چند روايت در باره پراكنده شدن مردم از نزد پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در حالى كه خطبه جمعه مىخواند، و نزول آيه:
" إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها ..."
و نيز در همان كتاب آمده كه جابر بن عبد اللَّه گفت:كاروانى وارد مدينه شد، در حالى كه ما با رسول خدا (ص) مشغول نماز بوديم، مردم (نماز را رها كرده) به سوى آن كاروان رفتند، و به جز دوازده نفر كه يكى از ايشان من بودم كسى باقى نماند، و در اين جريان بود كه آيه شريفه" وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها ..." نازل گرديد «2».و از كتاب عوالى اللئالى حكايت شده كه مقاتل بن سليمان گفته: در بينى كه رسول خدا (ص) در روز جمعه خطبه مىخواند، دحيه كلبى با مال التجارة از شام آمد، و او هر وقت مىآمد در مدينه هيچ كس باقى نمىماند، همه به سوى او مىآمدند، چون هر وقت مال التجارة مىآورد، تمامى آنچه مردم بدان نيازمند بودند مىآورد، از آرد و گندم و غير آن، و نيز هر وقت مىآمد طبل مىزد تا مردم از آمدنش مطلع شوند و از او جنس بخرندآن روز كه رسول خدا (ص) در خطبه نماز جمعه بود، دحيه كلبى وارد شهر مدينه شد، و در آن ايام هنوز اسلام نياورده بود، مردم آن جناب را بالاى منبر تنها گذاشتند، و رفتند، و در مسجد به جز دوازده نفر كسى نماند.
(1) مجمع البيان، ج 10، ص 289.(2) مجمع البيان، ج 10، ص 287.