نكتهاى كه در مخاطب قرار دادن
...
نكتهاى كه در مخاطب قرار دادن رسول گرامى(ص)به خطاب:" فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ ..."وجود دارد
و اين نوع خطاب همانطور كه ممكن است متوجه كسى شود كه به راستى دچار شك و ترديد است، همچنين ممكن است متوجه كسى شود كه خودش، هم يقين بر صحت و حقانيت كلام دارد و هم بر دليل آن. و نيز مىتوان گفت: اين مطلب دليلهاى بسيار دارد، و دليلش تنها آن نيست كه در دست تو است و براى افاده اين معنا بطور كنايه مىگويند اگر در حقيقت اين مطلب ترديد دارى دليلهاى بسيارى بر حقيقت آن هست و فايده اينگونه سخن گفتن اينست كه اگر شنونده واقعا ترديد دارد، به آن ادله رجوع كند، و اگر يقين دارد ولى يكى از آن ادله برايش مورد شك واقع شده به ساير ادله مراجعه كند.و اين جور سخن گفتن روشى است كه در عرف تخاطب و تفاهم، شايع است، و عقلا به انگيزه قريحهاى كه دارند اين روش را در بين خود بكار مىبرند، مثلا وقتى مىخواهند امرى از امور را اثبات كنند، نخست به هر دليلى كه دارند استدلال مىكنند، و سپس به طرف مىگويند: اگر در اين باره شك دارى و يا فرض كنيم مطلوب را ايجاب نمىكند، دليل ديگرى بر اين هست و آن فلان دليل است، و خيال نكن كه دليل ما تنها آن بود كه گفتيم. و اين كنايه است از اينكه اين مطلب دليلهاى بسيارى دارد كه هر يك براى اثباتش كافى است، و احتياج به بيش از يك دليل ندارد. ليكن غرض از تكثير آن اينست كه به هر حال مطلب ثابت شود، چه با همه آن ادله و چه با يكى از آنها.در نتيجه برگشت معناى كلام به اينست: اين معارفى است كه خداى تعالى آن را با حجتهاى قاطعى برايت بيان كرده، كه عقول بشر را از قبول آن مضطر و ناگزير مىسازد و داستانهايى است كه همه از سنت جارى خدا در خلقش خبر مىدهد و آثار باستانى موجود هم شاهد بر آن است. خداى سبحان آن معارف و اين داستانها را در كتابى بيان كرده كه شكى در آن نيست، پس بر طبق آنچه خداى تعالى بيان كرده حجت و دليل وجود دارد، و علاوه بر آن، حجت ديگرى نيز هست، و آن اينست كه پيروان كتب آسمانى- البته آنهايى كه به قرائت صحيح و درست آن آشنايند و آن را تحريف نمىكنند- اين معارف و داستانها را در كتاب خود مىيابند.پس معلوم شد كه در اين ميان مبدأ و معادى هست و دينى الهى وجود دارد كه فرستادگان خدا، مبعوث به دعوت بشر به سوى آنند، و انبياى هيچ امتى از امتها را دعوتنكردند مگر آنكه آن امت در پذيرش دعوت پيغمبر خود دو طايفه شدند، يكى مؤمن و ديگرى منكر و تكذيبگر. و خداى تعالى به دنبال اين اختلاف آيتى فرستاده تا بين حق و باطل جدايى افكنده و بين اهل حق و باطل حكم كند.