وقايعى از سرگذشت، پيغمبر اسلام (ص)
...
وقايعى از سرگذشت، پيغمبر اسلام (ص) و مسلمين، كه داستان موسى (ع) به آن وقايع اشاره دارد
1- ايمان نياوردن طاغيان قريش .2- ايمان آوردن ضعفاى قريش و غير قريش كه تحتشكنجه آن طاغيان بودند .3- ناگزير شدن جمعى از مسلمانان ضعيف به اينكه از شهر و وطن خود كوچ كنند .4- هجرت رسول خدا (ص) با جمعى از مؤمنين به مدينه طيبه .5- تعقيب مؤمنين به وسيله فرعونصفتان اين امت و درباريان آنان .6- هلاكت آن فراعنه به كيفر گناهانشان .7- منزل دادن خداى تعالى مؤمنين را به بركت اسلام در منزلگاهى صدق .8- روزى دادن به آنان از طيبات .9- اختلاف كردن مؤمنين بعد از آنكه حق برايشان معلوم گشت .10- اينكه خداى تعالى به زودى در بين آنان داورى خواهد كرد.پس، بنا بر اين همه موارد مذكور تصديق آن اسرارى است كه خداى سبحان در اين آيات به پيامبرش سپرده و به زودى امتش با تاويل آن اسرار و خارجيت آنها روبرو خواهد شد، و نيز همه اين هايى كه ذكر شد تصديق كلامى است كه رسول خدا (ص) در خطاب به اصحاب و امتش فرمود، و آن اين بود كه به زودى راه و روشى را كه بنى اسرائيل پيش گرفتند پيش خواهيد گرفت، حتى اگر بنى اسرائيل به سوراخ مارمولكى رفته باشند شما هم خواهيد رفت." ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ ..."يعنى ما پس از آن، يعنى بعد از نوح و رسولان بعد از او موسى و برادرش هارون را با آيات خود به سوى فرعون و درباريان او- مردمى از نژاد قبطه كه با فرعون خصوصيت داشتند- گسيل داشتيم، ولى فرعون و درباريانش از پذيرفتن آيات ما استكبار ورزيدند، و به ارتكاب جرم ادامه دادند." فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا ..."از ظاهر كلام چنين بر مىآيد كه منظور از كلمه" حق" آيات و معجزه حق است، از قبيل اژدها شدن عصا و يد بيضاء، كه خداى تعالى آن دو را به حق آيت و دليل بر رسالت موسى (ع) قرار داد، و جمله مورد بحث مىفرمايد: همين كه معجزاتى به حق براى آنان آمد (به جاى اينكه شكر بيرون آمدن از حيرت را بجاى آورند) با لحنى مؤكد گفتند:" إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ- محققا و قطعا اين سحرى است كه سحر بودنش واضح است" و كلمه" هذا" اشاره به همان آيت حق مىكند.
و علت اينكه آيت را حق خوانده در قبال تعبير نابجايى است كه كفار كردند، و آن را سحر خواندند.