4 : يتيم - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 :


يتيم

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( فاما اليتيم فلا تقهر ) (سوره ضحى آيه 9)

هرگز يتيم را ميازار (844)

قال رسول الله عليه السلام :

من كفل يتيما و كفل نفقته كنت انا و هو فى الجنة (845)

هر كس يتيمى را كفالت كند و نفقه اش را بدهد من و او با هم در بهشت هستيم .

شرح كوتاه

طفلى كه محروم از پدر و مادر است احتياج مبرم به لطف و محبت بندگان خدا دارد.

دست به سر كشيدن يتيم ، اطعام دادن ، خوشحال نمودن به وسايلى ، لباس ‍ پوشاندن و دهها امثال اينها از
اسبابى است كه مومنين مى توانند نسبت به يتيمان داشته باشند.

( در بهشت جايگاهى است به نام (خانه خوشحالى ) كه داخل آن نمى شود مگر كسى كه ايتام مؤ منين را خوشحال
كرده باشد، از آن طرف در جهنم جايگاهى است كه از پشت (دبر) افراد آتش بيرون مى آيد آنها كسانى هستند كه
در دنيا اموال ايتام را به ظلم غصب كردند و خوردند ) . (846)

1- بصرى يتيم نواز

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در اطراف بصره مردى فوت شد، چون بسيار آلوده بود كسى براى تشييع جنازه او حاضر نگشت . زنش چند نفر را
پول داد تا آمدند جنازه را بردند به قبرستان تا بدون نماز دفن كنند.

در آن جا زاهدى مشهور كه به صدق و صفا مشهور بود، آمد بر جنازه او نماز خواند و بعد جنازه را دفن
كردند.

اين خبر به مردم شهر رسيد، مردم دسته دسته نزد زاهد آمدند و از نماز بر جنازه گناهكار سؤ ال كردند!

زاهد گفت :
من در خواب ديدم كه به من گفتند:

برو فلان محل جنازه اى مى آيد كه فقط يك زن همراه اوست بر او
نماز بخوان .

از زن او پرسيدم شوهرت چه عملى داشت كه خداوند به تو ترحم كرد؟

گفت :
شرب خمر مى نمود اين بدى او بود.

فرمود:


كار خويش چه بود؟

زن گفت :
هر وقت از مستى بهوش مى آمد گريه مى كرد و مى گفت :

خدايا كدام گوشه
جهنم مرا جاى خواهى داد؛ و صبح كه مى شد لباس خود را عوض ‍ مى كرد و غسل مى كرد و وضو مى گرفت و نماز مى
خواند.

ديگر عمل خوبش ، هيچگاه خانه او خالى از دو يا سه يتيم نبود، آنقدر كه به يتيمان مهربانى و شفقت مى
كرد، به اطفال خود نمى كرد.(847)

2- اسفنديار

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

چون رستم بن زال با اسفنديار مبارزه كرد با آن شجاعتى كه رستم داشت مغلوب اسفنديار شد.

چندين حمله ميان ايشان واقع شد و در هر حمله جراحتى به رستم از اسفنديار وارد مى شد؛ چون اسفنديار
روئين تن (قوى و پرزور) بود حملات رستم بر او كارگر نمى شد آخر رستم با پدرش درباره اسفنديار مشورت
كرد، زال گفت :

بايد تيرى كه دو سر داشته باشد آماده كنى و چشمهاى اسفنديار را نشانه كنى تا نابينا
گردد.
رستم به فرموده پدر اين چنين كرد و چشمهاى اسفنديار را نابينا نمود و بر او ظفر يافت .

علتش را اين چنين گفته اند كه :

اسفنديار در جوانى شاخه درختى در دست داشت و به آن شاخه بر سر و صورت
طفل يتيمى زد و او را نابينا كرد. پس ‍ آن يتيم شاخه را به زمين نشانيد، در زمان جنگ رستم با
اسفنديار، رستم از چوب همان شاخه گرفت و تيرى دو سر تراشيد به چشمان اسفنديار زد و او را كور كرد. (848)

/ 259