آداب، سنت ها و هدیه های نوروزی

سیداحمد حسینی

نسخه متنی
نمايش فراداده

فرهنگ وجهاد- شماره 6، زمستان 1375

آداب، سنت‌ها و هديه‌هاي نوروزي

سيد احمد حسيني

از جمله آداب و سنت‌هاي نوروزي که در کتاب‌هاي فقهي و دعا مطرح شده غسل، نماز، روزه، دعا، پوشيدن لباس نو و پاکيزه، استفاده از بوي خوش، صله رحم، نظافت و خانه تکاني، عفو و آزادي زندانيان، و تخفيف و بخشودگي جرايم و مانند اين‌هاست.

بسياري از عالمان و فقيهان شيعه از زمان شيخ طوسي به بعد در کتاب‌هاي فقهي خويش به برخي از آداب نوروزي اشاره کرده و گاهي به بحث و بررسي و استدلال پرداخته‌اند.ه

علامه مجلسي مي‌نويسد:

«موضوع نوروز و مراسم و احکام مربوط به آن مانند غسل، روزه، نماز و غير آن‌ها از زمان شيخ طوسي به بعد مطرح شده است.»

شيخ محمد تقي شوشتري در ضمن بيان غسل‌هاي مستحبي به غسل نوروز اشاره مي‌کند و مي‌نويسد:

«هيچ کس از قدماي فقيهان شيعه قايل به استحباب غسل نوروز نشده است و فقط شيخ طوسي آن را از معلي بن خنيس روايت کرده است و آن روايت ضعيف است.»

بحث از اعمال مربوط به روز نوروز مانند غسل، نماز و روزه در کلمات قدماي اصحاب مطرح نبوده و از زمان شيخ طوسي به بعد به پيروي از شيخ مطرح و مورد بحث واقع شده است. امّا صاحب جواهر ادعا کرده که استحباب غسل روز نوروز در ميان فقيهان جزو مشهورات است و مي‌فرمايد: من در اين مسألهه مخالفي پيدا نکردم.

با توجه به اين که دليل عمده‌ مشهور فقيهان در فتوا به استحباب غسل، و نماز و روزه نوروز، روايت معلي بن خنيس است، شايسته است نخست روايت را ذکر کنيم آنگاه به نقل نظرهاي فقيهان راجع به حجيّت و اعتبار آن بپردازيم:

«روي المعلّي بن خنيس عن مولانا الصادق ـ عليه السلام‌ ـ في يوم النيروز قال: اذا كان يوم النيروز، فاغتسل والبس انظف ثيابك و تطيّب بأطيب طيبك و تكون صائماً ذلك اليوم فاذا صلّيت النوافل والظهر والعصر فصلّ بعد ذلك اربع ركعات تقرأ في اول ركعة‌ فاتحة الكتاب و عشر مرات انا انزلناه و في الثانية‌ فاتحة‌ الكتاب و عشر مرّات قل يا أيها الكافرون و في الثالثة فاتحة الكتاب و عشر مرّات قل هو الله احد و في الرابعة فاتحة الكتاب و عشر مرّات المعوذتين و تسجد بعد فراغك من الركعات سجدة‌ الشكر و تدعو فيها بهذا الدعاء يغفر لك ذنوب خمسين سنة».

«معلي بن خنيس از امام صادق ـ عليه السلام‌ ـ در رابطه با روز نوروز چنين روايت کرده است امام فرمود: آنگاه که نوروز فرا رسد، غسل کن و پاکيزه‌ترين لباس‌هايت را بپوش و به بهتري[بهترين] عطرها خود را معطر ساز و در اين روز، روزه دار باش و هنگامي که نمازهاي مستحبي و نماز ظهر و عصر را بجاي آورديد، پس از آن چهار رکعت نماز بخوان، در رکعت اوّل سوره حمد را يک بار و سوره (انا انزلناه) را ده بار قرائت کن، و در رکعت دوم سوره حمد را يک بار و سوره‌ (قل يا ايها الکافرون) را ده بار بخوان، و در رکعت سوم سوره حمد را يک بار و سوره (قل هو الله احد) را ده بار، و در رکعت چهارم سوره حمد را يک بار و سوره‌هاي (قل اعوذ برب الناس) و (قل اعوذ برب الفلق)ه را ده بار بخوان؛ پس از چهار رکعت نماز آن گونه که بيان شد سجده شکر به جاي آور و در اين سجده اين دعا را بخوان که گناهان پنجاه ساله تو بخشوده خواهد شد.»

فتوا به مضمون ابن خنيس از مختصر المصباح شيخ طوسي نقل شده است. ابن ادريس حلّي مي‌نويسد:

«شيخ ابو جعفر طوسي در کتاب مختصر المصباح آورده است: در روز نوروز مستحب است چهار رکعت نماز خوانده شود و کيفيت خواندن آن را شرح داده است ولکن مشخص نکرده است که کدام روز سال روز نوروز است و همچنين معين نکرده است که نوروز در کدام ماه از ماه‌هاي رومي يا عربي قرار دارد.»

ابن فهد حلي نيز با طرح بحث نسبتاً مفصلي پيرامون شرافت و جلالت روز نوروز و تعيين روز نوروز در ضمن بحث از غسل‌هاي مستحبي مضمون سخنان شيخ طوسي را نقل مي‌کند.

