خوشبخت کسي است که خوشبختي ديگران را فراهم سازد ( زرتشت - اشتودگات - يسناي 43)
انسان در گزينش خوب و بد زندگي اش آزاد است . هر زن و مردي بايستي بهترين گفتار را بشنوند و مسير خويش را در زندگي برگزيند . ( زرتشت - يسناي 30 )
بهشت و دوزخ ما در اين جهان در دستان خود ماست . نيکي پاسخ نيکي است و بدي سزاي بدي . نتيجه زندگي ما حاصل اعمال ماست . ( زرتشت - يسناي 30 و 31 - بند 11 - 10 )
وظيفه هر انسان در زندگي اش کار و کوشش و آبادي و پيشرفت جهان است . ( زرتشت - يسناي 34 - بند 14 )
هر کس بايد بيانديشد که کيست ؟ از کجا آمده است و براي چه در اين جهان زندگي ميکند ؟ ( زرتشت - يسناي 43 - بند 7 )
خداوند اين جهان زيبا را براي شادي انسان در مسير نيک آفريده است . ( زرتشت - يسناي 43 - بند 6 )
کساني در زندگي سرافراز و آسوده خواهند زيست که در زندگي به نداي وجدان دروني خويش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زيرا وجدان دروني همه انسانها آنها را به سوي کردار نيک رهنمايي ميکند . ( زرتشت - يسناي 45 - بند 5 )
انساني که گمراهي را ببيند و او را با دانش و خرد خويش راهنمايي نکند در رديف گناهکاران است . ( زرتشت - يسناي 46 - بند 6 )
انسان به هر چه که اراده کند خواهد رسيد . انديشه آدمي سازنده زندگي اوست . ( يسناي 48 - بند 4 )
بهترين زندگي دو جهان براي کساني است که نيک بيانديشند و پارسايي را سرلوحه زندگي خويش کنند . ( زرتشت - يسناي 51 - بند 15 )
همسري که براي دخترت برگزيدي به او معرفي کن ولي انتخاب نهايي را به دست خودش بسپار . ( زرتشت - يسناي 53 - بند 3 )
اشا = راستي
وهومنه = منش نيک
خشتر = شهرياري
آرمئيتي = درست انديشي
سپنت مينو = مينوي فزاينده
دئنا = دين
گو = جهان زنده
اشي = پاداش
خرتو = خرد و شعور
امرتات = جاودانگي
هئروتات = رسايي
مانثر = پيام
آثر = آتش
چستي = دانش
سروش = نيوشايي
اتيوتي = تندرستي
توشي = توش و توانايي
گوش ارون = جهان روان
گوش تشن = ساخت جهان
فسرتو = خرسندي و مژردک و آمرزش
نام ها و صفات اهورامزدا ( از آيات اورمزديشت ) :
کسي که گله و رمه بسيار براي انسان آفريد
کسي که بر همه چيز تواناست
بهترين راستي
ظاهر کننده تمام نعمتها
کسي که پايان همه خردها ست
داناي دانايان
مقدس و اهورا
کسي که دست خصومت بر او نمي رسد
مغلوب ناشدني
کسي که همه پاداشها را در خاطر نگه مي دارد
کسي که همه را نگهبان است
کسي که همه را درمان بخش است
او پاسبان و چاره بخش و شهريار و پرورش دهنده و دادگر است
او آفريدگار همه چيز است . . .
هومت = انديشه
هوخت = گفتار
هورشت = کردار
در راس اين سه آموزه ايراني انديشه نيک است . تا تفکر دروني انسان نيک و انساني نباشد گفتار و کردار هم نيک نخواهد شد .
زرتشت از دو نيروي خير و شر در زندگي ما انسان ها سخن ميگويد :
انگره مينو = نيروي اهريمني
سپنتا مينو = نيروي اهورايي
انگره مينو همان حوادث - نيروي اهريمني و نابرابري هايي است که در جهان مي بينيم . شخصي در گوشه اي از دنيا در بالاترين امکانات به دنيا مي آيد . ديگري در گوشه اي ديگر از روي فقر و گرسنگي از دنيا مي رود . يا جنايات و وقايع شيطاي که در جهان اتفاق مي افتد .
