محمدعلي متوليان
1. نبايد فراموش كرد كه «سازمان ملل متحد» و «سازمان كنفرانس اسلامي» يا هر سازمان بينالمللي ديگر بايد به عنوان بستري براي تحقق مفاهمهي فراملي ـ ازجمله گفتوگوي تمدنها ـ بهكار گرفته شود، نه اينكه به سوژهاي براي برپايي نشستهاي بيحاصل تبديل شود. از اين رو هرچهقدر واحدهاي مستقل مدني و مراكز دانشگاهي در گفتوگوهاي فراملي بيشتر دخيل باشند ثمربخشتر خواهند بود. سازمانهاي بينالمللي نيز بايد نقش تسهيلكنندهي مفاهمه را ايفا نمايند. البته نقش برجسته در اين موضوع بايد به عالمان و مراكز علمي محول شود. محافل سياسي نميتوانند بدون بهرهگيري از نظرات محافل دانشگاهي و حوزوي، به تعاريف كليشهاي بسنده كنند.1 2 . «سازمانهاي بينالمللي غيردولتي» براي ارايه و طرح موضوعات و دغدغههاي نوين به افكار عمومي جهان در نظام جديد بينالمللي كه برخي آن را «نظامي سيال» ميدانند، بسيار كارا خواهند بود. اگر سازمانهاي بينالمللي غيردولتي، دولتها، شركتهاي چندمليتي و نخبگان بينالمللي، از اراده، هوشمندي، مديريت، انسجام و واقعبيني بيشتري برخوردار باشند، ميتوانند از «فضاي منعطفشدهي فعلي» بيشترين استفاده را ببرند. استفادهاي كه امكان آن در فضاي متصلّب دوقطبي و قبل از آن وجود نداشت.2 اكنون با حضورِ فعال دانشپژوهان و دانشجويان، تعداد زيادي از «سازمانهاي اجتماعي داخلي» و «سازمانهاي بينالمللي غيردولتي» در كشورهاي اروپايي و امريكايي شكل گرفته است.3 كشورهاي اسلامي در صورت بيتوجهي ـ و بدتر از آن مانعتراشي ـ به تشكيل اينگونه تشكّلها از اهرم و نيرويي مهم براي «بهرهبرداري از فضاي منعطف بينالمللي» و «بسترسازي در فرهنگ داخلي» محروم شده و مقهور سيطرهي غرب خواهند شد.
3. يكي از شرايط اساسي «تحقق علمي» و «پويايي و كارآمدي» هر انديشه و ايدهي مطلوبي، «نهادمندي» و «برخورداري از سيستم و سازمان» است كه وظايفي چون «پيگيري»، «تقسيم كاري»، «هماهنگي» و «اطلاعرساني» را به انجام ميرساند.
4. با توجه به مفاهيم مطرح در سطح جهاني (مانند رويارويي و گفتوگوي تمدنها، فرهنگها، تديّنها و...) اين واقعيت آشكار ميشود كه «در جهان گروهبنديهاي جديدي در حال شكلگيري است، اين گروهبنديهاي جديد تمدّنها و فرهنگها ميباشند» بنابراين براي تأثيرگذاري در ترسيم حركت آينده بايد از يك سو «همكاري و همنوايي كشورهاي حوزهي تمدن اسلامي را تقويت كرد و با تكيه بر اشتراكات ديني، مسلمانان را به هوشياري تاريخي و پاسداري از ارزشهاي اصيل فراخواند» و از سوي ديگر «در ارتباط با تمدنهاي مختلف به تبادلنظر و همكاري پرداخت».4 اهداف كلان فوق از طريق فرايند عقلاني، انتقادي و سازندهي «گفتوگوهاي فراملي» پيگيري ميشود. چنانكه ميدانيم «دانشجويان مسلمان» از لوازم و استعداد بالايي براي شكلدهيِ گفتوگوي درون تمدني و بينتمدني برخوردار هستند. بنابراين ميتوانند در «ترسيم حركت آيندهي جهان بر اساس اصول اخلاق انساني» تأثيرگذار باشند، پس بايد از اين «قوهي تأثيرگذار» به صورت نهادمند و سازمانيافته استفاده نمود.
