مؤلف
و در نهى از تفكر در خداى تعالى روايات بسيارى ديگر هست كه هم در جوامع حديث شيعه آمده و هم در جوامع حديث اهل سنت، و البته بايد دانست كه اين نهى ارشادى است، و متوجه خصوص كسانى است كه راه ورود به مسائل عقلى و عميق را بلد نيستند و استعداد آن را ندارند، در نتيجه فرو رفتن در آن مسائل در حقيقت، خويشتن را در معرض هلاكت افكندن است، آن هم هلاكت دائم.چند روايت در ذيل آيات:
" وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى"،" وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى وَ أَقْنى" وَ ...
و در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى" مىگويد: امام فرمود:يعنى آسمان را با باريدن به گريه واداشته و زمين را با شكفتن به خنده در آورده است «1».مؤلف
اين طرز استفاده كردن از آيه توسعه دادن در معناى گرياندن و خنداندن است.و در معانى الاخبار به سند خود از سكونى از جعفر بن محمد از پدران بزرگوارش (ع) روايت آورده كه امير المؤمنين (ع) در معناى آيه" وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى وَ أَقْنى" فرمود:يعنى هر انسانى را در زندگى خود اغناء و بىنياز كرد و او را به كسبى كه در دست دارد اقناء و راضى ساخت، به طورى كه به كسب و كارش هر قدر هم پست باشد علاقهمند است «2».و در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى" از امام نقل كرده كه فرموده: منظور از شعرى ستارهاى است كه قريش و قومى از عرب آن را مىپرستيدند، ستارهاى است كه در آخر شب طلوع مىكند «3».مؤلف
اينكه فرمود:در آخر شب طلوع مىكند تعريف آن ستاره از نظر زمان صدور اين حديث است كه لا بد در تابستان بوده و گرنه اين ستاره در تمامى سال و در تمام بيست و چهار ساعت شبانه روز در جاى خود قرار دارد.و نيز در آن كتاب در ذيل آيه" أَزِفَتِ الْآزِفَةُ" فرموده:يعنى قيامت نزديك شد «4».و در مجمع البيان در ذيل آيه" أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ" مىگويد:منظور از اين حديث همان خبرهايى است كه قبلا داده بود «5».و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت:وقتى آيه شريفه" أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ" نازل شد، ديگر كسى آن جناب را خندان نديد تا از دنيا رفت «6».(1) تفسير قمى، ج 2، ص 339.(2) معانى الاخبار، ص 214، ح 1.(3) تفسير قمى، ج 2، ص 339.(4) تفسير قمى، ج 2، ص 340.(5) مجمع البيان، ج 9، ص 184.(6) الدر المنثور، ج 6، ص 131.