بسياري از فقيهان فرزانه مانند شهيد، فاضل هندي، شيخ بهاءالدين عاملي،‌شيخ جعفر کبير، صاحب جواهر، شيخ انصاري، سيد محمّد کاظم يزدي و غالب شارحان عروة الوثقى بر اساس اين روايت به استحباب غسل، نماز و روزه روز نوروز فتوا داده‌اند و تصريح کرده‌اند اين روايت را شيخ در مصباح المتهجّد و مختصر المصباح مثل کرده است. اگرچه مضمون روايت ابن خنيس مورد عمل و فتواي بسياري از فقيهان قرار گرفته است و براساس اين روايت، مشوهر فقيهان متأخر فتوا به استحباب غسل، نماز و روزه روز نوروز داده‌اند، وليکن بايد توجه داشت که اين روايت مشهور از نظر سند فاقد شرايط اعتبار و حجّيت است؛ زيرا اولاً: مرسل است و راويان بين شيخ تا ابن خنيس ذکر نشده‌اند؛ه ثانياً: حتي خود شيخ طوسي اين روايت را در هيچ يک از کتاب‌هاي روايي و فتوايي و استدلالي خودش ذکر نکرده و تنها در کتاب مصباح و مختصر آن که مربوط به دعاست ذکر کرده است. بنابراين، تلاش جهت تصحيح سند روايت و اين که معلي بن خنيس توثيق دارد، هيچ سودي ندارد، زيرا ضعف سند به سبب معلّي بن خنيس نيست تا با قول به وثاقت او رفع اشکال شود بلکه اشکال مهم مرسل بودن روايت و عدم ذکر آن در جوامع مهم روايي و کتاب‌هاي استدلالي و فتوايي است.

هيچ يک از کساني که بر طبق مضمون آن فتوا داده‌اند ظاهراً حکم به حجّيت و اعتبار آن نکرده‌اند و فتوا به مضمون آن به سبب تمسّک به قاعده ‌«تسامح در ادله سنن» است، نه به جهت تمام بودن سند آن؛ مثلاً صاحب جواهر مي‌گويد: جاي هيچ گونه شبهه‌اي نيست که امر مستحبي مانند غسل روز نوروز را مي‌شود از طريق روايت معلي اثبات کرد و ديگر جاي اشکال سندي هم ندارد؛ چون در مستحبات قاعده ‌«تسامح در ادله سنن» جريان دارد؛ و ظاهراً نظر ديگران نيز بيش از اين نيست.

بنابراين، معناي کلام فقيهان که نبايد مناقشه سندي کرد اين نيست که سند تام است بلکه مراد اين است که در اثبات مستحبات که جاي قاعده تسامح است مناقشه سندي مورد ندارد، و اين که مي‌گويند روايت مناقب با آن معارضه نمي‌کند نه به سبب اين است که اين حجت است و آن حجت نيست، ‌تا کسي اشکال کند که هر دو فاقد شرايط حجيت‌اند، بلکه مقصود اين است که روايت معلي مثبت استحباب غسل، نماز و روزه است و در اثبات مستحبات، روايت ضعيف السند هم به دليل قاعده‌ «تسامح در ادله سنن» و روايات «من بلغ» کفايت مي‌کند. اما روايت مناقب، مدلولش حرمت آيين‌هاي نوروزي است و براي اثبات حکم تحريمي بايد دليل معتبر باشد و روايت مناقب که فاقد اعتبار است نمي‌تواند حکمه حرامي را اثبات کند. بنابراين، روايت معلي معارض ندارد و روشن است که روايت مناقب را نمي‌شود بر کراهت حمل کرد تا بنابر قول بعضي مشمول قاعده‌ تسامح باشد؛ زيرا لسان روايت مناقب نهي نيست تا حمل بر کراهت شود بلکه نص در مبغوض بودن و حرمت مراسم نوروزي است و تأويل و توجيه بي‌مورد است.

در هر حال، سخن بر سر اين است که آيا براساس يک چنين روايت مرسل و ضعيفي مي‌شود فتوا به استحباب غسل، نماز و روزه روز نوروز داد يا خير؟

اين يک بحث مبنايي است و کساني که قاعده «تسامح در ادله سنن» و روايات «من بلغ» را در حکم و فتوا به استحباب امري بر طبق روايت ضعيف کافي مي‌دانند؛ مانند شيخ حر عاملي، علامه مجلسي و صاحب جواهر به استحباب فتوا مي‌دهند و امّا کساني که مفاد قاعده‌ تسامح در روايات «من بلغ» را فقط جعل و اعطا ثواب مي‌دانند نه جعل حکم استحبابي مانند آية الله خويي مي‌گويند انجام اين اعمال به قصد رجا و به اميد ثواب، ثواب دارد و نه اينکه مستحب است، ولي در هر صورت عدم مخالفت با نوروز در حدّ عدم ردع و منع ثابت است هر چند ممکن است تأييد آن مورد بحث باشد.

هديه‌هاي نوروزي

يکي از آيين‌هاي پر سابقه نوروزي که از ديرباز رواج داشته، مراسم هديه دادن است. در روايت معلي بن خنيس از امام صادق ـ عليه السلام ـ در مقام معرفي نوروز چنين نقل شده است:

«هذا يوم تعظّمه العجم و تتهادي فيه.» ه

« نوروز روزي است که ايرانيان آن را گرامي مي‌دارند و به يکديگر هديه مي‌دهند.»