سپنتا مينو = نيروي اهورايي خداوند که در برابر انگره مينو قرار دارد و انسان ها بايد توسط اين نيرو بر انگره مينو چيره شوند . رفتار و منش و زندگي درست و نيک هر انسان پايه گذاري جهاني اهورايي همراه با صلح - خرد و شعور است که جنگ و کشتار و غارت و زشتي در آن جايي ندارد .
آزادي در انتخاب دين - برابري زن و مرد - بزرگترين مکتب انسان ساز بودن در جهان - ايجاد صلح و امنيت جهاني - دعوت به خرد و شعور و کسب دانش - انديشيدن در هر امري قبل از انجام يا پذيرش آن - يکتا پرستي - پاداش و جزاي اعمال در روز آخرت و پل چينوت ( پل صراط اسلام ) و . . . از جمله خصوصيات دين زرتشتي در جهان است .
از روز پيدايش زرتشت تا کنون سه منجي بايستي براي نجات بشريت ظهور کند :
· اخشيت ارت
· اخشيت نمه
· استوت ارت ( سوشيانت )
زرتشت بر اين باور بوده است که هر کدام از اين سه تن در هر هزار سال يک بار ظهور ميکند . پس اگر سه هزار و چهار صد سال عمر زرتشت باشد پس آخرين منجي يعني سوشيانت در اين هزاره ظهور خواهد کرد .
امشاسپندان = در گاتها اين واژه وجود ندارد . ولي در يسن و ويسپرد آمده است . در معني يعني پيرو دين زرتشت . ولي امروزه آنرا به معني فرشته در دين زرتشتي معني کرده اند . براي مثال فرشته نگهبان آب آناهيتا است که يکي از امشاسپندان مي باشد .
پنج بار نماز در شبانه روز مي باشد :
هاوني : نماز بامداد
رپيتون : نماز نيمروز تا سه بعد از ظهر
ازيرين : نماز سه بعد از ظهر تا فرو رفتن آفتاب
ايويسروتريم : نماز غروب آفتاب تا نيمه شب
اوشهين : از نيمه شب تا برآمدن خورشيد
نماز را با خشنوتره اهورهه مزدا آغاز ميکنند يعني براي خشنودي خداوند .
اشم وهو هيشتيم استي اوشتااستي اوشتا اهمايي هيت اشايي وهيشتايي اشم . . .
راستي بهترين نيکي و خوشبختي است . خوشبختي براي کسي است که او راست باشد . . .
يتا اهو وئيريو رتوش اشات چيت هچا ونگهئوش دزدا مننگهور شيوتنم انگهه اوش مزدايي خشترم چا اهورايي آييم در گوبيو ددت استارم . . .
همانگونه که يک سرور جسماني (مانند پادشاه) نيرومند است . همانگونه که يک سرور روحاني (مانند موبدان بزرگ) داراي صفات معنوي است پس بخشش فرشته بهمن از آن کسي است که براي خداوند گام بردارد و پاداش اهورامزدا براي کساني است که بينوايان و درويشان را ياري رساند . . .
خُشنوتَره اَهورِهه مَزدا . خشنود ميکنم خداوند را با شکستن و خوار کردن روح خبيث تيره دلي و زشت کرداري و با نيکوکاري بر مردم تو را خشنود مي سازم . همي ستايم و ارجمند سازم نيک گفتاران و نيک کرداران و نيک انديشان را . ترک ميکنم بد انديشي - بد گفتاري و بد کرداري را . بخشش خداوند از آن کسي است که تنها براي رضاي خدا گام بر ميدارد .
