ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيان آيات‏

اين آيات، داستان شعيب (ع) و قوم او را كه همان اهل" مدين" باشند مى‏سرايد، اهل مدين بتها را مى‏پرستيدند و بيمارى كم‏فروشى در بين آنان شايع و فسادهاى ديگر نيز در ميان ايشان رايج شده بود، خداى سبحان شعيب (ع) را به سوى آنان مبعوث كرد و آن جناب قوم مدين را به سوى دين توحيد وكيل و وزن به سنگ تمام و عادلانه و ترك فساد در زمين دعوت نموده، بشارتها داد و اندرز كرد و در موعظه آنان سعى بليغ نمود تا جايى كه رسول خدا (ص) فرمود: شعيب (ع) خطيب انبياء بود.
ليكن جز با رد و عصيان جوابى به او ندادند و حتى تهديدش كردند كه تو را سنگسار مى‏كنيم، و يا گفتند: تو را از ديار خود تبعيد مى‏كنيم، و آزار و اذيت او وعده كمى كه به او ايمان آورده بودند را به نهايت رساندند و نمى‏گذاشتند مردم به او ايمان بياورند، و راه خدا را به روى مردم مى‏بستند، و به اين رفتار خود ادامه دادند تا آنجا كه جناب شعيب (ع) از خدا خواست تا بين او و آنان حكم نموده و آنان را هلاك كند.

مبعوث شدن شعيب (ع) به سوى قوم خود، و
...

مبعوث شدن شعيب (ع) به سوى قوم خود، و رساندن پيام: خدا را پرستش كنيد و كم فروشى نكنيد! ‏

" وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً ..."

اين آيه شريفه عطف است بر داستانهايى كه در سابق از انبياء و امت‏هايشان گذشت، و كلمه" مدين" نام شهرى است كه در قديم بوده و جناب شعيب در آنجا مى‏زيسته، پس اگر نسبت ارسال شعيب را به مدين داده و حال آنكه آن جناب بسوى اهل مدين فرستاده شده بود نه بسوى مدين (چون خودش در آنجا زندگى مى‏كرد) از باب مجاز در اسناد است مثل اينكه مى‏گوييم: ناودان جارى شد (يعنى آب ناودان جارى شد) و اينكه شعيب را برادر آن مردم خوانده، دليل بر اين است كه با آن مردم خويشى و نسبت داشته است.

" قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ"

- تفسير اين جمله در جمله‏هاى نظير آن در سابق گذشت.

" وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ"

- كلمه" مكيال" و همچنين كلمه" ميزان" اسم آلت‏اند و به معناى آن آلتى هستند كه كالاها بوسيله آن، كيل و يا وزن مى‏شود و اين دو آلت نبايد به نقص توصيف شوند و نبايد گفت قپان و ترازوى ناقص بلكه آنچه به صفاتى از قبيل نقص و زيادت و مساوات توصيف مى‏شود كالاى كيل شده و وزن شده است نه آلت كيل و وزن، پس‏
اگر در آيه شريفه نسبت نقص به خود آلت داده از باب مجاز عقلى است.

/ 573