در نوروزنامه‌ منسوب به عمر خيّام پس از بحث از تاريخ پيدايش نوروز و اشاره به تشريفات و آيين‌هاي نوروزي و رسم هديه دادن در دستگاه خلفاي عباسي به پيروي از پادشاهان ايران، چنين مي‌نويسد:

«آيين ملوک عجم از گاه کيخسرو تا به روزگار يزدجرد شهريار که آخر ملوک عجم بود چنان بوده است که روز نوروز نخست کس از مردمان بيگانه موبد موبدان پيش ملک آمدي با جام زرين پر مي؛ و انگشتري و دِرَمي و ديناري خسرواني و يک دسته خويد سبز رسته و شمشيري و تير و کمان و دوات و قلم و استر و بازي و غلامي خوب روي.»

در اين رساله پس از اشاره به تاريخچه پيدايش نوروز و بيان مراسم آن؛ بحث عمده تا به پايان رساله توضيح هريک از اين هديه‌هاي ياد شده است و بيان شده که چرا جام زرّين پُر مي هديه داده مي‌شده و اين سمبل چه چيزي است و همچنين راز بقيه هديه‌ها شرح و تفسير شده است. همچنين راجع به اسب سواري،‌ تيراندازي، شمشيربازي، اقسام اسب‌ها، شمشيرها، و فوايد و خواص شراب به طور مفصل بحث شده است.

در نوشته‌هاي ابوريحان بيروني نيز ضمن بحث از مراسم نوروزي به مسأله رواج هديه‌هاي نوروزي اشاره شده است.

با توجه به اين که در ميان آداب و رسم‌هاي نوروزي رسم هديه دادن، از سابقه بيشتري برخوردار است و از قبل از اسلام در ميان ايرانيان معمول بوده ـ بر خلاف سنّت‌هاي ديگر نوروزي مانند غسل، نماز و روزه که در عصر پس ازه حاکميت اسلام رايج شدند ـ نخست به نقل و بررسي روايات مربوط به هداياي نوروزي که جنبه تأييدي دارد نه تأسيسي و سند معتبر و دلالت روشن دارند، مي‌پردازيم:

1ـ «وأتى علّى ـ عليه السلام ـ بهديّة النيروز، فقال ـ عليه السلام ـ‌ : ما هذا؟ قالوا: يا اميرالمؤمنين! اليوم النيروز، فقال ـ عليه السلام ـ اصنعوا لنا کلّ يومٍ نيروزاً.»عليه السلام ـ‌ : ما هذا؟ قالوا: يا اميرالمؤمنين! اي نوروزي که جنبه تأييدي دارد نه تأسيسي و سند معتبر و دلالت روش

«براي حضرت علي ـ عليه السلام ـ هديه نوروزي آورده شد. حضرت فرمود: اين چيست؟ گفتند: يا اميرالمؤمنين! امروز نوروز است. فرمود: هر روز را براي ما با دادن هديه نوروز کنيد.»

2ـ «روي أنّه قال ـ عليه السلام ـ : نيروزنا كلّ يومٍ.»

«حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمود: هر روزمان نوروز باد (يا هر روز ما نوروز است).»

شيخ صدوق اين دو حديث را نقل کرده ولي از ظاهر کلام او برمي‌آيد که روايت دوّم مستقل نيست بلکه نقل ديگري از همان روايت اول است. يعني روايت شده است که به جاي عبارت: «اصنعوا لنا کل يوم نيروزاً» امام فرمود: «نيروزنا کلّ يوم».

ممکن است لفظ «نيروزنا» به کسر را، صيغه امر باشد و «کل يوم» به فتح لام و مفعول آن به شمار آيد. در نتيجه معنايش اين مي‌شود: هر روز ما را با دادن هديه، نوروز کنيد. يعني هميشه و هر روز هديه بدهيد و هر روز را با دادن هديه نوروز کنيد. بر اين اساس، اين روايت به معناي «اصنعوا لنا کل يوم نيروزاً» خواهد بود.

شيخ جليل محمد تقي مجلسي پدر بزرگوار علّامه مجلسي در بيان اين حديث مي‌فرمايد:ه گري از همان روايت اول است.

«اين جمله که هر روز ما را با دادن هديه نوروز کنيد» يک شوخي نمکين، از حضرت امير ـ عليه‌ السلام ـ است و اين سخن دلالت مي‌کند که نوروز بدون دادن حلوا، شرافت و فضيلتي ندارد. لکن حديث معلّّي بن خنيس و غير آن بر شرافت نوروز دلالت دارند و براي نوروز اين شرافت و فضيلت بس که در آن روز حضرت امير ـ عليه السلام‌ ـ به خلافت نشست؛ يعني مصادف با روز عيد غديرخم بوده است».

او در بيان حديث دوم مي‌نويسد:

«هر روز ما نوروز است، يعني هر روز، روز جديد و نو است و شکرش واجب است؛ يا اين که هر روزي که در آن عبادت الهي انجام پذيرد و نزديکي به رحمت خدا حاصل شود، روز نوروز است و هر روز ما چنين است که به عبادت الهي مي‌گذرد چنان که شاعر عارف گفته است: عارفان داري دو عيد کنند.»

بيان دوم پدر علامه مجلسي درباره اين حديث به سخن معروف حضرت امير ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه برمي‌گردد که فرمود:

«کل يوم لايعصي الله فيه فهو عيد.»

«هر روزي که در آن معصيت خدا انجام نگيرد، عيد است.»

