آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خلاصه درس

قضاياى شرطيّه مركّب از دو يا چند قضيّه حمليه اند. در اين قضايا مفاد يك طرف ( مقدّم ) مشروط و معلّق
به طرف ديگر ( تالى ) است . در قضاياى شرطيّه ، مقدّم و تالى ، خود، قضيّه اند، ولى به وسيله حرف شرط
استقلال مفهومى خود را از دست داده و معلّق و مشروط به يكديگر شده اند.

قـضـايـاى شرطيّه در تقسيم نخست به متّصله و منفصله تقسيم مى شوند. در قضاياى متّصله ميان مـقـدّم و


تـالى گـونـه اى مـصاحبت يا پيوستگى و تلازم است . در اين گونه قضايا ميان مقدّم و تالى تقدّم واقعى
وجود دارد و اشتراط ميان آن ها آشكار است .

در قـضـايـاى مـنـفـصـله ، مـيـان مـقـدّم و تـالى گـونـه اى عـنـاد و تقابل است در واقع وجود و
تحقق هر يك از مقدّم و تالى مشروط و معلّق به عدم ديگرى است .

منطقيان مسلمان ، به اعتبارگونه عناد، قضيّه شرطيّه منفصله را بر سه قسم دانسته اند:

اوّل ـ منفصله حقيقيّه ؛

دوم ـ مانعة الجمع ؛

سوم ـ مانعة الخلو.

دو قـضـيـّه مـنـفـصـله حـقـيـقـيـّه ، نـه اجـتـمـاع پـذيـرنـد و نـه قـابـل ارتـفـاع . امـّا
مـقـدّم و تـالى در قـضـيـّه مـنـفـصـله مـانعة الجمع ، اجتماع پذير نيستند ولى قـابـل
ارتـفـاعـنـد. و دو قـضـيـّه مـنـفـصـله مـانـعـة الخـلو ارتـفـاع پـذيـر نـيـسـتـنـد، ولى قابل
جمعند.

پرسش

1 ـ قضيّه شرطيّه را تعريف كنيد و اقسامش را بنويسيد.

2 ـ قضيّه شرطيّه متّصله بر چند قسم است ؟ توضيح دهيد.

3 ـ اقسام قضيّه شرطيّه منفصله را بنويسيد.

4 ـ معناى كلّيّت و جزئيّت در قضاياى شرطيّه را توضيح دهيد.

5 ـ ملاك صدق و كذب در قضاياى شرطيّه را بنويسيد.

درس پنجم:
احكام قضايا

مـبـحـث تـقـابـل ، مبحثى منطقى و فلسفى است . فيلسوفان در باب (وحدت و كثرت ) برآنند كه يكى از عوارض
و احكام وحدت (هوهويت ) يا (اين همانى ) است و (هوهويت ) گونه اى اتحاد است و هـر اتـحادى ، مشروط به كثرت
است . از عوارض كثرت ، (غيريّت ) است و غيريّت داراى انواعى است كه يكى از آن ها (تقابل ) ناميده مى شود.

تقابل نيز داراى انواع و اقسامى است .

از ديـدگـاه مـنـطـقـى ، چـون دو امـر نـسـبـت بـه يكديگر سنجيده شوند، يا آن ها را مى توان بر
يـكـديـگـر حـمـل كـرد و يـا نـه . اگـر بـتـوان آن هـا را بـر يـكـديـگـر حـمـل كـرد مـيـانـشـان
(اتـّحـاد) و (هـوهـويـت ) حـاكـم اسـت و اگر نتوان آن ها را كاملاً بر يكديگر حـمـل كـرد،
مـيـانـشـان (مـغـايـرت ) اسـت و مـغـايـرت بـر چـنـدگـونـه اسـت : تماثل ، تخالف و تقابل .

/ 111