وصیت نامه شهید طاهر اسماعیلی

طاهر اسماعیلی

نسخه متنی
نمايش فراداده

شهيد طاهر اسماعيلي

استان آذربايجان شرقي > شهرستان هشترود

وصيت نامه

«طلبة شهيد: سيدطاهر اسماعيلي» «و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» (سوره آل عمران آيه 169) درود بر محمد(ص) و 12 فرزند پاك و مطهرش كه روح اسلام را زنده كرده و اسلام واقعي را به جهانيان نمايان كردند.

درود بر تمام كساني‌كه راه پاك محمد(ع) را ادامه داده و نگذاشته‌اند اين بيرق خونين الله اكبر در زمين بيفتد.

درود و سلام بر حسين فاتح زمان، بر نايب بر حق امام زمان(عج) كه مسلمين را از بند طاغوت‌ها و ظلمات و خودپرستي كه سرزمين پاك و قهرمان پرور ايران را فرا گرفته بود، نجات داد.

و سلام و درود بر تمام شهيدان جنگ تحميلي كه با نثار خون پاك خود درخت تنومند اسلام را آبياري كرده و با فداي جان خود بر حقانيت اسلام عزيز شهادت داده و به نداي «هل من ناصر ينصرني» حسين لبيك گفته‌اند.

و درود بر رزمندگان و مجاهدان اسلام كه براي رضاي خداوند و وظيفة شرعي خود بر جهاد و مبارزه عليه كفر الحاد جهاني به سركردگي آمريكاي جهان‌خوار و اسرائيل غارتگر بپاخاسته و در اين راه هر گونه دشواري و سختي را با جان و دل پذيرا مي‌شوند.

و درود بر ملت غيور و شهيدپرور ايران كه با پيروي از رهبريت امام خميني، پشت بزرگترين ابر جنايتكاران جهان را به لرزه انداخته و حكومت الله را در سطح كشور و وطن عزيزشان ايران مستقر كرده‌اند.

و با درود و سلام بر خانوادة گرامي‌ام كه تمامي‌شان را يك عالم دوست دارم و دلم برايشان تنگ شده است و هميشه مي‌خواهم در پيش آنان به زندگي صميمي ادامه دهم، ولي هرگاه عميقاً فكر مي‌كنم مي‌بينم كه رضاي خداوند در قلب من از همة اينها بالاتر است و بيشتر مرا عاشق خود كرده، و وقتي مي‌انديشم به اين نتيجه مي‌رسم كه خداوند اين جان را به ما امانت داده و يك روزي هم خواهد گرفت.

پس اين جهان ابدي نيست.

و خلاصه يك روزي اجل به سراغ ما خواهد آمد و ما اين امانت را به خداي خود تحويل خواهيم داد.

من هر قدر هم در راه اسلام و قرآن در اين جهان خدمت كنم، در نهايت شايد به سعادت برسم ولي در اينجا نقداً به سعادت بدون كمترين رنجي نايل مي‌گردم، كه همانا شهادت غايت تكامل انسان يعني سعادت است.

و شهيد است كه در قيامت با پيامبران و ائمة معصومين(ع) هم منزل مي‌شود.

پس چه خوب كه ما با پاي خودمان به سراغ مرگ رفته و شهادت در راه خدا را نوش جان كنيم و به افتخار و ملاقات با معشوق خود، الله نايل گرديده و ما هم سهمي در برافراشته شدن پرچم خونين و سرخ لااله‌الاالله در تمام نقاط دنيا داشته باشيم و من روز دوشنبه 9/8/61 توانستم به آرزوي ديرينة خود ـ كه دو سال بود در راه رسيدن به آن زجرها و مشقت‌ها كشيده بودم و همچون پرنده‌اي در قفس زنداني شده بودم و هرگاه مي‌خواستم از آ ن بيرون روم بالهايم را سيم‌هاي قفس مي‌گرفتند و در جاي خودم مي‌نشاندند ـ رسيده و به طرف جبهه اعزام شدم.

مادر عزيز! تو را دوست مي‌دارم ولي اسلام را بيشتر از تو .

تو بايد افتخار كني كه در دامن خود شهيد پرورانده‌اي و از خدا بخواه، كه قرباني‌ات را قبول كند.

اي مادر! من كه خواهم مرد چرا بهترين مرگ را كه همانا شهادت در راه خداست انتخاب نكنم؟ در پايان از تو مي‌خواهم كه دعا براي «امام» يادت نرود.

اي ملت شهيد پرور ايران! از شما خواستارم كه در هر زمان و مكان پشتيبان اسلام بوده و مطيع امر امام باشيد و در صحنه حضور داشته باشيد.

«برادران عزيز طلبه! سلام مرا از راهي دور، ولي نزديك به شما عزيزان، از سنگرهاي منور به نور ايمان در لحظاتي كه صداي انفجار‌هاي آتش دشمن همراه با سوغاتي‌هايي كه هر چند وقت يكبار [عاشقي را به ديدار معشوق ]روانه مي‌سازد، پذيرا باشيد.

اميدوارم كه انشاء الله در راه كسب علوم اسلامي همراه با كسب فضايل اخلاقي و ايمان و تقوا بيش از پيش موفق بوده باشيد.

مسئوليت ثقيلي بر دوشتان سنگيني مي‌كند.

اميدوارم از عهده‌اش برآييد.

اينجا شوري ديگر دارد.

هر لحظه امكان رحلت از اين دنيا برايمان موجود است.

لذا از خدا بخواهيد كه مرا نيامرزيده از دنيا نبرد.

استان: آذربايجان شرقي

شهرستان: هشترود

تولد: 1344

شهادت: 23/1/1366