جايگاه بينالمللي «مجمع دانشجويان مسلمان» عدهاي معتقدند كه جاي اين مجمع در سازمان كنفرانس اسلامي خالي است؛ زيرا در اين سازمان كميتهي تخصصي سيمان تشكيل شده است، امّا هنوز براي دانشجويان مسلمان تشكّلي كميتهاي فراهم نشده است. اين مجموعه ميتواند در قالب ساير كميتههاي فرهنگي، يا به طور مستقل پيشنهاد و تأسيس گردد.
البته شكل دبيرخانه و چگونگي ارتباط آن و ساير دانشجويان مسلمان بايد به گونهاي طراحي شود كه تداعيكنندهي يك «تشكّل بينالمللي غيردولتي و فرامليتي» باشد.
تحقّق سازماني «مجمع دانشجويان مسلمان» يك نهاد غيردولتي و بينالمللي ميتواند باشد كه اعضاي آن را نمايندگان دانشجوييِ مسلمانِ جهان تشكيل دهند. اين مجمع به صورت نهادمند «آغازگر» و «ميداندار» گفتوگوهاي فراملي دربارهي مسايل مهم جهان اسلام5 و جهان بشريت خواهد بود.
دبيرخانهي اين مجمع در شهر مكه كه در طول چهارده قرن بستر تعاملات مسالمتآميز فرهنگها، مليتها و تمدنهاي مختلف بوده است، خواهد بود. دبيرخانه با تمام دانشجويان و تحصيلكردگان مسلمان، و به صورت جديتر با تمام دانشگاههاي مركزي كشورهاي اسلامي و دانشگاههاي بينالمللي آن كشورها در ارتباط خواهد بود. به دليل خصايص مذكور «دانشجويان مسلمان» در زمان حج و پس از آن از اعضاي مؤسس و تداومبخش اين مجمع خواهند بود.
برنامههاي مجمع و محورهاي گفتوگو اوّل- «همفكري دانشجويان مسلمان در مورد موضوعات عام جهان اسلام» عبارتند از:
1. در سطح سياست جهاني: همگرايي، يا واگرايي كشورهاي اسلامي و نقش هژموني مسلط جهان در آن، طراحي نظري و عملي گفتوگوي تمدنها، مسألهي فلسطين، شناسايي گروههاي اسلامي مقيم كشورهاي غيراسلامي و چگونگي همكاري با آنها و... .
2. در سطح سياست داخلي: نقش مثبت دينمداران در سياست، توسعهي همهجانبه، تبيين تاريخ سياسي كشورها و جنبشهاي اسلامي، معرفي شخصيتهاي سياسي جهان اسلام و تبيين انديشهها و خدمات آنان به مسلمانان و.. .
3. در فلسفهي علم: چيستي «علم ديني» و راههاي كاربردي كردن آن.
4. در اقتصاد: بانكداري اسلامي و آسيبشناسي رشد اقتصادي كشورهاي اسلامي.
5. در جامعهشناسي: هويت فرهنگي مشترك اسلامي، سطح سواد و راههاي بالا بردن آن، مسألهي اشتغال، شناسايي جريان تبادل فرهنگي ميان مسلمانان و مسلمانان با ديگران، بازشناسي رفتارهاي ديني از رفتارهاي خرافي و... .
6. در هنر: معماري اسلامي و راههاي ترويج آن، راههاي ساخت و توليد هنرهاي اسلامي، شناسايي ميراث هنري مسلمانان و راههاي احيا و بالندگي آن و... .
7. در كلام: بازشناسي پندارهاي ديني از پندارهاي خرافي، راههاي تعميق و توسعهي معرفت ديني و... .
8. در فقه: تقريب فقه مذاهب اسلامي، چگونگي تحول در فقه براي دستيابي به فقه پويا و... .
9. در تاريخ علم: فراز و نشيبهاي علوم در كشورهاي اسلامي و... .