موضوع دادن هديّه نوروزي به حضرت علي ـ عليه السلام ـ بدون سند نقل شده و در هيچ يک از جوامع روايي معتبر شيعه ذکر نشده بلکه از طريق اهل سنّت و در کتاب‌هاي آنان مطرح شده است.

اينک جهت توضيح بيشتر به ذکر حديث از همه مآخذ مي‌پردازيم تا روشنه شود هديه دهنده چه کسي بوده و هديه چه چيزي بوده و اصل متن و عبارت؛ بايد چگونه باشد.

3ـ قاضي نعمان مصري حديث را بدون سند چنين نقل کرده است:

«و عنه،‌ عن علي ـ عليه السلام ـ انه اهدي اليه فالوذج فقال: ما هذا؟ قالوا: يوم نيروز قال: فنيروزوا ان قدرتم كل يوم، يعني تهادوا و تواصلوا في الله.»

«از علي ـ عليه السلام ـ روايت شده است که براي او فالوده ـ سمنو ـ هديه آوردند. فرمود: اين چيست؟ گفتند: روز نوروز است. فرمود: پس اگر مي‌توانيد با دادن هديه هر روز را نوروز کنيد. يعني در راه خدا به يکديگر هديه بدهيد و صله ارحام انجام دهيد.»

4ـ علاءالدين متقي هندي چنين نقل کرده است:

«مسند على، عن المسعر التميمي قال: اُهدي الي علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ فالوذج في جامٍ يوم النيروز، فقال: ما هذا؟ قالوا: هذا يومٌ النيروز، فقال: نيروزنا كل يومٍ بالماء.»

5ـ فيروز آبادي و شيخ طريحي در ماده نرز پس از بيان ضبط لغت و معناي نوروز به حديث گذشته اشاره کرده و چنين نوشته‌اند:

«قدّم الي علي ـ عليه السلام ـ شيءٌ من الحلوى فسأل عنه فقالوا للنيروز فقال نيرزونا كل يوم و في المهرجان قال: مهرجونا كل يوم ... .»

از مجموع اين پنج روايت چنين به دست مي‌آيد:

1ـ راويان حديث‌ها از اهل سنّت هستند؛ه

2ـ تمام اين روايات يک واقعه را نقل مي‌کنند؛

3ـ هديه دهنده که در اين روايات ذکر نشده نعمان بن مرزبان جد پدري ابو حنيفه رئيس مذهب حنيفه و پيشواي اهل عراق است؛

4ـ هديه که براي حضرت آورده بودند فالوذج ـ حلواي نيروزي ـ بود که مراد سمنو است.

شاهد بر اين برداشت چهارگانه عبارت خطيب بغدادي، زمخشري و ابن خلکان است. ما با توجه به قدمت تاريخ بغداد، عبارت خطيب را نقل مي‌کنيم.

«نعمان بن مرزبان اهل فارس ـ ايران ـ است و نعمان جد پدري ابوحنيفه بود که در روز نوروز يا در روز مهرگان هديه و حلواي نوروزي ـ سمنو ـ به حضرت علي ـ عليه السلام ـ هديه کرد و امام ـ عليه السلام ـ ضمن قبول هديه ‌او فرمود: هر روز ما را با دادن هديه نوروز يا مهرگان ـ يعني عيد ـ قرار دهيد.»

6ـ علامه‌مجلسي در بحار الانوار از مناقب ابن شهرآشوب از ابو حريز چنين نقل مي‌کند

«ان المجوس اهدوا اليه ـ على عليه السلام ـ يوم النيروز جامات من فضة فيها سكر فقسم السكر بين اصحابه و حسبها من جزيتهم و بعث اليه ـ على عليه السلام ـ دهقال بثوب منسوج بالذهب فابتاعه منه عمر بن حريث باربعة آلاف درهم الى العطاء.»

«زرتشتي‌ها در روز نوروز جام‌هاي سيمين و نقرهايي پر از شکر و شيريني برايه حضرت امير هديه آوردند و حضرت هديه‌هاي آنان را پذيرفت و آن‌ها را به جاي جزيه و خراج حساب کرد و بين اصحابش تقسيم کرده. يک دهقان يعني بزرگ قبيله ـ کدخدا ـ براي حضرت امير به مناسبت عيد نوروز يک پارچه زرباف هديه آورد و امام آن را به عمرو بن حريث به چهار هزار درهم فروخت.»

ظاهراً اين ماجرا جدا از داستان هديه دادن جدّ ابي حنيفه است و نشانگر اين است که دادن هديه‌هاي نوروزي مانند شکر و شيريني و حلوا و سمنو و هديه‌هاي گران‌قيمت مانند پارچه‌هاي زرباف در ميان ايرانيان مرسوم و معمول بوده و حضرت امير نيز چنين رسم‌هايي را منع نفرموده است بلکه با قبول هديه‌هاي نوروزي و مزاح به اين که هر روز ما را با دادن هديه نوروز کنيد، بر آن صحه گذاشته و آن را تأييد کرده است.

7ـ مشايخ ثلاثة: كلينى، صدوق و طوسى ـ قدس اسرارهم الزكيه ـ در باب الهديه از كتاب مكاسب چنين نينى، صدوق و طوسى ـ قدس اسرارهم الزكيه ـ در باب الهديه از كتاب مكاسب نين يد، بر آن صحه گذاشته و آن را تأييد کرده است.است بلقل مي‌کنند:

«عن ابن محبوب عن ابراهيم الكرخى قال: سألت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ عن الرجل يكون له الضيعة الكبيرة فاذا كان يوم المهرجان او النيروز أهدوا اليه الشيء ليس هو عليهم يتقربون بذلك اليه، فقال: أليس هم مصلّين؟ قلت: بلى. قال: فليقبل هديتهم و ليكافهم.»

