بیشترلیست موضوعات نظريه آزادي سياسـي در انديشه امـام خمينــي طرح موضوع مفهوم آزادي سياسي حق تعيين سرنوشت آزادي انتخاب و راي نظارت، انتقاد و اعتراض جمعبندي و نتيجهگيري توضیحاتافزودن یادداشت جدید همان گونه كه ذكر شد، در نظامهاي سياسي مردم سالار و به تعبير منتسكيو حكومتهاي معتدل، ميتوان از امكان و اعمال آزادي سياسي سخن به ميان آورد؛ و فرض اساسي اين پژوهش نيز اين است كه نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران، نظامي مردمي است كه شكلگيري و پيدايش آن به توسط حركتهاي خود مردم به انجام رسيده است و تداوم و استمرار آن نيز به حمايت مردم بستگي دارد. با توجه به اين مساله اساسي و مهم، به بحث درباره مصاديق آزادي سياسي در انديشه امام ميپردازم. گفتني است از ميان شاخصهاي فراوان آزادي سياسي تنها از چند شاخص مهم و اساسي بحث خواهد شد.
حق تعيين سرنوشت
يكي از بحثهاي عميق و مهم در علم سياست، بحث حاكميت و نقش مردم در آن است. اهميت اين مساله تا بدان جا است كه ميتوان با توجه به تاثير و نقش مردم در پديد آمدن حاكميت و قدرت سياسي، نوع نظام سياسي هر كشور را مشخص ساخت. امروزه اكثر حكومتهاي برقرار، داعيه مردم سالاري و مردمي بودن دارند، اما اين كه تا چه اندازه با واقعيت سازگار است، قابل تامل و بررسي است.امام خميني علاوه بر اينكه آزادي را از حقوق اوليه بشر ميدانند،8 تعيين شكل و نوع حكومت را نيز از حقوق اوليه و پذيرفته شده افراد ميدانند : از حقوق اوليه هر ملتي است كه بايد سرنوشت و تعيين شكل و نوع حكومت خود را در دست داشته باشد.9 در انديشه حضرت امام حق تعيين سرنوشت توسط مردم يك امر عقلي شمرده شده است: بايد اختيار، دست مردم باشد. اين يك مساله عقلي است؛ هر عاقلي اين مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركس بايد در دست خود باشد.10در جايي ديگر حضرت امام حق تعيين سرنوشت را جزو حقوق بشر ذكر نموده و به گونهاي بر اين بخش از اعلاميه حقوق بشر صحه ميگذارند: هر ملتي حق دارد سرنوشت خود را تعيين كند؛ از حقوق بشر است. در اعلاميه حقوق بشر، هركس، هر ملتي خودش بايد سرنوشت خود را تعيين كند. ملت ما هم الان همه ايستادهاند و ميخواهند سرنوشت خودشان را تعيين كنند.11با توجه به مطالبي كه از حضرت امام نقل گرديد، ايشان برپايي نظام سياسي شاهنشاهي را غير قانوني ميدانند؛ زيرا متكي به آراي مردم نبوده است و اساساً مردم در تعيين و تشكيل چنين حكومتي هيچگونه دخالتي نداشتهاند و به آنان اجازه دخالت در تعيين سرنوشت خويش داده نشده است: ملت ايران با رژيم سلطنتي مخالف است؛ زيرا رژيمي است كه هرگز متكي به آراي ملت نبوده است و از اين جهت به شكل بنيادي، مخالف با اراده و خواست مردم است.12امام خميني در بدو ورود به ميهن اسلامي ضمن سخنراني خويش در بهشت زهرا نيز به اين نكته مهم و بنيادي اشاره ميكنند كه : سلطنت پهلوي از اول كه پايهگذاري شد برخلاف قوانين بود با سرنيزه تاسيس شد، ملت هيچ دخالت نداشت.13 ايشان با اين پيشفرض، اقدام به براندازي رژيم سلطنتي نمود كه اساساً آن را غير قانوني و مغاير با خواست مردم و فاقد آراي ملت ميدانستند. نتيجه منطقي چنين سخناني اين است كه ايشان پس از سرنگوني نظام شاهنشاهي، با اتكاي به آراي ملت و خواست و اراده آنان و به شكل قانوني به تشكيل نظام سياسي مبادرت ورزند و چنين نيز شد.