آثر - آگر - آذر - آتش نور و روشنايي اهورامزدا است که مظهر قدرت اللهي و منبع حيات تمام جانداران است و همچنين مظهر پاکي در جهان است . از اين روي زرتشت آتش را نشان دين خود قرار مي دهد و از آن به عنوان نور اللهي و قدرت اهورامزدا معرفي ميکند . از روي ديگر چون مکتب ميترائيزم بنيان گذار مکتبهاي فکري جهان در ايران ظهور کرده است و او نيز باور خاصي به خورشيد و آتش داشته است به همين روي زرتشت پس از ظهورش ميترائيزم را به کلي مردود نکرد و خورشيد و آتش ميترائيزم را از درجه خدايي به درجه نور و قدرت خداوند تنزل داد . با اين کار عده اي از پيروان ميترائيزم نيز به وي گرويدند . اهورامزدا را خداي دانا و بزرگ معرفي نمود . بسياري از ميهن پرستان آگاه هنگام آغاز سخنانشان مي گويند به نام خداي ايران . زيرا ريشه همه اديان از ايران سرچشمه گرفته شده است و ميترائيزم بنيان گذاري ايدئولوژي جهاني است که مرزهاي اروپا را نيز درنورديد و هنوز در برخي کليسا هاي باستاني اروپايي تنديس ميتراي ايراني به همراه گاوي موجود مي باشد .
اشوزرتشت همه خوبيها و بديها را به سه بخش تقسيم كرده و هيچ كار درست يا نادرستي نيست كه از اين سه بخش خارج باشد.يعني خوبي در انديشه و گفتار و كردار، يا بدي در انديشه و گفتار و كردار.
خداشناسي - ايمان و توكل به خداوند يكتا - فروتني - قناعت - خير خواهي - مهرباني - حق شناسي - آشتي خواهي - سپاسگذاري - دليري - رحم و مروت - خوش قلبي - پاك چشمي - انصاف - خوش خويي - بردباري - بي آزاري - خوشرويي - اعتماد به نفس - بخشندگي - بي آزاري - دانش پژوهي - وظيفه شناسي - حق پرستي - رحيم دلي و غيره.
سپاس و ستايش به پروردگار يكتا - راستگويي پيمان داري - حق گويي - حق گويي - درود و سلام گويي - راست داوري - خوش گفتاري - درست گويي - نغز گويي - سنجيده گويي و مانند اينها.
فرمانبرداري از خدا و پيامبر - درستكاري - امانت داري - كار و كوشش - ضعيف نوازي - فرمانبرداري از پدرومادرو استاد - كسب علم و هنر - خدمت به خلق - مهمان نوازي - پرهيزگاري - اجتناب از منهيايت و كارهاي زشت - مهرورزي - مردم نوازي - اطاعت از قانون - قدرداني - ياد در گذشتگان - حق طلبي - عيادت بيماران - دستگيري نيازمندان - دادگري - هنر پروري - اغماض - بخشندگي - دقت در كار و غيره.
خدانشناسي - خرافات پرستي -عدم ايمان و توكل به خداوند يكتا - غرور - آزوحرص - بدخواهي - دشمني - نا سپاسي - حق نشناسي - جنگ جويي - بزدلي - بد چشمي - سنگدلي - بي انصافي - خشمگيني - حسدورزي - بي بندوباري - عدم اعتماد به نفس - خساست - بد دلي - بي وفايي - ناداني - بي فكري - وظيفه نشناسي - بد خويي - نا پرهيزي - ستيزه جويي - كينه دلي - نا درستي - وسوسه - شكاكي - حيله گري - غفلت و فراموشي.
ناسپاسي از يزدان - دروغ گويي - شهادت دروغ - فريب كاري - پيمان شكني - كفرگويي - نا حق گويي - سوگند دروغ - بد زباني - نسنجيده گويي - زورگويي - بد داوري و مانند اينها.
نافرماني از خدا و پيامبر - تنبلي و بي كاري - دزدي - آدم كشي - بي عفتي - مردم آزاري - ستمگري - گدايي - خيانت در امانت - بي هنري - ارتكاب منهيات - حرام خواري - نسنجيده كاري - انتقام جويي - مكاري - تقليد كوركورانه - طرفداري از ظالمان - گناهكاري - ضعيف آزاري - پيروي از عادات زشت و ناروا - زيانكاري وغيره.
