نقش نماز در شخصیت جوانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش نماز در شخصیت جوانان - نسخه متنی

مصطفی خلیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس همه اين كاستىها را مىپذيريم امّا سخن ما به جوانان آگاه و تحصيل كرده اين است كه چنين خطاهايى نبايد به اسم دين تمام شود. مگر در مشاغل علمى ديگر اين چنين است كه اشتباه فرد را به جاى خطاى آن علم به حساب مىآورند بعنوان مثال هرگاه طبيبى در طبابت مرتكب اشتباه گردد و با اشتباه و خطاى خود موجب مرگ بيمارى بشود هرگز انسان عاقل نمىگويد كه من ديگر علم طب را قبول ندارم و ديگر به طبيب مراجعه نمىكنم بلكه عقلش حكم مىكند به اينكه من اين طبيب را قبول ندارم. در علم دين هم چنين است. اگر يك روحانى و مبلّغ دينى خطايى را مرتكب شد و يا احتمالاً به انحراف كشيده شود بايد اين را به حساب شخصى او گذاشت نه به حساب دين.

نبايد به اين موارد جزئى و مصاديق شخصى توجه نمود بلكه بايد ديد كه اين قشر چقدر در طول تاريخ اسلام براى حفظ دين از جان و مال خود گذشتند و همه هستى خود را ايثار نموده و شكنجهها و سختىها و تبعيدها را پذيرفتند تا ملتهاى مسلمان و حتى جوامع بشرى غير مسلمان را بيدار سازند.

به خاطر همين كه اين قشر، بيشترين تلاش را براى حفظ دين و بيدارى مسلمين كردهاند در طول تاريخ آماج بيشترين افتراآت و تهمتها بودهاند و اگر بخوبى دقت و توجه شود بسيارى از مطالبى كه در سوء رفتار علماى دينى گفته يا نوشته شده در راستاى ضربه زدن به دين و از بين بردن جايگاه بلند اين قشر مهذَّب در ميان مردم بوده است.

دشمنان دين هميشه سعى داشته و دارند كه از احساسات و عواطف جوانان بعنوان ابزارى كار آمد در مسير رسيدن به اهداف ضد دينى خود بهره گيرند و چون بصورت مستقيم نمىتوانند با غيرت دينى جوانان برخورد نموده و دين را از دستشان بگيرند به نحو مرموزى تلاش مىكنند كه عوامل و ابزارهاى تقويت دين را ضعيف و سُست جلوه دهند. و به همين خاطر داستانهاى سوء رفتارى را جعل كرده و به اين قشر مقدس نسبت مىدهند تا اينكه بتوانند هر چه بيشتر چهره ايشان را مخدوش نمايند.

مسئوليت اصلى جوانان ما اين است كه اين توطئهها را بشناسند و هر چه را مىشنوند و مىخوانند در بوته احتمال قرار دهند نه اينكه جزم و يقين به آن پيدا كنند و يا آنچه را كه خود مشاهده مىكنند به اسم دين نگذارند بلكه آن را رفتار فردى او بدانند.

فصل سوّم :

فلسفه نماز

بحث درباره فلسفه و حكمت نماز در واقع آشنايى با اسرار و رموزى است كه در اين عمل عبادى نهفته است اين نكته براى ما بسيار روشن است كه هرگز خداوند متعال هيچ دستورى را بدون حكمت و علت بر بندهاش واجب نمىسازد اگر حكمى از جانب او رسد يا واجب است و يا حرام و يا مستحب است و يا مكروه.

در اعمال واجب مصلحت شديده نهفته است و در حرام مفسده شديده در مستحب و مكروه، مصلحت و مفسده وجود دارد و ليكن چون مصالح و مفاسدشان زياد نبوده به حد وجوب و حرمت نرسيده است. و به همين خاطر خداوند در مستحب و مكروه امر و نهى نكرده است. امّا در واجب و حرام خداوند بندهاش را الزام به انجام و ترك فعل نموده است. اين مطلب براى ما پر واضح است كه خداوند چون مصالح بندگان خود را مىخواسته آنها را مكلف به انجام برخى از اعمال كرده است.

براى ما ترديدى روا نيست و از حيث روحيه تعبد و تسليم پذيرى در مقابل پروردگار اين امر پذيرفته است امّا در اينجا مىخواهيم جهت عقلى قضيه براى ما روشن گردد چون بحث ما درباره فلسفه نماز است و فلسفه هر چيزى يعنى تبيين عقلى آن چيز.

وقتى لفظ فلسفه به كلمهاى اضافه شود به همين معنا خواهد بود. مثلاً فلسفه روزه، فلسفه حج، فلسفه وضو و فلسفه جهاد.

بنابر اين در اين فصل مىخواهيم براى پرسشهاى نماز پاسخ عقلى و منطقى ارائه نمائيم.

چرا بايد نماز خواند؟ حقيقت نماز چيست؟ معناى ركوع و سجود چيست؟ چرا بايد پيشانى به زمين گذاشت؟ دست به قنوت برداشتن به چه معناست؟ و سئوالاتى از اين قبيل مطالبى هستند كه بايد توضيح داده شوند كه ما بصورت مجمل و فشرده راز و رمز و فلسفه وجودى هر يك از اجزاى نماز را بيان خواهيم داشت نخست به فلسفه اصل نماز اشاره مىكنيم.

فلسفه نماز

تمام پديدههاى نظام هستى معلول و مخلوق ذات حق بوده و منشأ آفرينش آنها خالق قادرى است كه هستى از او نشأت گرفته است. همه موجودات از جمله انسان از فيض حق وجود يافتهاند. و نه تنها در مقام حدوث بلكه در مقام بقاء نيازمند و محتاج اويند.

يعنى خداوند نه تنها نعمت وجود را به موجودات اعطا نموده است بلكه ربوبيت و سرپرستى آنها را نيز عهدهدار گشته است پس خدا هم خالق است و هم رب، و همه موجودات به خالقيت و ربوبيت او اعتراف دارند.

يسبح لله ما فى السموات وما فى الارض الملك القدوس العزيز الحيكم.

«تسبيح مىگويد خدا را آنچه در آسمانها و در زمين است آن پادشاه پاك عزيز حكيم را»(1).

انسان كه اشرف كائنات است بر اساس فطرت به ربانيت او مقر و معترف است و هرگونه شرك را از او نفى مىكند و لازم است كه فقر خويش و غناى خالق، كوچكى خود و عظمت رب را اظهار نمايد و رمز نماز در همين است كه بنده اظهار عبوديت و بندگى نمايد. چنانچه در كلام گوهر بار امام رضا(عليه السلام) آمده است كه: علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبيّة لله ـ عزّ وجل ـ وخلعُ الانداد وقيامٌ بين يدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسكنة والخضوع والاعتراف.

«علت نماز اقرار به ربوبيت خدا و نفى هرگونه شريك براى او و ايستادن با خضوع و كوچكى و بيچارگى در پيشگاه خداست»(2).

از آن جهت كه آدمى مركّب از عقل و شهوت است و نيز در فرمان بردارى او هيچ گونه جبرى وجود ندارد بلكه با اختيار زندگى مىكند قطعاً

1 ـ سوره مباركه جمعه، آيه 1.

2 ـ ميزان الحكمة، ج5 ص376.

/ 200