بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
استقرار سپاه اسلام را به نظرخواهى گذاشت ، حباب برخاست و گفت :(بـه نـظـر مـن ! بـايـسـتى بين دژهاى بنى نضير و بنى قريظه نيرو مستقر كنيم و ارتباطات خبرى آنان را قطع نماييم .) پيامبر نظر پيشنهادى حباب را به اجرا گذاشت .(68) 5 - غـزوه بـنـى قـريـظـه :در سـال پـنـجم هجرى ، پيامبر اكرم (ص )، در جنگ با يهوديان بنى قريظه ، آنان را به مدت پانزده روز در محاصره قرار داد. حباب از جمله اسب سوارانى بود كه در كنار پيامبر حضور داشت .(69) 6 - غـزوه خـيـبر :در محرم سال هفتم هجرى ، سپاه اسلام با هدف تسخير دژهاى مستحكم يهوديان ، در منطقه خيبر استقرار يافت . حباب در مقام مشورت با پيامبر(ص ) عرض كرد:بـا تـوجه به ديد و تير دشمن ، و نيز احتمال شبيخون يهوديان و روحيه آزمندى و تجاوزگرى اهـل قـلعـه نـطـاة ، بـهـتـر اسـت از ايـن مـنـطـقـه مـرطـوب بـه محل مناسبى منتقل شويم .) پـيـرو ايـن پـيـشـنـهـاد ، پـيـامـبـر(ص )، در روز دوم جـنـگ ، سـپـاه را در مـنـطـقـه رجـيـع مـسـتـقـر كـرد.(70) در ايـن نـبـرد، مـسلمانان شاهد دلاورى هاى حباب بودند كه از جمله مى توان به : هم ركابى او با امام على (ع ) در فتح دژ صعب بن معاذ و اهتزاز پرچم سپاه اسلام برفراز آن (71) و نيز نبرد با غزّال از دژ ابىّ و كشتن او اشاره كرد.(72) 7 - جـنـگ حـنـيـن :در شـوال سـال هـشـتـم هجرى ، پيامبر اكرم (ص )، سپاه اسلام را براى سركوبى قبيله هوازن اعزام كرد و پـرچـم خـزرجـيـان را به او سپرد.(73) وى همچنين در اين نبرد به عنوان مشاور نظامى پيامبر انجام وظيفه مى كرد.(74) 8 - سـريـه فُلس :حباب يكى از همراهان امام على (ع ) در سريه فلس است كه به همراه دو تن ديـگـر از رزمـنـدگـان ، مـاءمـور جـمـع آورى اطـلاعـات بـود. آنـان به هنگام گشت زنى ، يكى از عـوامـل دشـمـن را دسـتـگير كردند و با بهره بردارى از اطلاعات به دست آمده ، بر دشمن پيروز شدند و غنائم بسيارى به دست سپاه اسلام افتاد.(75) 9 - غـزوه تـبـوك : در سـال نـهـم هجرى ، حباب در ركاب پيامبر(ص ) عازم تبوك شد و به نقلى پيامبر(ص ) پرچم خزرجيان را به حباب سپرد.(76)
وفات :
پس از رحلت پيامبر اكرم (ص ) ، حباب با گردانندگان سقيفه بنى ساعده ، به خصوص با عـمـر، بـه مـشـاجـره و درگـيـرى لفـظـى پـرداخـت و مـبـغـوض دستگاه خلافت شد و سرانجام در سال بيستم هجرى به سراى جاويد شتافت .(77)
عبداللّه بن جُبَيْر
عـبـداللّه بـن جـبـير انصارى ، از سرداران عصر نبوى و از اصحاب فداكار پيامبر در غزوه بدر بـود.عـلاوه بـر آن در جنگ اُحد حضور يافت و پيامبر اكرم (ص ) فرماندهى تنگه حسّاس را به وى سـپـرد و پنجاه تيرانداز را در اختيار او گذاشت و به آنان فرمان داد تا از تنگه پاسدارى كنند و در هيچ شرايطى آن را ترك ننمايند.(78) پـس از پـيـروزى مـسـلمـانـان طـمـع بـه جـمـع آورى غـنـائم بـيـن تـيـرانـدازان در مـورد تـرك مـحـل خـدمـت و يـا ادامـه مـاءمـوريـت اخـتلاف انداخت و بر خلاف فرمان پيامبر و دستورات عبدالله ، بيشتر آنان تنگه را ترك كردند و كمتر از ده نفر در كنار فرمانده تنگه باقى ماندند.خـالد بـن وليـد بـا اطـلاع از خـالى شـدن تـنـگـه ، بـهـمـراه نـيـروهـاى عـكـرمـة بـن ابـى جهل به آنجا حمله كردند.عـبـدالله و نـيـروهـايـش شروع به تيراندازى كردند تا تيرهايشان تمام شد . سپس با نيزه و شـمـشـير با آنان جنگيدند تا آنها نيز شكسته شد و در اين نبرد نابرابر، در راه اجراى فرمان پيامبر به شهادت رسيدند. دشمن به تلافى مقاومت دليرانه عبدالله ، پيكر پاك آن سردار را با وضع دلخراشى قطعه قطعه كرد.(79)