اشوزرتشت فرمايد:
"آن دو گوهر همزادي كه از آغاز در انديشه آدمي پديدار گشتند؛يكي نيكي در انديشه و گفتار و كردار و ديگري بدي است در انديشه و گفتار و كردار.از ميان اين دو،دانا نيك را برميگزيند و نادان بدي را.
هنگامي كه اين دو گوهرهمزاد به هم رسيدند،هستي و نيستي و حركت و سكون پديدار گرديد و تا هستي برقرار است؛بدترين زشتي و مرگ بهره پيروان بدي و بهترين هستي و نيكي پاداش پيروان خوبي است." (يسنا سي بند سه-چهار)
"اي مردم اگر از قانون ازلي كه مزدا برقرار داشته آگاه مي شديد و از خوشي و پاداش نيكي و رنج و پادافره بدي در اين جهان و سراي ديگر با خبر مي شديد ،آنگاه كاري مي كرديد كه هميشه روزگار به خوشي بگذرد." (يسناي سي بند يازده)
اوستا کتاب ديني زرتشتيان مي باشد که از پنج قسمت تشکيل شده است .
يسنا : داراي 72 فصل که به زبان اوستايي نوشته شده است و شامل سخنان خود زرتشت مي باشد که گاتها نام دارد .
ويسپرد : که در ستايش بهترين نوع مخلوقات و ايزدان گفته شده است .
يشتها : داراي بيست و يک قسمت است و مطالب ديني را آورده است .
خرده اوستا : شامل نمازها و نيايش ها است که در زمان شاپور دوم نوشته شده است .
ونديداد : داراي 22 فصل است که براي دوري جستن از افراد اهريمن صفت نوشته شده است .
کل اوستا شامل اين چهار موضوع مي باشد :
تاريخ پهلواني ايران ( پيشداديان - کيانيان - ساسانيان . . . ) - جغرافياي تاريخ اقوام ايران ( شهرها و روستاها و تيره هاي ايران و غير ايراني منطقه خاورميانه ) -
بنياد اجتماعي و اقتصاد خانواده ايراني - دين - فلسفه و اخلاق
پس از حمله اسکندر و از ميان رفتن اوستا و آشوب و نابساماني زمان اوستا دستخوش دگرگونيهاي فراواني شد . اخبار و روايات موثقي در دست است که نسخه کامل اوستا در زمان شاهنشاهي هخامنشيان موجود بوده و از ديدگاه کميت و کيفيت شهرتي فراوان داشته است . در کتاب دينکرد آمده است که اوستا در بيست و يک نسک فراهم بوده است . که آن بوسيله گشتاسب شاه تهيه و تدوين گرديده بود و آنرا در دو مکان مقدس مختلف نگهداري مينموده است . يکي در " گنج شيبکان " و ديگري در " دژ نپشتک " . هنگامي که اسکندر ملعون به ايران دست يافت "دژ نپشتک" را سوزاند و به همين جهت با کتابهاي ديگر اوستا نيز بسوخت . اين دژ به معني خانه کتاب و به صورت عاميانه کتابخانه نام داشت . اين دژ جزوي از کاخهاي سلطنتي پرسپوليس بوده است و به سال 331 پيش از ميلاد توسط اسکندر به آتش کشيده شد و نابود گرديد . اما نسخه دوم به دستور اسکندر که به اهميت آن پي برده بود به يوناني ترجمه شد و اصلش را معدوم ساخت تا با ترجمه يوناني مهر فرهنگ و تمدن يوناني بر آن بزنند و جزئي از ميراث علمي - ادبي و فلسفي يونان شناخته شود. در نامه تنسر آمده است که کتاب ديني ايران در روي دوازده هزار پوست گاو پيراسته نوشته شده بود که بر اثر هجوم اسکندر سوخته شد . مورخ يوناني به نام "پلي نيوس" که در سده يکم ميلادي ميزيسته و کتابهايي درباره زرتشت و آيين آن نوشته بوده نقل کرده است که کتاب ديني ايرانيان را زرتشت در دو ميليون شعر سروده بوده است .