«ابراهيم کرخي مي‌گويد از امام صادق ـ عليه السلام ـ راجع به مردي که داراي مزرعه بزرگي ـ و جزو زمين داران و بزرگان است ـ سؤال کردم که روز مهرگان يا نوروز به رسم رايج در ميان مردم براي او چيزي هديه مي‌برند که ملزم نيستند به دادن آن هديه به عنوان خراج يا ماليات و مانند آن بلکه به قصد جلبه رضايت او چنين مي‌کنند. آيا قبول اين هديه جايز است يا خير؟ امام فرمود: آيا آن هديه دهندگان نمازگزار نيستند؟ گفتم بلي. فرمودند: پس هديه آن‌ها را قبول کند و متقابلاً چيزي به آنان هديه بدهد.»

علامه‌مجلسي در مرآت العقول و ملاذ الاخبار بدون هيچ گونه بيان و توضيحي راجع به حديث فقط از جهت سندي مي‌گويد: روات سندش مجهول است.

8ـ ابو ريحان بيروني بعد از علت پيدايش نوروز، چنين نوشته است:

«عبد الصمد بن علي در روايتي که به جد خود، ابن عباس آن را مي‌رساند نقل مي‌کند که در نوروز جامي سيمين که پر از حلوا بود براي پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ هديه آوردند و آن حضرت پرسيد که اين چيست؟ گفتند: امروز روز نوروز است، پرسيد که نوروز چيست؟ گفتند: عيد بزرگ ايرانيان است. فرمود آري در اين روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد ... سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را ميان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزي براي ما نوروز بود ... در اين روز رسم است که مردمان براي يکديگر هديه مي‌فرستند.»

در هرحال، اگر چه هريک از روايات ياد شده ممکن است از نظر سند ـ به اصطلاح حديثي و اصولي ـ داراي شرايط حجيت و اعتبار نباشند وليکن از مجموع آنچه ذکر شد علم اجمالي پيدا مي‌شود که حضرت علي ـ عليه السلام ـ و ديگر امامان شيعه با رسم رايج هديه‌هاي نوروزي مخالفت نکرده‌اند بلکه آن را تأييد کرده‌اند.ه

9ـ زمخشري چنين نقل مي‌کند:

«از ابن عباس راجع به نوروز سؤال شد که چرا مردم آن را عيد مي‌گيرند؟

در پاسخ گفت: از آن جهت مردم نوروز را عيد مي‌گيرند که روز نخستين سال تازه و روز پاياني سال گذشته است، بدين سبب مردم دوست دارند در آن روز به پادشاهان و بزرگان خود هديه پيش کش کنند و مردمان عجم ـ‌ ايرانيان ـ آن را به عنوان يک آيين ملي برگزيده‌اند و شاه از پرداخت‌کنندگان ماليات جز شکر و شيريني چيز ديگري دريافت نمي‌کند و نوروز نخستين روز فروردين ماه است.»

عدم مخالفت و بلکه موافقت و تأييد پيشوايان دين نسبت به قبول هديه‌هاي نوروزي امري است مسلّم و غير قابل تشکيک. با توجه به روايات و عبارات، اصل رواج هديه‌هاي نوروزي از نظر تاريخي و موافقت پيشوايان ديني نسبت به قبول آن‌ها امري مسلم است.

بنابراين، اگر قرار بود که آيين‌هاي نوروزي مورد مخالفت اسلام قرارگيرد بايستي ائمه ـ عليهما السلام ـ با آن مخالفت يا اظهار نارضايتي کنند و چنين چيزي ثابت نشده است بلکه تأييد آن به اثبات رسيده است. دهخدا و معين به نقل از بلوغ الارب نقل کرده‌اند که نخستين کسي که در اسلام هديه‌هاي نوروز و مهرگان را رواج داد حجاج بن يوسف ثقفي بود و اندکي بعد اين رسم از طرف عمر بن عبدالعزيز لغو و منسوخ شد،‌ اين سخن با توجه به مطالب گذشته نادرست است؛ زيرا چنان که بيان کرديم رسم هديه دادن در نوروز قبل از اسلام و در عصر حضرت رسول و حضرت امير ـ عليهم السلام‌ ـ رونق داشته است. ه

دعاي تحويل سال

در کتاب‌هاي دعا مانند مصباح المتجهد شيخ طوسي و زاد المعاد علامه مجلسي براي روز نوروز و ساعت تحويل سال دعاهاي خاصي ذکر شده که فاقد سند معتبر و مدرک قابل اعتمادي است؛ وليکن در حدّ اثبات استحباب اين دعاها بنابر قول به «تسامح در ادله سنن» و يا حدّاقل به قصد اميد ثوابي که ذکر شده، کافي و قابل قبول است.

فضايل روز نوروز

در برخي از روايات به پاره‌اي از حوادث و رخ‌دادهاي مهمّ ديني و تاريخي در روز نوروز اشاره شده است که بعضي از بزرگان وقوع اين حوادث مهم تاريخي و ديني را در نوروز نشانه شرافت و فضيلت آن شمرده‌اند.

