ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشاره به رابطه نفس و بدن و بيان
...

اشاره به رابطه نفس و بدن و بيان اينكه انسانيت انسان به نفس او است و بدن، مركب و ابزار كار نفس است‏ ‏

" فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ"

كلمه" ننجيك" متكلم مع الغير از مضارع باب تفعيل (تنجية) است. و" تنجية" و همچنين" انجاء"- كه مصدر باب افعال از نجات است- هم از نظر وزن و هم از نظر معنا شبيه به تخليص و اخلاص هستند كه از ثلاثى مجرد" خلاص" گرفته شده‏اند.
و تنجيه به بدن فرعون، دلالت دارد بر اينكه فرعون غير از بدن چيز ديگرى داشته كه بدن بعد از نزول عذاب آن را از دست داده، و آن چيزى كه نامش" فرعون" بوده و بدن بدن او بوده، همان نفسى است كه روح هم خوانده مى‏شود، و اين نفس همان چيزى است كه خداى تعالى در دم مرگ هر كس آن را مى‏گيرد، هم چنان كه در آيات ذيل فرموده:" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها" «1»، و نيز فرموده:" قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ" «2»، و اين نفس همان است كه آدمى در طول عمرش از او خبر مى‏دهد به" من" و" اينجانب"، و همين" من" است كه انسانيت انسان به وسيله آن تحقق مى‏يابد، همان است كه درك مى‏كند و اراده مى‏نمايد، و افعال انسانى را به وسيله بدن و قوا و اعضاى مادى آن انجام مى‏دهد و بدن چيزى به جز آلت و ابزار كار نفس نيست، البته ابزار كار نفس در كارهاى مادى او و اما در كارهاى معنوى، نفس بدون حاجت به بدن كارهاى خود را انجام مى‏دهد.

و از آنجا كه نفس و بدن با هم متحدند نام نفس را به بدن هم اطلاق مى‏كنند، (و به بدن و جسم زيد مى‏گويند: اين زيد است، با اينكه در حقيقت آن بدن زيد نيست بلكه آن نفس زيد است كه بدن مركب او است). دليلى كه شما، خواننده را در اين باب قانع سازد همين كافى است كه: بدن از روزى كه متولد مى‏شود تا روزى كه مى‏ميرد بطور دائم در حال تغيير است، و دائما در معرض تبدل‏هاى طبيعى است كه چه بسا تمامى بدن تحليل برود و اجزاى جديدى جاى تحليل رفته‏ها را بگيرد و از بدنى كه روز اول به دنيا آمد چيزى باقى نماند، بلكه بدن بدنى ديگر شود. و اگر حقيقت زيد عبارت باشد از بدن او، همان بدنى كه مادرش به دنيا آورده و كلمه زيد هم نام آن باشد، بايد در حال جوانى‏اش او را زيد نناميم، تا چه رسد به هفتاد سالگى و هشتاد سالگيش كه بطور قطع بدن زمان تولد را ندارد، و حتما نام زيد نام شخصى ديگر غير او خواهد بود.


(1) خداى تعالى جانها را هنگام مردنش مى‏گيرد." سوره زمر، آيه 42".

(2) بگو ملك الموتى كه موكل بر شما است جانهاى شما را مى‏گيرد." سوره الم سجده، آيه 11"

/ 573