پس از اينکه دودمان و سلطنت بيگانگان ( سلوکيان يوناني ) پس از حدود يک قرن توسط پارتيان يا شاهنشاهي اشکانيان درهم کوبيده شد و دوباره فرهنگ ايراني حکمران سرزمينهاي ايران گشت يکي از شاهان ديندار و پيرو آيين زرتشت آن سلسله به نام ولخش دستور داد تا به هر نحوي که شده قطعات پراکنده اوستا جمع آوري گردد . عده اي از روحانيون زرتشتي که مقادير قابل توجهي از کتاب را از بر داشتند آنها را مکتوب کردند و هياتي کارشناس مامور جمع آوري اين کتاب مقدس نمودند .
پس از اشکانيان ساسانيان راه آنان را ادامه دادند و اردشير بابکان که در سالهاي 224 ميلادي شهرياري مي نموده است دستور گردآوري کامل اوستا را صادر نمود . بعد از او پسرش اردشير که در سالهاي 242 تا 272 ميلادي شهرياري مي نموده است دانشمندان وروحانيون را عازم هند و يونان نمود تا آنچه که توسط اوستا به کشورهاي ديگر صادر شده بود و جزئي از فرهنگ آنان شده بود را گرد آوري کنند و به سرزمين مادري اش بازگرداند . اوستاي ساساني در واقع حکم دائره المعارف بزرگي داشته است که شامل اساطير - تاريخ - شعر - قصق و امثال - مباحثي پيرامون ستاره شناسي - پزشکي - علوم طبيعي - فقه - فلسفه و مسائل ديگر بوده است که بعد از گذشت ساليان دراز - از حاصل دسترنج و تجربه و شاهان و مردان بزرگ تاريخ و همچنين تعاليم اشو زرتشت بدست آمده بود .
بعد از گذشت ناملايمات تاريخي ايران و جبران نمودن و جمع اوري اوستا بار ديگر حادثه تلخ ديگري بر ايران وارد شد . هنوز ضايعات وحشي گري هاي اسکندر ملعون کاملا از ميان نرفته بود که قومي وحشي تر از مقدونيان و مغولان به ايران حمله کردند و اينان تازيان بيابانگرد و شتر سوار عرب بودند که با تمدن و فرهنگ خويي نداشتند . تعصب ديني آنان بر آن عيده استوار شده بود که جز قران و سنت همه علوم و معارف و ادبيات ديگر بيهوده است . به همين مناسبت بعد از يورش وحشيانه شان کتابخانه هاي ايران منجمله کتابخانه بزرگ کسروي سوخته شد و نسخه هاي منحصر به فرد کتب فراواني که حاصل قرنها مطالعه و تجربه بود همراه با آثار و بناهي تاريخي ايران مهندم گشت . بويژه هرگاه نام و نشاني از کتب اوستايي مي يافتند آنجا را به آتش ميکشيدند و با خاک يکسان مينمودند . سرگذشت اوستا بعد از اسلام بسيار تاريک است . در آن دوران سيه جهل و ناداني و توحش اعراب روحانيون ايراني براي حفظ اوستا آنرا ميان خود تقسيم نمودند تا هر کدام قسمتي از آن را از بر داشته باشند و نسل اندر نسل آنرا به بازماندگان بياموزانند . پس از قرن اول که ايران زمين مسکن اهريمنان تازي گشت عده اي از ايرانيان ترک وطن نمودند و به سوي هند رهسپار گشتند .
