاى بايد در اوج قرار گيرند - مثل همه چيز ديگر - همينطور كه اگر بخواهيد ورزش، همگانى شود، بايستى عدّهاى قهرمان را جلوِ چشم مردم نگهداريد. اگر بخواهيد قرآن در خانهها، بين بچهها، بين بزرگها، بين زنها و مردها رواج پيدا كند، بايستى قهرمانان قرآنى را احترام كنيد. اين است كه ما به اينها احترام مىكنيم. اينها حامل قرآنند، اينها عزيزند. زبان اينها عزيز است، لبها و دلهاى اينها عزيز است؛ چون با قرآن مأنوس است. جان ما به قربان قرآن! اما اينجا تمام نمىشود؛ حفظ قرآن، فهميدن مفاهيم و ترجمهى كلمه كلمهى قرآن، براى كسانى كه به زبان عربى آشنايى ندارند، لازم است. وقتى كه كلمات قرآن را فهميديد، آن وقت تدبّر لازم است. حتى آن كسى كه الفاظ عربى را هم خوب بلد است، اگر تدبّر نكند، بهرهى كمى از قرآن خواهد برد. در قرآن، تدبّر لازم است - تدبّر يعنى انديشيدن در مفاهيم قرآنى - اين سخن عميقى است، اين سخن بزرگى است؛ بايد در آن تدبّر كرد. گويندهى آن، ذات اقدس الهى است. كلمات آن هم مال ذات اقدس الهى است - يعنى الفاظش، نه فقط مفاهيمش - لذا بايستى در آن دقّت كرد، بايد آن را فهميد، بايد در آن غور كرد. اينها حاصل نمىشود، مگر با اُنس با متن قرآن.
بچههايتان را قرآنى كنيد؛ همچنان كه هستند. شما جوانان عزيز كه دلهاى پاك و نورانيتان با قرآن آشناست، اين را قدر بدانيد. آن كسانى كه اين توفيق را پيدا كردهاند قرآن را حفظ كنند، آن محفوظ خودشان را قدر بدانند؛ خيلى قيمت دارد، خيلى عزيز است. آن وقت با قدر دانستن، آن حركت ادامه پيدا خواهد كرد و راه به سمت سرچشمهى نور قرآن، ديگر تمام نخواهد شد. آن وقت امت اسلامى به بركت قرآن، خواهد توانست در جاى خودش قرار گيرد. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد تو را سوگند مىدهيم كه اين روز را براى ملت ايران و براى همهى امّت اسلامى، نزديك كن.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
121) اسراء: 9 122) طلاق: 2 و 3 123) الاقبال، ج 1، ص 158