وصیت نامه شهید سید احمد حیدری موسوی

سید احمد حیدری موسوی

نسخه متنی
نمايش فراداده

شهيد سيداحمد حيدري موسوي

استان آذربايجان شرقي > شهرستان هشترود

وصيت نامه

«طلبة شهيد: سيد احمد موسوي» من سيد احمد موسوي فرزند سيد محمد موسوي طلبة علوم ديني.

در اين بُرهه از زمان كه فرمان پيامبرگونه امام خميني در سخنراني صادر شد كه جوانان با شوق جبهه‌ها را گرم نگهدارند، بنا به وظيفه شرعي و الهي خود در تاريخ 17/11/1362 عازم به جبهه مي‌شويم و در اين رابطه چون ما مطيع قضاياي الهي هستيم، طبق وظيفه شرعي خود وصيت به خانواده‌مان دارم.

البته وصيت من دو قسمت است: قسمت اول آن راجع به خانواده و امورات شخصي خودم است و قسمت دوم راجع به برادران حزب الله در خط انقلاب و امام و غير آنها.

قسمت اوّل راجع به خانواده لااله‌الاّالله «اگر اين جنگ بيست سال طول بكشد ما ايستاده‌ايم.

» امام خميني(ره) «رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُناديا يُنادي للايمان اَنْ آمِنوا بِرَبّكم فامَنّا رَبَنّا فَاغْفر لَنا ذُنوبَنا وَ كَفّر عَنّا سَيّئاتنا وَ تَوَفَنّا مَعَ الابْرار» (آل عمران/ آيه 193) بار پروردگارا! بدرستي كه ما شنيديم ندا كننده‌اي را كه ندا مي‌كرد برايمان اينكه ايمان آوريد بر پروردگارتان پس ايمان آورديم.

بار پروردگارا! ببخش براي ما گناهاني كه انجام داديم و بپوشان از ما بديها را و بميران ما را با نيكوكاران.

سلام بر خلاصة كاينات، حضرت محمد(ص) و فرزند عظيم آن بزرگوار امام عصر(عجّل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) و نايب بر حق آن يعني اسوة امت، امام خميني و با سلام به پدر و مادرم و مادربزرگ و عمه و برادرم و دائي و عمويم.

در اين مقطع زمان كه تمام كفر بر تمام اسلام هجوم آورده است و در اين مقطع از زمان كه خميني كبير مي‌خروشد و خون حسين(ع) مي‌جوشد، بنابراين است كه ان‌شاءالله ما عازم جبهه نور عليه ظلمت بشويم.

طبق اين تصميم يك مقدار توصيه‌هايي دارم كه لازم به تذكر است، توجه فرمائيد: بار خدايا! تو را به اعظم اسمائت و اكمل صفاتت و اعزّ جلالت و اكرم جمالت قسمت مي‌دهم كه خميني(ره) را براي ما تا انقلاب دولت يار، مهدي(ع) نگهدار.

به خانواده‌هاي شهدا صبر جميل و اجر جزيل عنايت فرما.

پدر و مادر گرامي و بزرگوار! از آن روزي كه چشم به دنياي دني «پست» گشودم، چه زحمت‌ها و مشقت‌ها و گرفتاري‌ها بر شما فراهم آوردم و چه عاقّ‌والدين‌ها كه شدم مخصوصاً شما اي پدر عزيزم! اي پدري كه روح تو متصل به امام، انقلاب و اسلام است! اي تويي كه ما را از اول اسلامي به بارآوردي، نگذاشتي به طرف جهالت برويم! اگر ما درس مي‌خوانيم اول خدا، دوم سبب اصلي شما هستيد.

پس مرا كه به شما خيلي خيلي زجر و اذيّت داده‌ام، ببخش و اي مادر بزرگوار! چقدر زحمت و ناراحتي براي شما فراهم آورده‌ام.

در دوران حاملگي و كودكي چه گريه‌ها كه[براي] تربيت و بزرگ كردن من كردي، پس حقّت را بر من حلال كن و سخني چند با همسرم دارم كه خيلي معذرت مي‌خواهم چون امر شرعي است بايد گفت.

همسر گرامي! شايد من نتوانسته باشم آنچه وظيفه يك انسان به عنوان همسر ادا كرده باشم.

اگر در حق شما قصور شده باشد، پس حق‌تان را براي من ببخشيد و پس از من شما آزاد هستيد و تعيين سرنوشت با خودتان است.

و ديگر مسئله دفن است كه آن در خرمن پشت امام‌زاده خواهد بود؛ پائين پاي سيّدين.

و مسئله نماز و روزه: يك روز، روزه دارم و احتياطاً ده روز نماز قصر مسافري و دو ماه نماز سال كه اگر امكان پولي داشتيد، انجام بدهيد و الاّ يعني اگر پول نداشته باشيد، به هيچ عنوان راضي نيستم.

اگر قرض كنيد و بجا بياوريد قبول نيست.

و امّا مسئله كتاب: تمام كتابها را اعمّ از درسي و غير درسي وقف مي‌كنم به برادرم سيد اصغر كه ممكن باشد بخوانند و امّا مسئله قرض: 800 تومان يك بار و 150 تومان به عمه‌ام دارم و 110 تومان به خانم فاطمه از جهاز دارم.

و 5560 ريال (پانصد و پنجاه و شش تومان) به غلامي و 300 تومان به علي عبدالله‌پور قرض دارم.

و امّا مسئله نواري كه صحبت كردم: قسمت اول آن به خانواده و دوم آن يك سخنراني كه خودم صحبت كردم در مجلس براي عموم گذاشته و پخش شود و يك مقدار عكس كه با برادران در مدرسة گرفته‌ايم كه در منزل هست مي‌بريد يا مي‌فرستم و مهم‌تر از همه و همه وصيتم اين است كه مادرم ناراحت نباشد و [براي] علي‌اكبر و جناب قاسم و امام حسين(ع) گريه كند و مرا از ياد نبرد و امر ديگر مسألة خرج: بايد و بايد و بايد خيلي سبك و كم‌خرج حتي اگر توانستيد با ساده‌ترين وجه بگذرانيد.

من راضي نيستم كه شما يك ريال قرض بگيريد و اين عمل را انجام دهيد و توصيه آخر اينكه از امام و انقلاب، نهايت پشتيباني را بكنيد و آن نهايت پشتيباني، اطاعت امر ولايت فقيه است كه بر همة مسلمانان واجب است.

و ديگر اينكه اگر در مصيبت صبر كنيد اجر داريد و الاّ نه.

والسلام عليكم جميعاً و رحمه‌الله.

سيداحمد موسوي

استان: آذربايجان شرقي

شهرستان:‌هشترود

تولد: 1340 شهادت: 13/3/1365ـ فاو