ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحدى هود (ع) به اينكه گفت: در باره من هر نيرنگى
...

تحدى هود (ع) به اينكه گفت: در باره من هر نيرنگى مى‏توانيد بكنيد و به من مهلت ندهيد معجزه و بينه آن جناب بود و منظور از آن، تعجيز قوم خود و آلهه آنان بود ‏

" قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ"

اين آيه پاسخ هود (ع) را حكايت مى‏كند كه آن جناب در پاسخ، از شركاء آنان بيزارى جسته پس تحدى مى‏كند كه اگر راست مى‏گوييد كه شما صاحب نظر و من بى عقلم پس همه فكرهايتان را جمع كنيد و مرا از بين ببريد و مهلتم ندهيد.
پس اينكه در آغاز پاسخ فرمود:

" أَنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ مِنْ دُونِهِ"

انشاء بيزارى است، نه اينكه خواسته باشد از بيزارى خود خبر دهد چون در مقام بيزارى مناسب آن است كه بيزارى را انشاء كند و اين منافات ندارد كه آن جناب از سابق يعنى از اول امر نيز بيزار باشد چون به رخ كشيدن بيزارى منافات ندارد كه آن جناب در تمامى عمر گذشته‏اش نيز بيزار بوده باشد و اينكه فرمود:" فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ" دو امر و نهى هستند كه در هر دوى آنها تعجيز است يعنى مى‏خواهد بفرمايد: آيا توانايى آن را داريد كه با من كيد كنيد و در از بين بردنم شتاب نماييد.

و اگر هود (ع) اينطور پاسخ داد براى اين بود كه مردم، نخست به بت‏هاى خود اميد ببندند كه با اين تحدى كه آن جناب كرده زودتر بلايى بر سر او آورند و بعدا كه ببينند بت‏ها هيچ كارى در حق آن جناب نكردند به خود بيايند و بفهمند كه بت‏ها كمترين اثرى ندارند و اگر آن طور كه آنها معتقد بودند آلهه نامبرده قدرت و علمى مى‏داشتند حتما با هود كه آن طور صريح و پوست كنده از آنها بيزارى جست انتقام مى‏گرفتند آن هم در چنين زمينه و زمانى كه مريدان آنها به آن جناب گفتند بعضى از خدايان ما به تو آسيب رسانده و اين خود حجتى است روشن بر اينكه آن سنگ و چوبها معبود نيستند و نيز دليلى است قاطع بر اينكه بت‏ها به آن جناب آسيب نرسانده‏اند و مردم بيهوده چنين خيالى كرده‏اند.

از سوى ديگر در باره خود كه مردمى قهرمان، و جنگ‏آورانى نامدار بودند بينديشند كه ما با اينكه اين قدر نيرومند هستيم چرا نتوانستيم به آن جناب صدمه‏اى وارد آوريم و اگر او پيغمبرى از ناحيه خداى تعالى نبوده و در ادعايش صادق نبود و خداى تعالى او را از ناحيه خودش مصونيت نداده بود، ما بايد مى‏توانستيم به آسانترين وجه و با سخت‏ترين شكنجه او را از بين برده و شرش را از خود دفع كنيم.

از اين بيان وجه شاهدگيرى نوح (ع) بر بيزاريش از بت‏ها روشن مى‏شود، اما اينكه خدا را شاهد گرفت براى اين بود كه اظهار بيزاريش از صميم دل و بر وجه حقيقت باشد نه تزويق و نفاق، و اما اينكه خود كفار را شاهد گرفت براى اين بود كه كاملا يقين به آن پيدا
كنند و سپس ببينند آن جناب چه وضعى پيدا مى‏كند و چگونه خدايانشان سكوت مى‏كنند خودشان هم هيچ انتقامى از او نمى‏توانند بگيرند و از آزارش عاجز مى‏مانند.

/ 573