استان چهارمحال و بختياري > شهرستان شهرکرد
بسم الله الرحمن الرحيم «طلبة شهيد: علي رضا كريمي» «شهركرد» رضيت بالله ربا و بالاسلام دينا و بمحمد صلي الله عليه و آله نبيا و بعلي اماما و بالحسن و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و الحسن والخلف الصالح عليهم السلام ائمه و ساده و قاده بهم اتولي و من اعدائهم اتبرء. خداوندا، پروردگارا! اكنون كه شايد روزهاي اخر عمرم را ميگذرانم و اكنون كه آمادهام تا با يورشي بر دشمنان دين، پيامبرت را ياري كنم، خودت ميداني كه چه شور و حالي دارم و خودت بر احوال من آگاه هستي. پروردگارا! از تو ميخواهم كه مرا هر چه سريعتر به لقاء خود برساني و گم شدهاي را كه چندين سال است دنبالش ميگردم به من نشان دهي. اما خداوندا، معبودا! تو ميداني كه من بندهاي ضعيف و گنهكارم، بندهاي ضعيف و روسياه هستم، اما به تو و عفو و بخشش تو اميدوارم. خداوندا! خجالت ميكشم كه اكنون چندين وصيت نامه نوشتم و نتوانستم به تو برسم. پروردگارا! اينبار، ديگر احدي الحسنيين را نصيب من بگردان يا مرا به پيش خودت ببر يا اين كه به من توفيق بده تا وظيفهام را به نحو احسن انجام دهم و نويدي را كه به خانواده شهدا داديم كه همان زيارت كربلا است جامه عمل بپوشيم و عقده دل، اين راه ديدگان را خالي كنيم. پروردگارا! از تو ميخواهم مرا ببخشي و با سربلندي و سرافرازي، مرا از اين قفس آزادم نمايي و رهاييم بنمايي تا به سويت پرواز كنم. اين جانب عليرضا كريمي وردنجاني، وصيت نامهام را به عنوان يادگاري به اين شرح بر صفحه سفيد كاغذ مينگارم. بعد از شهادت به وحدانيت پروردگار و بر حق بودن پيامبران عظيم و بزرگوار و دوازده نور مقدس، امامان بر حق شيعيان جهانند. شهادت ميدهم كه امام امت، خميني كبير، نور تابان جماران، ولي فقيه و رهبر بر حق و راستين در اين زمان ميباشند. با درود و سلام بر امام عزيز كه مرا پرورش داد و راهنمايي كرد تا به راه حقيقت و صراط مستقيم گام نهم. او كه با فرمايشات و دستورات پيامبر گونهاش روح كوچك مرا به تلاطم در آورده و باعث شد كه قدري خودم را بشناسم. امام عزيز! من از عمق قلبم به تو عشق ميورزم و تمام رگ و پوستم وذرات وجودم در عشق تو ميسوزد. آرزو داشتم كه روزي در كنارت بنشينم، يا لااقل، از نزديك آن چهره عرفاني و معنوي تو را نظاره كنم و نيرو بگيرم و روحيهام را تقويت نمايم. اما متاسفانه اين آرزوي ديرينهام بر آورده نشد. امام عزيز! اميدوارم كه توانسته باشم وظيفهام را در قبال آن همه فداكاري و ايثارت انجام داده و در آن دنيا كه منزلگاه اصلي و محل سنجش و ميزان اعمال است رو سفيد و مبادا سر افكنده باشم. با سلام و تهيت بر شهيدان، مفقودين، جانبازان و اسيران، اين آبرو دهندگان به دين رسول الله (صلي الله عليه و آله) بالاخص سيد الشهدا سالار شهيدان عالم، ابا عبدالله الحسين(عليه السلام). الان كه شما داريد اين وصيت نامه را ميخوانيد، من ديگر بين شما نيستم و چند وقت ديگر از خاطرهها و از ياد شماها هم خواهم رفت. پس شما اي كساني كه گول اين دنيا را خوردهايد و به اين خانه و زندگي و زرق و برق آن دل بسته شدهايد، قدري به خود بياييد و به هوش باشيد كه شما نيز روزي خواهيد رفت و اين روز هم خيلي نزديك است و روزي خواهد رسيد كه شما نيز به زير خروارها خاك خواهيد رفت و تنها اعمال و كار شماست كه سرنوشت شما را در آن دنيا مشخص مينمايد. ملت غيور و سلحشور و شهيد پرور در اين لحظات آخرعمر چند سفارش دارم كه خدمت شما عرض ميكنم؛ اولا: جنگ را سر لوحه همه امور قرار داده و جبهه را ياري كنيد. وحدت كلمه و يكپارچگي و يكدلي