اما در روزگار عباسيان نهضت بسيار شگفتي در رستاخيز آيين زرتشتي بر پا گشت . در اين رستاخيز عظيم مردي بلند همت و دانشمندي زرتشتي به نام " آذرفرنبغ " که در روزگار مامون و در سالهاي 218 تا 198 زندگي ميکرده به گرد آوري و تهيه و تدوين دينکرد پرداخت و تمدن ايراني را دوباره زنده کرد . او در بغداد زندگي ميکرد و از دانشمندان به نام زمان خود بود . در کتاب سوم دينکرد فصل 420 بند چهارم آمده است آذر فرنبغ نخستين کسي است که به گردآوري و تدوين و تاليف مجلدات دينکرد پرداخت . وي تبارش به آذرپاد - پسر مهراسپند ميرسيده است . ولي روزگار بار دگر تغيير ميکند و زرتشتيان مورد آزار و اذيت قرار ميگيرند و متعصبان عرب علاوه بر تعرضاتي که به جان و مال و آنان ميکنند بار دگرکتابهاي ديني ايرانيان را از بين بردند . که اين موارد در بخشهاي واپسين کتاب سوم دينکرد به روشني آمده است . در همان سالها نهضت جاودانه خرمدينان ( بابک ) جان گرفت و 22 سال دست اهريمنان تازي را از ايران کوتاه کردند و در نهايت تمام سرداران و زن و فرزندش کشته شدند و خودش به دست ضحاکان تازي تکه تکه شد .
در همان زمان مازيار شاهزاده ساساني که دودمان و تاريخ کشورش توسط اعراب نابود شده بود دست به قيامي براي نابودي فرهنگ عرب از ايران زد و حکوتي را براي خود در شمال ايران تشکيل داد ولي در نهايت به دست تازيان کشته شد . نهضتهاي ديگري مانند ابومسلم که هشت سال به سول انجاميد و يا مبارزات سنباد که هفتاد روز بود و يا قيام استاذسيس که يکسال به طول انجاميد يا مبارزات هاشم پسر حکيم ( مقنع ) که چهارده سال مبارزه کردند ميتوان نام برد . پس از اعمال هارون الرشيد نسبت به ايرانيان و قتل عام آنان که حامي از عقده حقارتش بوده - بار دگر زرتشتيان و ايرانيان اصيل در زمان مامون ( آغاز سده سوم هجري تا سي سال پس از آن) فرهنگ و کلام زرتشتي در ميان توده مردم شکوفا گشت و مامون زياد با آن مخافت نکرد ولي پس از مامون کم کم مسلمانان و دستگاه خلافت متوجه عمق اين جنبش شدند و مشاهده کردند که در مدت کوتاهي کتابهاي زيادي از دين بهي و تاريخ ايران تهيه گرديده است و چون منطقي با آن نمي توانستند مبارزه کنند با کشتار و قهر مبازره را آغاز کردند . بهدينان ايراني را تعقيب کردند و به قتل رساندند و آثار آنان را مهندم گرداندند . که نمونه اي کوچک آن قتل عام زنان و کودکان کازرون و شيراز در سده پنجم هجري در زمان شيخ ابواسحاق کازروني ميتوان نام برد که يکي از کشتارهاي فجيح زمان نام گرفت .
در کل اوستايي موجود بخش بسيار کمي از کتاب اصلي زرتشتيان مي باشد و در تجاوزهاي متعدد کشورهاي منطقه به ايران صدمات بسياري ديده است و بخش عظيم آن از بين رفته است ولي با اين حال پنج پخشي که در بالا ذکر شد هنوز باقي است و مورد استفاده مي باشد . تاريخ اوستا بر هيچ کس مخشص نيست ولي بيش از 3000 سال مي باشد . اولين نويسنده آن هم بر مشخص نيست و به مرور زمان توسط موبدان بزرگ از سخنان زرتشت گردآوري شده و نوشته گرديده است . از ديدگاه برتري مطالب ديني زرتشتيان گاتها به نظر مي رسد بر اوستا ارجهيت داشته باشد .
فلسفه نام اهورامزدا
مراسمهاي زرتشتيان
تاثير زرتشت در ديگر اديان
نماز در دين ايرانيان باستان
بهشت و دوزخ در دين زرتشت
آيين زناشويي در ايران باستان
آدرس انجمنهاي زرتشتي جهان
پيشگويي هاي زرتشت - جلد نخست
پيشگويي هاي زرتشت - جلد دوم
صد و يک نام خداوند در دين زرتشت
متن کامل سروده هاي زرتشت گاتها
پرسش و پاسخ پيرامون دين زرتشتي
آتشکده ها و مکانهاي مقدس ايرانيان کهن
پژوهش و گردآوري از ارشام پارسي