استان اصفهان > شهرستان نجف آباد
بسم الله الرحمن الرحيم «طلبة شهيد: محمد اسدالهي» «ان الذين آمنوا والذين هاجروا و جاهدوا في سبيل الله اولئک يرجون رحمت الله» . . . (بقره/218 ) همانا کسانيکه ايمان آوردند و کساني که هجرت کردند در راه خدا مجاهدت نمايند آنها اميد وار رحمت خدا هستند. با حمد و سپاس ايزد متعال که اول الاولين و آخرالاخرين است، درود و سلام خداوند بر پيغمبر خاتم حضرت محمد -صلي الله عليه و آله- و سلام و درود خدا بر اولياء و ائمه اطهار -سلام الله عليهم اجمعين- و سلام خدا بر رهبر عاليقدر انقلاب، امام خميني نائب به حق امام مهدي ـ عج الله تعالي فرجه- که از وجود چنين رهبري است اسلام به ما برگردانيده شد و ما که راه جهنم را بدون خواسته خويش مي پيموديم به سوي سعادت دنيا و آخرت رهبري نمود. اينجانب اگر چه وجودم براي اسلام جز ضرر و زيان چيز ديگري به دنبال نداشت، امّا از خداوند تبارک و تعالي خواهانم که اين جان ناقابل مرا و اين خون ناچيز مرا براي آبياري درخت پر برکت اسلام قبول کند تا بلکه گناهانم را پاک کند. و گرنه هر چه سعي نمودم نتوانستم عملم را خالص کنم گر چه در ظاهر پيرو امام بودم. [پيام به مردم:] اي مردم! امام را بطلبيد. و از او اطاعت کنيد براي خدا و نه چيز ديگر. اي مردم! خدا را فراموش نکنيد. من زبانم نميگردد که ادّعاي مسلماني بکنم چرا که وقتي که ياد گناهانم ميافتم ميگويم: اي واي بر من بيچاره!! چقدر خداوند، رحمان و رحيم باشد که اينهمه گناه مرا ببخشد!! اما همينکه مي شنيدم که نا اميدي از جنود شيطان است قوّت ميگرفتم و ياد اسماء خداوند مي افتادم که «انه کان توابا». چند کلمه با پدر و مادرم : پدر و مادر عزيز و گراميام! ممکن است وقتي که شما اين نوشته را مي خوانيد من ديگر نباشم، انشاء الله لياقت شهادت را دارم که جزء شهداي في سبيل الله شوم. دلم ميخواهد که براي من سياه نپوشيد و گريه هم نکنيد بلکه مانند شب عروسيام خوشحال باشيد ، اين راهي است که [بايد رفت] «انا لله و انا اليه راجعون » حال که خدا اين فرصت را به من داده است چه بهتر که من از اين فرصت استفاده کنم که «الذي خلق الموت والحيوة ليبلوکم ايکم احسن عملا و هوالعزيز الغفور» (ملک/2) خدائيکه مرگ و زندگي را آفريد که شما بندگانرا بدان امتحان نمايد تا کدام يک از شما نيکوکارتر است. همانا او مقتدر و آمرزنده است. [در آخر] از دوستان و آشنايان طلب بخشش ميکنم و اگر بدي ديده ايد مرا ببخشيد. . . محمد اسدالهي