ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن كريم در اين باره فرموده:" إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ" «1».

حكم خدا منطبق با فطرت، هماهنگ
...

حكم خدا منطبق با فطرت، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حركت انسان به سوى هدف كمال او است‏ ‏

و خداى تعالى خودش به علت اين انحصار اشاره نموده و فرموده:

" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ" «2».

پس، به حكم اين آيه، حكم مخصوص خداى تعالى است و معناى اين انحصار اين است كه حكم او معتمد بر خلقت و فطرت و منطبق بر آن است، و با وضعى كه عالم هستى منطبق بر آن است مخالفتى ندارد. و علت اين عدم مخالفت اين است كه خداى سبحان خلق را به عبث نيافريده هم چنان كه خودش فرموده:" أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً" «3»، بلكه خلق را به خاطر غرض‏هاى الهى و غايات و هدفهاى كمالى آفريده، به اين منظور آفريده تا به فرمان فطرت متوجه آن اغراض گردند، و بدان سو حركت كنند، و خلقت و فطرتشان را به اسباب و ادواتى مناسب با اين حركت مجهز فرموده، و از ميان راههايى كه منتهى به آن هدف مى‏شود راهى را برايشان انتخاب كرد و به سوى آن هدايتشان نمود كه پيمودن آن برايشان ممكن و آسان باشد به دو آيه زير توجه كنيد كه يكى مساله هدايت را تذكر داده و ديگرى انتخاب راه آسانتر را خاطر نشان ساخته و مى‏فرمايد:" أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏" «4» و نيز مى‏فرمايد:" ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ" «5».

بنا بر اين، هستى هر موجود در آغاز خلقتش مناسب با آن هدف كمالى بوده كه برايش معين و مهيا شده، و نيز خلقتش مجهز به قوا و ادواتى است كه آن موجود با بكار بستن آن قوا و ادوات مى‏تواند به آن هدفها برسد، و هيچ موجودى نمى‏تواند به كمالى كه برايش مهيا شده برسد مگر از طريق صفات و اعمالى كه خودش بايد كسب كند. با در نظر گرفتن اين معنا واجب مى‏شود كه دين- يعنى قوانين جارى در صفات و اعمال اكتسابى- موبمو با نظام خلقت و فطرت منطبق باشد، چون تنها فطرت است كه هدفهاى خود را نه فراموش مى‏كند و نه با هدفى ديگر
اشتباه مى‏كند، و به انجام هيچ كارى امر و از انجام هيچ عملى نهى نمى‏كند مگر به خاطر آن قوا و ادواتى كه به او داده شده و آن قوا و ادوات هم دعوت نمى‏كند مگر به آن چيزى كه به خاطر رسيدن به آن مجهز شده، و آن عبارت است از هدف نهايى و كمال واقعى موجود.


(1) جعل حكم تنها و تنها حق خداى تعالى است." سوره يوسف، آيه 40"

(2) پس روى دلت را به سوى دين حنيف كن، دينى كه مطابق با فطرتى است كه خداى تعالى بشر را طبق آن فطرت آفريده، و در آفرينش خداى تعالى تبديلى نيست، و دين استوار هم آن دينى است كه مطابق با نظام خلقت باشد.

" سوره روم، آيه 30"

(3) آيا شما پنداشته‏ايد كه ما به عبث و بيهوده خلقتان كرده‏ايم؟" سوره مؤمنون، آيه 115"

(4) پس از خلقت هر موجودى آن موجود را هدايت كرد." سوره طه، آيه 50"

(5) و سپس آن راه را آسان قرار داد." سوره عبس، آيه 20"

/ 573