علامه مجلسي روايتي را ـ به قول خودشان که در يکي از کتاب‌هاي معتبر که نام آن را ذکر نمي‌کند ـ با سند مفصل و طولاني از معلي بن خنيس از امام صادق ـ عليه السلام ـ در فضيلت روز نوروز نقل کرده است که از آن حديث استفاده مي‌شود حوادث بسيار مهم و زيادي در روز نوروز در طول تاريخ واقع شده‌اند. بخشي از حديث اين چنين است:

«هو اليوم الذي بويع لامير المؤمنين ـ عليه السلام ـ فيه البيعة الثانية و هو اليوم الذي يظهر فيه قائمنا و ولاة‌ الأمر. وهو اليوم الذي يظفر فيه قائمنا بالدّجال فيصلبه على كناسة الكوفة. وما من يوم نيروز الاّ و نحن نتوقع فيه الفرج لانه من ايّامنا و ايّام شيعتنا. حفظته العجم وضيعتموه أنتم.» ه

«روز نوروز روزي است که با علي بن ابي طالب بيعت دوباره انجام گرفت؛ و آن روزي است که قائم ما ـ عجل الله فرجه الشريف ـ در آن روز ظاهر مي‌شود و آن روزي است که در آن روز قائم ما بر دجال پيروز مي‌شد و او را در کناسه کوفه به دار مي‌آويزد. هيچ روز نوروزي فرا نمي‌رسد مگر آن که ما اميد داريم که در آن روز فرج برسد؛ زيرا آن روز نوروز از روزهاي ما و شيعيان ماست که عجم ـ ايرانيان ـ آن را حفظ کرده‌اند و شما ـ عربان ـ آن را ضايع کرده‌ايد.»

ابن فهد حلّي از کساني که تصريح به جلالت و شرافت روز نوروز کرده است و چنين نوشته است: «يوم النيروز يوم جليل القدر.»

آن‌گاه در تأييد اين نظر به نقل روايتي مي‌پردازد و چنين مي‌نويسد:

«و ممّا ورد في فضله و يعضد ما قلناه ما حدَّثنى به المولى السيد المرتضى العلامه بهاءالدين على بن الحميد النسّابه ـ دامت فضائله ـ رواه باسناده الى المعلى بن خنيس عن الصادق ـ عليه السلام ـ ان يوم النيروز هو اليوم الذي أخذ فيه النبي ـ‌ صلًى الله عليه و آله و سلّم ـ لاميرالمؤمنين العهد بغدير خم فاقرّوا له بالولاية.»

«از جمله رواياتي که در فضيلت نوروز وارد شده است و آنچه را که ما در فضيلت آن گفتيم تقويت مي‌کند روايتي است که علّامه سيد مرتضي بهاءالدين علي بن حميد نسّابه به سند خودش که به معلي بن خنيس مي‌رسد از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل کرده است که امام فرمود: نوروز روزي است که پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آن روز از مردم در غدير خم براي امامت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ پيمان گرفت و مردم به ولايت و رهبري او اقرار کردند.» ه

سپس در ادامه روايت عين عباراتي که در روايت سابق از بحار نقل کرديم ذکر کرده است. ظاهراً روايتي را که ابن فهد با سندش نقل کرده است همان روايتي است که علامه‌ مجلسي از بعضي کتاب‌هاي معتبر نقل فرموده‌اند.

با توجه به چنين مضامين و مطالبي است که صاحب جواهر نيز شرافت و فضيلت روز نوروز را مورد تصديق قرار داده است؛ لکن اعتماد بر چنين رواياتي که از نظر سند ضعيف و از جهت مضامين و مطالب نيز محل تأمل است، بسيار مشکل است. امّا در هر صورت، اگر از اين گونه روايات استفاده نکنيم که عيد نوروز مورد تأييد اسلام و اولياي دين است؛ هيچ گونه دليل قابل قبولي در مخالفت با نوروز و برپايي مراسم نوروزي نيز نداريم و کسي نمي‌تواند برپايي مراسم و آيين‌هاي نوروزي را خلاف شرع و حرام و ممنوع بداند. بنابراين، اصل جواز آن بي‌اشکال است.

آرا فقيهان درباره آداب نوروز

فقيهان شيعه در کتاب‌هاي خود در بحث‌هاي مختلفي مانند طهارت، غسل‌ها، نمازها و روزه‌هاي مستحبي و تجارت (معامله نسيه و سلف) مسأله عيد نوروز و آداب آن را مطرح کرده‌اند. مشهور فقيهان شيعه به استحباب غسل، نماز و روزه روز نوروز فتوا داده‌اند، و از هيچ يک از فقيهان شيعه درباره نوروز نظر مخالفي نقل نشده است و تنها برخي از اهل سنت اظهار کرده‌اند که روزه روز نوروز کراهت دارد؛ چون خود را مانند زرتشتيان کردن است. ه

بنابراين، اگر بر روزه گرفتن در اين روز چنين عنواني صادق نباشد هيچ دليل خاصي بر حرام بودن يا کراهت آن وجود ندارد. البته روشن است که اگر کسي در نوروز روزه بگيرد براي مانند شدن به زرتشتيان نيست بلکه براساس روايات، براي رضاي خدا و مستحب بودن آن است، چنان که بسياري از فقيهان براساس قاعده‌ «تسامح در ادله سنن» به آن فتوا داده‌اند. پس اگر اين اعمال براي مستحب بودن يا به قصد ثواب انجام گيرد نه مانند شدن به کفار است و نه موافقت با زرتشتيان و نه بدعت‌گذاري است. بنابراين، هيچ دليل مخالفي با انجام اين اعمال وجود ندارد.

