چهل داستان و چهل حدیث از امام کاظم (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل داستان و چهل حدیث از امام کاظم (ع) - نسخه متنی

عبد الله صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود: چه فرقى بين نماز و روزه مى باشد؟
گفت : در شريعت اسلام حكم آن چنين وارد شده است .
امام موسى كاظم عليه السلام فرمود: درباره احكام شخص حاجى در حال احرام نيز چنان وارد شده است .
در اين لحظه مهدى عبّاسى خطاب به ابويوسف كرد و گفت : اى ابويوسف !چه كردى ؟ كارى كه نتوانستى انجام دهى ؟!
ابويوسف گفت : او يعنى ؛ امام كاظم عليه السلام - مرا با يك استدلال از پاى درآورد.


مسافر آشنا همراه پاسخ


دو نفر از شيعيان امام موسى كاظم عليه السلام حكايت كنند: علىّ بن يقطين روزى مقدارى اموال و اجناس ، به همراه چند نامه كه مسائلى در آنها از حضرت سئوال شده بود، تحويل ما داد و گفت : دو مركب سوارى تهيّه نمائيد و اين نامه ها و اموال را به مدينه ببريد و تحويل حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام دهيد؛ و جواب نامه ها را دريافت كنيد و بياوريد.
و سپس افزود: مواظب باشيد كسى از اين راز آگاه نشود و در طول مسير كاملا با احتياط حركت كنيد، كه مبادا خطرى متوجّه شما شود.
آن دو نفر گويند: به كوفه آمديم و دو شتر خريدارى كرديم و زاد و توشه اى تهيّه كرده و با آن اموال سوار شترها شديم و از راه بصره به سوى مدينه منوّره حركت نموديم . در مسير راه بين كوفه و بصره به كاروان سرائى - كه منزلگاه مسافرين بود - رسيديم ، در آن جا فرود آمديم و بارها را پائين آورديم ، علوفه جلوى شترها ريختيم و در گوشه اى كنار بارها نشستيم تا پس از استراحت ، غذا بخوريم . در همين بين سوارى از دور نمايان شد؛ و بسمت ما آمد، چون نزديك ما رسيد، متوّجه شديم كه او حضرت ابوالحسن ، امام موسى كاظم عليه السلام مى باشد.
لذا جهت احترام به آن حضرت ، از جاى خود برخاستيم و سلام نموديم .
امام عليه السلام پس از آن كه جواب سلام ما را داد، با دست مبارك خود نوشته اى را تحويل ما داد و فرمود: اين جواب مسئله هاى شما است ؛ و از همين جا بازگرديد.
سپس آنچه مربوط به حضرت بود تقديم حضرتش كرديم و عرضه داشتيم : يا ابن رسول اللّه ! زاد و توشه ما پايان يافته است ، اجازه فرمائيد وارد مدينه شويم و ضمن اين كه زيارت قبر حضرت رسول صلى الله عليه و آله را انجام دهيم ، زاد و توشه اى نيز براى بازگشت تهيّه نمائيم ؟
حضرت فرمود: آنچه آذوقه برايتان باقى مانده است ، بياوريد؟
پس باقى مانده آذوقه ها را جلوى حضرت نهاديم ، حضرت با دست پربركت خود آنها را زير و رو كرد و فرمود: اينها شما را تا كوفه مى رساند و در آينده به زيارت قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله نائل خواهيد شد.


جزاى بد گمانى به شوهر و النگوى عروس در دريا


سليمان بن عبداللّه حكايت كند:
روزى با عدّه اى به منزل حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام وارد شديم و در حضور آن حضرت نشستيم .
پس از لحظاتى ، زنى را كه صورتش به عقب برگشته بود، آوردند و از حضرت خواستند كه او را معالجه نمايد.
امام كاظم عليه السلام دست راست مبارك خود را بر پيشانى زن و دست چپ را پشت سر او نهاد و سر و صورت او را به حالت طبيعى برگرداند؛ و زن سالم شد.
سپس حضرت زن را مخاطب قرار داد و فرمود: مواظب باش بعد از اين مرتكب چنين خلافى نشوى .
افراد در مجلس سئوال كردند: يا ابن رسول اللّه ! اين زن چه كار خلافى را انجام داده ، كه دجار اين عقاب شده است ؟
امام عليه السلام فرمود: نبايد راز او فاش گردد، مگر آن كه خودش مطرح كند.
هنگامى كه از زن سئوال شد كه چه عملى انجام داده بودى ؟

/ 41