3 . ابوالحسن ميرزا معروف به (شيخ الرئيس قاجار) - فقیهان جهانگرد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقیهان جهانگرد - نسخه متنی

سیدعباس میری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 . ابوالحسن ميرزا معروف به (شيخ الرئيس قاجار)

در سال 1264هـ.ق. در تبريز ديده به جهان گشود, فنون ادب, رياضى را نزد ملامحمد تقى مزينانى و ميرزا نصراللّه شيرازى حكمت و كلام را از حوزه درس ملا ابراهيم حكيم سبزوارى و آقاى مدّرس زنوزى, فرا گرفت. در سال 1288هـ.ق. به خراسان سفر كرد. نزد ملامحمد رضا مجتهد سبزوارى, ملاعبداللّه كاشانى, فقه و اصول آموخت. در اواخر 1289هـ.ق. به عراق سفر كرد.24 در سامرا از حوزه درس ميرزاى شيرازى بهره برد. در سال 1294هـ.ق. پس از كسب اجازه اجتهاد از ميرزاى بزرگ, به ايران بازگشت.25 لقب شيخ الرئيس گرفت. وى از سوى حكومت, مأمور خدمت در آستان قدس رضوى شد. در مشهد افزون بر اداره امور مجالس وعظ, درس, مسؤوليت دار الشفاى رضوى را بر عهده داشت. در سال 1296هـ.ق. با برادر ناصرالدين شاه, متولى آستان قدس, درگير شد. به كلات نادر تبعيد شد.26 سپسها به مشهد بازگشت و آن جا را به مقصد قوچان ترك گفت و از آن جا به عشق آباد رخت كشيد. در آن جا مردم را به اتحاد و وحدت اسلامى دعوت كرد, سپس عازم سفر حج شد, در بازگشت به كشور عثمانى رفت. وارد بر سلطان عبدالحميد شد. در 29 ذيقعده 1303هـ.ق. به جمعيت اتحاد اسلام كه به دستور سلطان عبدالحميد تشكيل شده بود پيوست.27

در جلسات آنان شركت جست, براى اتحاد ايران و عثمانى پيشنهادهاى ارزنده اى ارائه داد. كه با پيش شرطهايى از سوى سلطان عثمانى مورد تأييد قرار گرفت. مدتى كوتاه شيخ الرئيس روزنامه (اتحاد اسلام) را منتشر كرد.28 براى زدودن كدورتهاى موجود بين ايران و عثمانى با جودت پاشا وزير عدليه عثمانى در تاريخ 21 ذيقعده 1303هـ.ق. گفت وگوى سودمندى داشت.29 شيخ در ربيع الاوّل 1303هـ.ق. به تهران بازگشت, براى بار دوم مأموريت خراسان گرفت و بدان جا سفر كرد.30 در مشهد بساط تدريس, خطابه وعظ را گسترد. پس از شش سال براى مرتبه دوم به عشق آباد سفركرد. در اين سفر از بخارا, سمرقند و قفقاز ديدن كرد, در صفر سال 1310هـ.ق. عازم استانبول شد.31

در اين زمان سيد جمال الدين اسدآبادى از سفر لندن به استانبول برگشته بود. شيخ مدتى كه در استانبول اقامت گزيد با سيّد همكارى صميمانه داشت. در جمادى الثانى سال 1311هـ.ق. استانبول را ترك كرد.32 ابتدا به بيروت سفركرد, سپس راهى بيت المقدس شد و از آن جا به ديار هند رخت كشيد. در بمبئى مدتى اقامت گزيد و آن گاه رهسپار (جابلشو) و (پونه) شد. در اواخر سال 1314هـ.ق. به تهران بازگشت و در شيراز اقامت گزيد.33 به خواست دانشمندان به امر تدريس و خطابه پرداخت. محور سخنرانيهاى او بيدارى مسلمانان, نكوهش ستمكاران, ترويج آزادى, اعتلاى كشور, اتحاد مسلمانان و… بود.