فقيهاني که به استحباب غسل، نماز و روزه روز نوروز فتوا داده‌اند عبارتند از: شيخ طوسي در مصباح المتجهد و مختصر المصباح؛ ابن سعيد حلي در الجامع للشرائع؛ علامه حلّي در قواعد الاحکام و منتهي المطالب؛ شهيد اوّل در الدروس و البيان و الذکري و اللمعه؛ ابن فهد حلّي در المهذب البارع؛ شيخ بهاءالدين عاملي (شيخ بهايي) در جامع عباسي و الحبل المتين؛ فاضل هندي در کشف اللثام؛ شيخ جعفر کبير در کشف الغطاء؛ فاضل نراقي در مستند الشيعه؛ محمد حسن نجفي در جواهر‌الکلام؛ شيخ انصاري در کتاب طهارت؛ سيد يزدي در عروة الوثقي و بيشتر شارحان عروة الوثقي و بسياري از فقيهان و مراجع تقليد اين عصر.

با عنايت به مقام علمي و فقهي صاحب جواهر در ميان بزرگان و با توجه به اين که اين بزرگوار در حکم به استحباب غسل روز نوروز به بحث و استدلال پرداخته است. بخش‌هايي از کلام او را نقل مي‌کنيم: صاحب جواهر چنين نوشته است:

«مشهور بين فقيهان متأخر مستحب بودن غسل روز نوروز است؛ و من مخالفي را در اين مسأله نيافتم و دليل استحباب آن روايت معليه ابن خنيس از امام صادق ـ عليه السلام ـ است که از مصباح المتهجد و مختصر مصباح شيخ طوسي روايت شده است، و در روايت ديگر معلي از امام صادق ـ عليه السلام ـ که از ابن فهد روايت شده و آن روايتي است طولاني و شامل وقايع بزرگي است که در آن روز واقع شده است ... بي‌شک در حکم و اثبات امور مستحبي مانند غسل نوروز مي‌شود به اين روايت اکتفا و استناد کرد به خصوص که گروهي از بزرگان فقه مانند شيخ طوسي، ابن سعيد حلّي، علامه، شهيد و غير آنان استحباب غسل نوروز را به استناد روايت معلي ذکر کرده‌اند، و با توجه به اين که چنين حوادث بزرگي در اين روز واقع شده است و يا واقع خواهند شد ـ مانند ظهور حضرت حجت ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ و غير از آن ـ اين روز داراي شرافت و فضيلتي غير قابل انکار است.»

بنابراين، اثبات استحباب غسل روز نوروز به استناد اين روايات با توجه به فتواي اين گروه از بزرگان فقه جاي هيچ‌گونه ترديد و شکي ندارد.

سپس صاحب جواهر در دفع اشکال سندي اين روايت مي‌نويسد:

«هيچ دليلي نداريم که در استدلال به اين روايت اشکال سندي و يا غير سندي شود؛ چون براساس قاعده «تسامح در ادله سنن» فتوا به استحباب غسل نوروز به استناد روايت معلي اگر چه از نظر سندي ضعيف است، بي‌اشکال است و همچنين وجهي ندارد که در استدلال به روايت معلّي اشکال شود که با آنچه در مناقب ابن شهر آشوب نقل شده است تعارض دارد؛ زيرا اوّلاً: آنچه در مناقب از امام کاظم ـ عليه السلام ـ مبني بر مخالفت با نوروز نقل شده است صلاحيت تعارض با روايت معلي را ندارد؛ ثانياً: احتمال دارد آن روايت مناقب به طور تقيه صادر شده باشد؛ ثالثاً: احتمال دارد آن نوروزي که مراده امام کاظم ـ عليه السلام ـ است غير از اين نوروز معروف و مشهور باشد.»

شيخ انصاري رحمة الله عليه نيز استدلالي همانند استدلال صاحب جواهر دارد.

افزون بر فقيهاني که نام برده شده عالماني مانند شيخ محمد حسين کاشف الغطاء، سيد محمد تقي خوانساري، سيد هبة الدين شهرستاني و دانشوراني مانند شيخ حسينعلي راشد نيز بر جواز بر پايي آيين‌هاي نوروزي و عدم مخالفت اسلام با آن فتوا داده‌اند. مرحوم محمد حسين کاشف الغطاء در جواب اين سوال که اعتقاد شيعه و روش شما درباره روز اول سال ـ نوروز ـ چيست؟ چنين نوشتند:

«نوروز مقتضاي جهان است در بشر و حيوان و جماد بلکه در آسمان و زمين و هوا و فضا؛ و بر اين اساس رواياتي از اهل بيت ـ عليهم السلام ـ درباره نوروز به ما رسيده و عيد گرفتن عرف را تأييد کرده و از طرف ائمه ـ عليهم السلام ـ وظايفي به ما رسيده ـ تصور مي‌کنيد آن وظايف خوردن و آشاميدن و رقص و لهو و امثال آن است؟! ـ اين نيست بلکه وظيفه نماز و ذکر و عبادت خداست در روايتي که مشهور است به معلي بن خنيس از امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد.»

