ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرحى در مورد صفت تهور و بى‏باكى، و صفت جبن و
...

شرحى در مورد صفت تهور و بى‏باكى، و صفت جبن و ترسويى، و حد اعتدال بين اين دو جنبه افراط و تفريط. و بيان عدم منافات انتساب ترس به ابراهيم (ع)، با عصمت آن حضرت‏ ‏

در اينجا ممكن است كسى فكر كند كه نسبت احساس ترس به ابراهيم (ع) دادن با مقام نبوت آن جناب منافات دارد زيرا داشتن نبوت ملازم با داشتن عصمت از معصيت‏
و رذائل اخلاقى است كه يكى از آن رذائل ترس است ليكن چنين نيست، و دادن چنين نسبتى به آن جناب منافات با مقام نبوت ندارد زيرا مطلق خوف كه عبارت است از تاثر نفس بعد از مشاهده مكروهى كه او را وا مى‏دارد تا از آن محذور احتراز جسته و بدون درنگ در مقام دفع آن برآيد از رذايل نيست بلكه وقتى رذيله مى‏شود كه باعث از بين رفتن مقاومت نفس شود و در آدمى حالت گيجى و نفهمى پديد آورد يعنى نفهمد كه چه بايد بكند و به دنبال اين نفهمى، اضطراب و سپس غفلت از دفع مكروه بياورد، اين قسم خوف را جبن و به فارسى ترس مى‏گويند كه خود يكى از رذائل است، در مقابل اين حالت، حالت تهور است و آن اين است كه هيچ صحنه‏اى انسان را دلواپس نكند، كه اين جزو فضائل نيست تا بگوييم انبياء بايد چنين باشند.

اگر چنين بود خداى تعالى اصلا اين حالت را در انسان پديد نمى‏آورد كه هنگام مشاهده مكروه و شر، دلواپس گردد و هنگام مشاهده محبوب و خير، حالت شوق و ميل و حب و امثال آن در او پديد آيد و اگر خداى تعالى اين حالات نفسانى را آفريده حتما غرضى از آن داشته و آن عبارت است از جلب خير و نفع، و دفع شر و ضرر و اين چيزى است كه همه انواع موجودات بى شمار بر آن مفطور و خلق شده‏اند و نظام عام عالمى بر اين فطرت اداره مى‏شود.

و چون اين نوع كه به نام انسان ناميده شده در مسير بقايش با شعور و اراده سير مى‏كند، قهرا عمل جلب نفع و دفع ضرر او نيز از شعور و اراده او ترشح مى‏كند و شعور و اراده وقتى فرمان جلب نفع و دفع ضرر را مى‏دهد كه نفس از ديدن صحنه‏هاى مخوف و يا محبوب متاثر گردد كه اين تاثر در جانب حب، ميل و شهوت ناميده مى‏شود و در جانب بغض و كراهت، خوف و وجل.

و از آنجايى كه اين احوال نفسانى و درونى، اغلب اوقات آدمى را به يكى از دو طرف افراط و تفريط مى‏كشاند لذا بر انسان واجب است كه در مقام دفع، اولا قيام بكند و ثانيا به مقدارى كه سزاوار و پسنديده است قيام نمايد كه چنين قيامى شجاعت و يكى از فضايل نفسانى است، و همچنين بر او واجب است كه در مقام جلب، اولا قيام بكند و ثانيا به مقدار لازم و به نحو شايسته قيام كند كه چنين قيامى و ترك زايد بر آن عفت است كه يكى ديگر از فضايل نفسانى است و اين دو فضيلت حد اعتدال بين افراط و تفريط مى‏باشند و اما اينكه كسى اصلا متاثر نشود و خود را به ورطه‏هايى بيندازد كه هلاكت بودن آنها صريح و روشن است، چنين انسانى متهور است، و انسانى كه دلش در برابر هيچ محبوب و مطلوبى نتپد و متاثر نشود و در مقام جلب آن محبوب بر نيايد چنين انسانى گرفتار خمول (بى سر و صدا و گمنام) است،

/ 573