(باب دويم در صيغ عقود جايزه است) و دانسته شد در اوّل رساله كه عقد جايز آن است كه هر يك از متعاقدين هر وقت بخواهند او را بر هم زنند و عقود جايزه [اى] كه در اين باب ذكر مىشود، يانزده [يازده] است. و بعضى نيز در خاتمه ذكر مىشود.
اوّل صيغه قرض است:
به فتح قاف و كسر وى [آن]. و او [آن] در لغت عرب، به معنى قطع است (1) و اين معامله را قرض ناميدهاند به جهت آن كه قطعه مال خود [را] جدا مىكند و به ديگرى مىدهد به نيّت گرفتن مثل او و يا عين او (2).
و دين در لغت عرب به معنى جزاء است و اشتغال ذمّه به مال غير را دين مىگويند به جهت اين كه جزاء عمل خودش است كه مال غير را گرفته و يا
(1) قوله و او [آن] در لغت عرب بمعنى قطع است آه. بمعنى مصدرى و قرض كه اسم مال گفته مىشود مصدر بمعنى مفعول است، يعنى مقروض بمعنى مقطوع بمعنى قطع كرده شده از مال. و مديون را كه مقروض مىگويند بمعنى مقروض له است.
شرح
(2) يعنى اگر عين مال باقى باشد فهو و إلّا مثل او را ردّ نمايد و مسأله قرض در مثليّات است و در قيميّات نمىشود فتأمّل. شرح