4 - صعصعه
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم( احنف بن قيس ) مى گويد:روزى به عمويم صعصعه از درد دل خود شكايت كردم . او مرا بسيار سرزنش كرد وگفت :پسر برادر وقتى از يك نوع ناراحتى پيدا مى كنى اگر به ديگرى مانند خود شكايت مى كنى از دو حال
خارج نيست ، يا آن شخص دوست تست ، كه البته او هم برايت ناراحت مى شود و يا دشمن تست كه در اين صورت
شادمان خواهد شد.ناراحتى خويش را به مخلوقى مانند خود كه قدرت برطرف كردن آن را ندارد ابراز مكن ؛ به كسى پناه ببر و
بگو كه ترا به آن ناراحتى مبتلا كرده او خود مى تواند برطرف نمايد.پسر برادر، يكى از چشمهاى من مدت چهل سال است كه هيچ چيز را نمى بيند، از اين پيشامد احدى را مطلع
نكرده ام حتى زنم نيز نمى داند كه اين چشم من نابينا است (209)
5 - تسليم در برابر حكم
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمنخلستان ( زبير بن عوام ) (پسر عمه رسول خدا صلى الله عليه و آله ) با يكى از انصار در كنار هم قرارداشت در مورد آبيارى نخلستان بين اين دو نفر نزاعى واقع شد، هر دو براى رفع خصومت و اختلاف به حضور
پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و جريان را به عرض رساندند، تا آن حضرت مساءله را حل كند.نظر به اينكه نخلستان زبير در قسمت بالاى آب قرار داشت و نخلستان مرد انصارى در قسمت پائين بود (و
معمول اين بود كه اول قسمت بالا را آب مى دادند بعد قسمت پائين را) پيامبر صلى الله عليه و آله چنين
قضاوت كرد كه نخست زبير آبيارى كند بعد مرد انصارى .با اينكه اين داورى كاملا عادلانه بود، مرد انصارى ناراحت شد و حتى به پيامبر صلى الله عليه و آله
گفت :اين قضاوت به خاطر آن كه زبير پسر عمه شما بود به نفع او تمام شد.پيامبر صلى الله عليه و آله از اين پرخاشگرى ناراحت گرديد، به طورى كه چهره اش متغير شد در اين هنگام
اين آيه نازل گرديد:( سوگند به پروردگارت ، آنها مؤ من نخواهند بود مگر اينكه ترا در اختلاف به داورى بطلبند و سپس در دل
خود از داورى تو احساس ناراحتى نكنند و كاملا تسليم باشند. ) (210)اين آيه دلالت دارد كه كسى در برابر حكم رهبر حكومت اسلامى پيامبر صلى الله عليه و آله نمى تواند پيش
خود ناراحت گردد و خواسته خود را دنبال نمايد، بلكه بايد كاملا تسليم حكم باشد.(211)
4 :
تفكر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمقال الله الحكيم :( اءولم يتفكروا فى اءنفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بينهما الا بالحق و اجل مسمى
:
آيا در نفس خود تفكر نكردند كه خدا آسمانها و زمين و هر چه در بين آنهاست همه را به حق و معين آفريده
است .(212)امام على عليه السلام :( التفكر يدعو الى البر و العمل به
:
تفكر انسان را به كار نيك و عمل به آن مى خواند(213)
شرح كوتاه
تفكر بحال خويش و احوال اهل عالم ، آئينه ايست كه بوسيله آن خوبيها نمودار مى شود، و كفاره گناهان مىگردد، قلب روشن مى شود و موجب اصلاح معاد مى شود، و به عاقبت امر خويش متوجه مى گردد و عملش افزون
مى شود.تفكر خصلتى است كه مانند اين عبادت ، خدابندگى نشود چنانچه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:( يك
ساعت فكر كردن بهتر از عبادت يكسال است ) .به مرتبه تفكر نمى رسد مگر كسى كه خداوند به قلبش نظر كرده باشد و به نور معرفت منور نموده باشد؛ پس
با چشم عبرت دنيا را مى نگرد و غافل از حق نمى گردد(214)