را پيشه خود سازيد و پيرو امام امت و روحانيت در خط امام باشيد. مساجد را پر كنيد و اجتماعات مساحد را بيشتر به نحو احسن انجام دهيد. به فرائض مذهبي و ديني خود اهميت داده و بر قدرت لايزال الهي تكيه كنيد و از هيچ چيزي جز خدا نترسيد. آن كسي كه خدا را داشته باشد همه چيز دارد و نبايد از كسي باكي داشته باشد. اما سخني با جوانان هم سن و سال خودم، جوانان عزيز، اي اميدهاي آينده اسلام، اي سازندگان مملكت اسلامي و اي كساني كه حتي مغزهاي اين مردم در دست شماست! شما را به تقوا توصيه مينمايم و به شما هشدار ميدهم كه بدانيد دامهاي شيطان در سر راه شماست، به طرف شما خيلي حمله ميكند و از راههاي گوناگون وارد ميشود. قدري فكر كنيد و ببينيد چه نوجوانان و جواناني مثل شما بودند و چه حماسههايي آفريدند و در پايان چگونه به سوي خدا شتافتند و كارشان به جايي رسيد كه حتي با خدا معامله كردند، يعني جان خود را داده و در عوض آن بهشت را خريدند. اما در جايي ديگر چقدر جوانان ما به دامهاي گروهكها و به راههاي منحرف رفتند و سرانجام آنان، به فراري از كشور و يا زندان و اعدام و خود كشي ختم شده و باعث ننگ و نفرت شدند. خلاصه به فكر باشيد و چشمهاي خود را باز نموده و درست بنگريد كه به كجا ميرويد و با چه كسي ميرويد. در پايان، سخني هم با پدر و مادرم: سلام و درود خدا و پيامبران او بر شما باد. آفرين و احسن بر شما امانت داران الهي كه چه خوب امانتداري كرديد و باعث خوشنودي خداوند شديد و شما وظيفهتان را به خوبي انجام داديد و باعث خوشنودي خدا و پيامبران و ائمه شديد. پدرم! به خدا قسم فرداي قيامت در نزد رسول الله(صلي الله عليه و آله) و امام حسين(عليه السلام) رو سفيد خواهيد بود. مادر عزيزم كه با شيرة جانت مرا پرورش دادي، تو در روز قيامت نزد زهراي اطهر(سلام الله عليها) روسفيد خواهي بود. افتخار كنيد و سر بلند باشيد و فرياد تكبير سر دهيد كه بشارت باد بر شما به بهشت جاويد، اگر كه صبر را پيشه خود سازيد و بدانيد كه اگر من شهيد شدم عزيزتر از علي اكبر نيستم و اگر مفقود شدم تازه مانند حضرت زهرا(س) بي قبر و مظلوم خواهم بود كه اين خواسته ديرينهام ميباشد و از خدا ميخواهم كه جنازهام را در اين آتشهاي اين دنيا بسوزاند و خاكسترم كند تا شايد از آتش و عذاب آخرت خلاصي پيدا كنم و جنازهام آن گونه بسوزد كه حتي مجبور نشوند كه قطعهاي از اين زمين را به من اختصاص دهند و ميخواهم كه مظلوم باشم و هر چه مراسم مظلومانهتر باشد بهتر است. پدرم و مادرم! بدانيد كه اگر عضوي از بدنم [از بين برود] و يا مجروح شوم مانند مولايم علي(عليه السلام) كه فرقش شكافت و هم چون ابوالفضل كه دستهايش قطع شد، خواهم بود و اگر خداوند نصيب من بگرداند كه اسير شوم و به اسارت روم، مانند امام و پيشوايم موسي ابن جعفر(عليه السلام) در زندان تاريك و نمناك بغداد فرياد يا الله ياالله سر خواهم داد تا آخر به ديدار حق بشتابم و لقاء يار را تماشا كنم. از شما طلب بخشش و عفو ميكنم و از شما ميخواهم كه مرا ببخشيد و حلالم كنيد و از اين كه نتوانستم فرزند خوبي براي شما باشم معذرت ميخواهم. براي آمرزش من دعا كنيد كه دعاي پدر و مادر در حق فرزند مستجاب مي شود. صبور باشيد و اگر خواستيد گريه كنيد براي مصيبت حسين(عليه السلام) و علي اكبر و براي مصيبتهاي زينب گريه كنيد. از تمامي دوستان و آشنايان طلب عفو و بخشش ميكنم و از آنها ميخواهم كه اگر از جانب من براي آنها ناراحتي پيش آمده مرا ببخشيد و حلالم كنيد. به اميد ديدار در بهشت جاويدان ديدار يار غايب داني چه ذوق دارد ابري كه در بيابان بر تشنهاي ببارد