به طور كلي همفكري دانشجويان مسلمان در موضوعات عام جهان اسلام را بايد در سه هدف كلان زير پيگيري نمود: 1. شناسايي ميراث تمدني گذشته و امكانات موجود؛ 2. آسيبشناسي معضلات؛ 3. پيشنهاد راهحلها (البته راهحلهايي كه استحالهي اصل تمدن اسلامي را به دنبال نداشته باشد).
دوم- بررسي منطقي چگونگي تعامل با ساير تمدنها و تعيين كلي موضوعاتي كه نقاط مثبت هريك از تمدنها است ـ و در مرحلهي گفتوگو بايد براي فهم صحيح آنها همت گمارد ـ از ديگر وظايف اين مجمع محسوب ميشود. چيزي كه در اثر عملكرد غلط بعضي از مسلمانان و تبليغات مغرضانهي رسانههاي وابسته به صهيونيست نمايي ناهنجار يافته است.
سوم- «بررسي راههاي رسيدن به صلح جهاني». براي دستيابي به اين هدف ابتدا بايد از خود شروع كنيم؛ زيرا «گفتوگوي بين مذاهب اسلامي» زمينهساز «صلح بين مذاهب و استواري دين اسلام» ميگردد. آنگاه با طرح «گفتوگوي بين تديّنها»، زمينهي صلح ميان «نويددهندگان صلح» فراهم ميگردد. بدين ترتيب زمينه براي گفتوگوي تمدّنها با هدف صلح بين آنها فراهم ميشود، چراكه «تديّنها» به عنوان «روح تمدنها» پيش از اين صلح كردهاند.
حضرت آيتالله جوادي آملي در گزارش خود از هزارهي اديان ميگويند: «در جلسهي اختتاميه، در شرح پيام مقام معظم رهبري گفته شد: اگر سخن از توسعهي سياسي، توسعهي جهاني و يا تجارت جهاني و مانند آن به ميان ميآيد، همهي اينها مسبوق به صلح پايدار جهاني است و صلح پايدار جهاني را مذهب به ارمغان ميآورد. به دليل اينكه خودِ مذاهب، رهبران اصيل مذاهب و پيروان نابِ مذاهب با هم تصالح دارند و اين مسأله ميتواند مردم را به صلح عادلانه دعوت كند كه نه زير بار صلح كسي بروند و نه صلحي را به كسي تحميل كنند.»
1. ر.ك: مجتبي اميري؛ مقاله «نقش مفاهمهي تمدنها در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران»؛ مجموعه مقالات؛ ص 146. 2. به هشت مقالهاز آقاي علي قادري حول «نظام سيال بينالملل» رجوع كنيد. 3. براي نمونه پيش از تجمع سالانهي سران اتحاديهي اروپايي، اتحاديه دانشجويان اروپايي تشكيل ميگردد كه مصوبات پيشنهادي اين متفكران جوان حول معضلات اروپا، علاوه بر آنكه مدّ نظر و مددكار سران ميگردد، در بالندگي افكار و فرهنگ عمومي بسيار مؤثر ميباشد و در مجموع اين فرستادگان علمي ملّتها ـ و نه دولتها ـ در تقويت همگرايي اروپايي مؤثر بودهاند. 4. دكتر غلامعلي خوشرو؛ مقالهي «گفتوگوي تمدني چيست»؛ مجموعه مقالات، پيشين؛ ص 105. 5. حجتالاسلام خاتمي رييس سابق سازمان كنفرانس اسلامي، در اولين نطق خويش «گفتوگوي بين مذاهب اسلامي را باعث رشد اسلام خواندند»، آنگاه مسايل مهم جهان اسلام را به اين صورت برشمردند: 1. چگونگي تحول دروني در دنياي اسلام كه ضروري به نظر ميرسد 2. نقش متفكران در اين تحول 3. خودباختگي در برابر تمدن غرب و چگونگي پرهيز از آن 4. چيستي نقايص تمدن غرب و پرهيز از آن 5. راههاي نجات از تحجر و واپسماندگي.