آنگاه بخشي از روايت معلي را نقل مي‌کند. ايشان در پاسخ به پرسش ديگري راجع به نوروز چنين مي‌فرمايد: اين سؤال را مکرر از ما کرده‌اند و ما هم جواب‌هاي مختصر و مفصل داديم و يکي از آن‌ها را مجله «عدل اسلامي» منتشر کرده است. آنگاه به بيان اقسام عيد چنين اشاره مي‌کند:ه

«عيدهاي ديني مانند: عيد فطر و قربان؛ عيدهاي مذهبي مانند: عيد غدير؛ عيد ملي که هر مملکت و کشوري براي خود دارد؛ عيد تکويني که عالم عيد مي‌گيرد نه آن که انسان آن را جعل مي‌کند و عيد قرار مي‌دهد، مانند: عيد نوروز که عالم خرّم و خوشحال و درخت‌ها سبز و شکوفان مي‌شوند.»

در هر حال، ايشان بر عدم مخالفت اسلام با عيد نوروز تصريح مي‌کند و برپايي آن را بي‌اشکال مي‌دانند.

دانشمند محترم جناب آقاي شيخ حسينعلي راشد در سخنراني‌هايي که در راديو ايران ايراد کرده است راجع به عيد نوروز چنين اظهار کرده است:

«عيد نوروز عيد اسلامي نيست بلکه عيد ملي ايراني است. اسلام دين توحيد است و آنچه با توحيد منافي باشد آن را از ميان مي‌برد و هر چه با توحيد منافي نباشد آن را باقي مي‌گذارد. از جمله چون بر کشور ايران مسلط شد عيد نوروز را از ميان نبرد؛ زيرا عيد نوروز کار پسنديده‌اي است و با خداپرستي منافات ندارد و گذشته از آن باعث مسرت مردم و رفت و آمد آن‌ها با يکديگر و اطلاع بر احوال هم و ريختن کنيه‌هاي ديرينه و تجديد الفت و محبت مي‌شود که مردم در هنگامي به نشاط بپردازند که جهان جوان مي‌شود.

پس اسلام اين عيد مبارک را از ميان نبرد امّا از آنجا که دين براي راهنمايي است در هر کاري بايد آدميان را به آنچه در آن کار صلاح است راهنمايي کند؛ در اين عيد نيز ما را راهنمايي کرد و يک سلسله دستورات تربيتي ارائه کرد مانند: دعا، نماز، غسل، روزه، هديه.» هگذشته ا

آية الله العظمي خويي ـ رحمة الله عليه ـ نيز در جواب اين سؤال که «آيا عمل کردن بر طبق آنچه راجع به اعمال نوروز روايت شده، جايز است» فرمودند:

«انجام اعمال روز نوروز به قصد رجاء بي اشکال است.»

نتيجه:

نتيجه مباحث گذشته به طور فشرده اين است که هيچ گونه دليل قابل اعتمادي در مخالفت با عيد نوروز و مراسم آن از نظر اسلام در اختيار نيست؛ زيرا آنچه در مناقب ابن شهر آشوب مبني بر مخالفت امام کاظم ـ عليه السلام ـ با جلوس در روز عيد نوروز حکايت شده است همان طوري که مطرح کرديم از جهت سندي و دلالت و قواعد علمي و فقهي غيرقابل اعتماد است.

همچنين روشن شد که صرف رواج اين سنت در ميان زرتشتيان و ايرانيانه قبل از اسلام و تعلق داشتن آن به غير مسلمانان نمي‌تواند دليل مخالفت اسلام با آن به شمار آيد؛ و مقتضاي تسامح و تساهل دين در برخورد با سنت‌هاي به يادگار مانده از پيشينيان و فرهنگ‌هاي رايج در ميان ملت‌هاي غير اسلامي تا آنجا که منشأ فساد و فتنه و موجب انحراف و انحطاط اعتقادي، اخلاقي، تربيتي، اجتماعي و سياسي نباشد، احترام به سنت‌هاي معمول در ميان ملت‌هاست و اسلام به رعايت احترام نسبت به آداب و سنت‌هاي پسنديده و بي‌ضرر و عدم مخالفت با آ‌ن‌ها را دستور داده است.

همچنين مقتضاي اصل عقلي و قاعده شرعي اباحه و جواز کارها در فرض عدم وجود نهي و منع نيز جواز برپايي آيين‌هاي نوروزي و عيد و جشن باستاني نوروز را تأييد مي‌کند. افزون بر دليل‌هاي ياد شده که بازگشت به روح دين و مذاق شرع مقدس دارد، رواياتي که در باب هديه‌هاي نوروزي وارد شده است به خوبي دلالت دارند که اسلام و اولياي دين بر اين سنت و رسم ديرپاي ايران باستاني مُهر تأييد زده‌اند و براي رشد معنوي انسان و براساس و در راستاي اهداف تربيتي، يک سلسله دستورالعمل‌هاي عبادي،‌ اخلاقي و تربيتي نيز ارائه فرموده‌اند که غسل، نماز، روزه، دعا، صله ارحام، هديه دادن و... از آن جمله است. بر فرض که قايل به استحباب اين گونه امور و اعمال نباشيم به سبب اشکال در سند اين روايات، انجام اين اعمال به قصد اميد ثواب طبق قاعده‌ «تسامح در ادله سنن» بي‌اشکال است.

از آن گذشته، بر مخالفت با عيد نوروز به عنوان بدعت، يا مانند شدن به کفّار و زرتشتيان و يا تقويت شرک و امثال آن هيچ دليلي ارائه نشده و به مقتضاي قواعد و اصول ديني و فقهي، اصل، جواز آن است.نند شدن به کفّار و زرتشتيان و يا تقويت شرک و امثال آن هيچ دليلي ارائه نشده