شيخ الرئيس, با پديد آمدن دگرگونيهاى سياسى, قيام مردم در نهضت مشروطه, به طور فعّال در اين حركت شركت جست و براى نمايندگى در مجلس دوم برگزيده شد.34 سرانجام در دهم فروردين سال 1299هـ.ق. برابر با رجب المرجب 1339هـ.ق. در 74 سالگى در تهران بدرود حيات گفت.35

4 . سيد عبدالحسن شرف الدين (1290 ـ 1377هـ.ق)

از فقهاء و دانشمندان به نام شيعه پس از دريافت چندين اجازه اجتهاد مطلق از مراجع نجف, در 9 ربيع الأول سال 1322هـ.ق. وارد جبل عامل شد.36

شرف الدين, در رشته حديث پژوهشهاى ژرفى داشت. با ديد جامع از منابع روايى, مسائل مهم دينى كه مورد نياز زمان تشخيص داده بود, پى گرفت. يافته هاى پالايش شده خود را با زبان علمى ساده, همراه با راهكارهاى عملى ارائه داد. نخستين ابتكار علمى پژوهشى خود را به نام (الفصول المهمه فى تاليف الامه) در راه تفاهم مسلمانان نگاشت. از آن پس محور اصلى بحثها, سخنرانيها و آثار سيّد به اتحاد مسلمانان و برقرارى ارتباط آنان اختصاص يافت. وى در راه هدفهاى بلند خويش افزون بر سفر به عراق و ايران در پايان سال 1329هـ.ق. به مصر سفر كرد.37 براى آشنايى با علما و مفتيان الازهر, بويژه شيخ سليم بُشرى به دنبال فرصت بود. در حوزه درس شيخ سليم بُشرى شركت جست. پس از آشنايى و بحثهاى علمى به يكديگر علاقه مند شدند.38 پس از مدتى قرار بر آن گذاشتند, بحث عالمانه اى در مورد خلافت و امامت از نظر شيعه بر اساس دلائل و شواهد به صورت مكاتبه اى داشته باشند. شيخ سليم بُشرى پرسش كند, سيّد شرف الدين پاسخ گويد. بدين ترتيب وقتى سيد شرف الدين به هدفهاى خود نزديك شد, در قاهره اقامت گزيد.39

شيخ سليم نخستين نامه را در تاريخ 6 ذيقعده 1329هـ.ق. با امضاى (س) به سيد شرف الدين نوشت و سيّد هم با امضاء (ش) آن را پاسخ داد. تبادل نامه ها به مدت شش ماه ادامه يافت. شرف الدين مجموع صدودوازده نامه را بامقدمه روشنگر به صورت كتابى تحت عنوان (المراجعات) در سال 1355هـ.ق. پس از 25 سال در شهر صيدا چاپ و منتشر كرد. سيد شرف الدين ضمن تبادل نامه با شيخ سليم, با ديگر دانشمندان اهل سنت ديدار و مباحثه علمى داشت, به گونه اى كه بزرگان قاهره چون: شيخ محمد نجيب, شيخ محمد سلموطى و… با نگارش اجازه نامه ها و تاييدهاى علمى مقام سيّد شرف الدين را گرامى داشتند.40

با كاشتن نهال محبت در دل برادران اهل سنت, زمينه اتحاد مسلمانان بيش از پيش فراهم شد و سيّد به آرزوى ديرينه خود تا اندازه اى دست يافت و در سال 1330هـ.ق. به وطن خود بازگشت; امّا با علماى مصر قطع رابطه نكرد.41 در سال 1332هـ.ق. براى زيارت به مدينه سفركرد.42 و مورد استقبال علماى سنى و شيعه و فرماندار شهر قرار گرفت. در مدينه براى دانشوران درس اخلاق گذاشت. پس از مدتى به جبل عامل بازگشت.43

5 . محمد حسين كاشف الغطاء (1294 ـ 1373هـ.ق)

وى از دانشمندان و فقهاى روشن انديش معاصر شيعه است كه پس از شيخ احمد كاشف الغطا مرجعيت يافت. در انجام رسالت الهى خود سفرهاى بسيار به بلاد اسلامى و كشورهاى جهان كرد: پنج بار به ايران سفر كرد و سفرى به مصر انجام داد و سه سال در آن جا ماند, همه روزه در دانشگاه الازهر تدريس و در برخى ايّام سخنرانى داشت. از كليساها غافل نبود. در آن مراكز نيز, سخنرانى داشت حتى اشتباههاى مبشّرين مسيحى را ياد آورد مى شد. در سال 1350هـ.ق. در كنفرانس اسلامى فلسطين شركت جست. پس از اقامه نماز جماعت در مسجدالاقصى درجمع صدوپنجاه نماينده ممالك اسلامى و بيست هزار نفر شركت كننده, درباره وحدت, استقلال مسلمانان, مبارزه با استعمارگران و اشغالگران صهيونيستى, سخنرانى هيجان انگيزى ايراد كرد. در همين سفر از شهرهاى نابلس, حيفا و يافا ديدن كرد و سپس رهسپار كشور پاكستان شد و در كنفرانس اسلامى كه در آن جا برگزار شده بود, شركت جست. وى, از مراجع بزرگى بود كه به جمعيت (دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه) پيوست.44

/ 12